طنز و
سیاست در
جمهوری اسلامی
ماشااله رزمی
سیصد
سال قبل
ازمیلاد
هنگامی که
پوستومیوس
سفیر روم برای
مذاکرات صلح
به دولت - شهر
تارنت یونان
رفته بود مردم
آن شهرلهجه و
لباس سفیررا
مسخره نمودند
ویک نفر هم
برای تحقیر به
لباس بلند
اوکه بر زمین
کشیده می شد
ادرار کرد .
این حرکت قطره
ای بود که
کاسه صبر
رومیان را
لبریز کرد و
برقراری
هرگونه صلح را
غیرممکن ساخت
و پوستومیوس
برخاست وباتهدید
خطاب به مسخره
کنند گان گفت :
« بخندید ،
بخندید تا
موقعی که فرصت
دارید زیرا
وقت آن خواهد
رسید که گریه
خواهید كرد،
آن زمانی که
من این لباس
را با خون شما
خواهم شست » (1)
درشرق نیز
نمونه های فراوان
وجود دارد که
طنز نژادی
وتحقیر قومی باعث
جنگ های بزرگ
شده است ازآن
جمله معروف
است که خواجه
نصیرالدین
طوسی که ازنوادرروزگارخود
بود
ازالمعتصم
بالله خلیفه بغداد
تقاضای شغل می
کند . المعتصم
که غیر عرب را
حقیر می شمرد
وی را مسخره
می کند و چون
اعراب
خراسانیان را
به گاو تشبیه
می کردند با
تمسخربه
خواجه نصیرمی
گوید : توکه
خراسانی هستی
پس شاخت
کو؟خواجه
نصیرسرش
راپائین
انداخته
واجازه مرخص
شدن می گیرد
وازبغداد می رود
و درخراسان
بخدمت
هلاکوخان
مغول درمی آید
وچندی بعد
همراه هلاکو
خان در فتح
بغداد شرکت می
کند و برای دستگیری
خلیفه وارد
کاخ المعتصم
می شود .
المعتصم با
دیدن او به
التماس
افتاده و می
پرسد که کجا
بودی ؟ وخواجه
نصیربا کنایه
می گوید که
رفته بودم
شاخم را بیاورم
و با دستش
هلاکوخان
رانشان می دهد
، آنگاه
بدستور هلاکو
خان خلیفه را
در نمد پیچانده
و در دجله می
اندازند.
این نمونه ها
نشان می دهند که
تمسخرو تحقیر
در طول تاریخ
باعث خونریزی
های زیادی شده
است و امروزه
طنزی که برای
تخقیر دیگران
به کارمی رود«
طنزسیاه » نام
گرفته است .
شاید بهمین
خاطر است که ارسطو
طنزرا خشونت
استتارشده
وپنهان می نامد.
درزبان لاتین
کلمات خنده و مسخره
ریشه مشترکی
دارند
ودرزبان
فارسی نیز ریشخند
وزخم زبان
دارای معانی
مشابهی هستند
.درترکی نیز
گولماخ
(خندیدن) و
گولونج (مسخره)
هم ریشه اند.
هنگامیکه ریشخند
در مورد اقوام
و ملل دیگر
بکار برده می
شود یعنی
طنزنژادی ،
کینه و نفرت
جمعی ایجاد می
کند . که گفته
اند :
یک داغ دل بس
است برای قبیله
ای
روشن شود هزار
چراغ از فتیله
ای
درطول تاریخ ،
از طنز و خنده
تعاریف
متعددی شده
است که همه
آنهارا می توان
در سه تئوری
مشهوردر باره
طنز جمعبندی
کرد که
عبارتند از :
1- تئوری برتری
این تئوری
بنام افلاطون
ثبت شده و بر
اساس آن هدف
طنز اثبات
برتری است .
هرکس لطیفه ای
تعریف می کند
و یا با شنیدن
یک لطیفه می
خندد ، مستقیم
یا غیر مستقیم
می خواهد
برتری خود را
بر دیگری نشان
بدهد.آشکارترین
مصادیق این
تعریف جوک های
نژادی و قومی
ستند .
2 – تئوری نا
بهنگامی و نامربوطی
از این تئوری
کسانی چون پاسکال
، کانت ، هابس
و شوپن هاور
دفاع کرده اند
بدون اینکه
تئوری
افلاطون را
نفی بکنند .
براساس این
تئوری هدف طنز
آشکارکردن نکته
ناجور ،
نامربوط و بی موقع
در هرموضوعی
است . این
تعریف منطبق
است بر طنز های
ادبی ، سیاسی
و اجتماعی .
3 – تئوری آرامش
این تئوری
بیشتر با نام فروید
شناخته می شود
. فروید که می
خواست رابطه
طنز و خنده را
از نظر روانی
بررسی کند به
این نتیجه
رسید که طنز
وسیله تخلیه
فشارهای روحی
درون انسان
است وآرامش می
بخشد . در همین
رابطه فروید
تعریف کردن و
شنیدن
طنزهائی را که
در رابطه با
تابو های موجود
در جامعه
هستند برای
جلوگیری از
پیدایش عقده
های روانی
مفید می داتد .
این هرسه
تعریف اگرچه هرکدام
برای نوع خاصی
از طنز مناسب
تر هستند ولی
اگر بخواهیم دریک
تعریف کلی
خلاصه کنیم
همگی در تعریف
افلاطون یعنی
تئوری برتری
جوئی می گنجند
.(2)
طنز نژادی و
قومی از قدیمی
ترین انواع
طنزهستند . در
یونان باستان
ساکنان
هرشهری علیه
ساکنان
شهرهای دیگر
جوک می ساختند
و درآن میان
شهرآبدر
وسیدون معروف تراز
بقیه شده اند .
ساکنان دولت - شهرها
رقبایشان را
به حماقت ،
کند ذهنی و
خشک واخمو ویا
ترسو و بی
غیرت بودن
متهم می کردند
. شهر سیدون که
درنزدیکی
بیروت فعلی قرار
داشته
بیشترمورد
مسخره دیگران بوده
. بنظرمی رسد
شهرحمس که در
دوره اسلامی درهمین
منطقه
قرارگرفته
وارث جوک های سیدون
شده و در آغاز
قرن بیستم
کریستن سن شرق
شناس برجسته
دانمارکی
حکایت مردمان شهرحمس
را تدوین و
انتشار داده
است . این داستان
تماما جوک ،
کاریکاتوری
از اعتقادات
اسلامی اهالی
حمس ارائه می
دهد که در گذشته
قسمت هائی
ازاین حکایت
تحت عنوان «
حکایت قاضی
بلخ » در ایران
معروف شده است
ولی اکنون
انتشار و
تعریف کردن آن
از طرف جمهوری
اسلامی قدغن
شده است .
فرانسوی ها
برای بلژیکی
ها جوک می
سازند و
بلژیکی هارا
افراد سبک مغز
و احمق نشان
می دهند
بدینجهت در
فرانسه مثلی
هست که می
گوید « هرملتی
بلژیکی خود را
دارد.» منظور
از این مثل
آنست که هرملتی
برای اینکه
خود را برتر
نشان بدهد ،
ملت دیگر را
تحقیر می کند
و پست نشان می دهد
. هرملتی
بویژه اگر در
حال جنگ با
ملت دیگر باشد
می کوشد
کاریکاتوری
از آن ملت بسازد
و روحیه آن را
تخریب کند .
درانگلستان نیزعلیه
ایرلندی ها
جوک می سازند وسایرین
نیزهرکدام
سوژه مخصوص
خود را دارند
همه این جوک
های نژادی و
قومی ریشه های
تاریخی دارند
و بازمانده
ازدشمنی های
تاریخی آنها
با همدیگر است
. هرچه زمان
پیش می رود و
جوامع متمدن
تر می شوند از
رواج جوک های نژادی
و قومی کاسته
می شودو در
عوض لطیفه های
ادبی و هنری
افزایش می یابد.
دررده بندی
انواع طنز، طنزصنفی
نیز
همطرازطنز
نژادی قرار می
گیرد که بیشتر
دردوران قرون
وسطی رونق
گرفته . در آن
دوره آبادی ها
کوچک و دور از
همدیگر بودند
ورفت و آمد
نیز بدلیل
نبود راه و وسیله
و یا نا امنی
کمتر بود
بدینجهت
صنعتگران
شهرها چند ماه
از سال را بعنوان
صنعتگر دوره
گرد از دهی به
دهی دیگر می
رفتند و ضمن
رواج رفتار
شهرنشینان ،
اخلاق خود را
نیز به قضاوت
روستائیان وا
می گذاشتند و
از این طریق
لطیفه هائی
علیه آنان ساخته
می شد تا دزدی
، دروغگوئی ،
خسیسی ، طمعکاری
وحقه بازی
آنها افشاء
شود . در این
دوره طبیب ،
متولی دین
ورمال بیش از
جلفا (بافنده)
،حلاج و خیاط
سوژه جوک شده
اند .
متاسفانه طنز
در ایران مانند
سیاست بدون
آشنائی با
تئوری های
مربوطه رایج
شده و اغلب
طنز گویان
اصلا به این
فکر نکرده اند
که طنز نیز
تعاریف علمی
دارد وطنز
پرداز باید با
تئوری های آن آشنا
باشد تا کارش
موثر واقع
شود. اینست که
طندر ایران
بجای اینکه
درخدمت نشاط جامعه
وبهداشت روحی
انسان ها باشد
، خود به مشکل
تازه ای تبدیل
شده است
وکسانی که با
جوک های قومی
مخالفت می
کنند به متعصب
بودن وبی ذوقی
متهم می شوند .
هرکس سیاسی
بودن جوک در ایران
را قبول ندارد
کافی است از
آغاز انقلاب
تابحال جوک هائی
را که برای
تحقیر آیت اله
منتظری ، آیت
اله ملکوتی
امام جمعه
سابق تبریز و
آیت اله حسنی
امام جمعه
اورمیه گفته
شده را از نظر
بگذراند تا به
اصل قضیه پی ببرد
. جناحی از
حاکمیت می
خواست این افراد
را که منتقد
انحصارگرائی
و افراط گرائی
مذهبی بودند
ازمشروعیت
بیاندازد
وبعدا کناربگذارد
واکنون بعد
ازسی سال آیت
اله مهدی
کروبی نیزکه
علم مخالفت با
انحصار گرایان
برداشته است
به سوژه جوک
تبدیل می شود وهمچنانکه
منتظری لقب «
شیخ ساده لوح »
و«گربه نره»
گرفت ، کروبی
نیز لقب « ال جی » یعنی
« لرگیج »
دریافت می کند
. توجه داشته
باشیم که در
لقب منتسب به
آقای کروبی تحقیر
ملیتی نیز
مستتر است .
در سال های
اخیر بارها در
برنامه های
جوک گوئی در
شهرهای مختلف
ایران و حتی
درمیان
ایرانیان
خارج از کشور
بر سرمضمون
جوک تشنج
بوجود آمده و
بین ترکها و
فارس ها
دعواشده است و
افکار عمومی
در آذربایجان
نسبت به جوک
های تحقیرترک
ها بسیارحساس
شده است .
درسال 1374
دراعتراض به پرسشنامه
« فاصله
اجتماعی » که
از طرف صدا و
سیمای جمهوری
اسلامی توزیع
و درآن به ترک
ها توهین شده
بود و در سال 1385
در اعتراض به
مقاله و کاریکاتور
روزنامه
ایران درآذربایجان
شورش عمومی
برپا شده است .
سازمانهای
اطلاعاتی
جمهوری
اسلامی از کم
و کیف این
حساسیت باخبر
هستند و در
جریان انتخابات
دهمین دوره
ریاست جمهوری
از این موضوع
بنفع جناح
ولایت فقیه
استفاده
کردند باین
ترتیب که محمد
خاتمی برای
دهمین دوره
انتخابات
ریاست جمهوری
کاندید شده
بود ودر محافل
خصوصی می گفت
که این بارباقدرت
بمیدان می آیم
واجازه
نخواهم داد که
مثل دوره های
قبل محافظه
کاران تصمیمات
مراخنثی کنند
اماعلی خامنه
ای رهبرجمهوری
اسلامی ایران
بدلایلی که
اعلام نشده
موافق نبود که
خاتمی
باردیگر رئیس
جمهورشود
بدینجهت
کاندیداتوری
میرحسین
موسوی را قبول
کرد
ودستگاههای
اطلاعاتی
رژیم نیزکاری
کردند که
خاتمی شخصا
کناربرود
وطبق نوشته
سایت حجت
الاسلام
ابطحی که
مشاوروسخنگوی
دولت خاتمی
بود ، دلیل
کنار کشیدن خاتمی
انتشاریک
ویدئوی چند
دقیقه ای جوک
گوئی در یک محفل
خصوصی بوده
است.
بعد ازکاندید
شدن خاتمی یک ویدئوی
سه دقیقه ای
که درسال 1385 با
تلفن موبایل ازیک
جلسه جوک گوئی
آقای خاتمی و چند
نفر هم لباس
او گرفته شده
بود بصورت
محدود تکثیر و
به چند روحانی
فرستاده می شود
وبا استناد آن
آیت اله های
رقیب خاتمی
بخاطر اینکه
در جوک های
گفته شده توسط
خاتمی و یکی
دیگر از
روحانیون به
ائمه اطهار وهمچنین
به ترک ها
ورشتی ها
توهین شده است
قصد داشته اند
محمد خاتمی را
تکفیر بکنند و
خاتمی با دیدن
این وضع و
همچنین بعد از
آن که بسیجی
ها در جنوب به
جلسه سخنرانی
اوحمله می
کنند
ازکاندیداتوری
کنار می رود
واز میرحسین
موسوی حمایت
می کند تا
موضوع خاتمه
یابد.ولی
ماجراطولانی
شد وجوک خاتمی
دامن میرحسین
موسوی راگرفت
ودرجلسات سخنرانی
انتخاباتی
موسوی در
تبریز و اورمیه
اغتشاش ایجاد
کرد . هویت
طلبان آذربایجانی
از موسوی می
خواستند که از
خاتمی انتقاد
کند بخاطر
اینکه به ترک
ها توهین کرده
است وخودموسوی
نیز ترک است .
البته موسوی
حاضرنبود به
این خواسته
جواب بدهد وبهمین
جهت جلسه پرسش
وپاسخ موسوی دردانشگاه
تبریزلغوشد
واین امر
درجریان انتخابات
به ضررموسوی
وبنفع رقیب
اویعنی محمود
احمدی
نژادتمام شد .
موسوی
بطورخصوصی
گفته است که
جریان ویدئو.
یک پروژه طراحی
شده برای
تضعیف اصلاح
طلبان بوده
است . ویدئو
مشابهی نیز از
شخصی بنام کواکبیان
که ازمسئولین
ستاد
انتخاباتی
موسوی بود پخش
شده است وهردو
ویدئودرمقطع انتخابات
آذربایجانی
ها را ازموسوی
دل آزرده
کرده. پیدایش
چنین وضعیتی نشان
دهنده ناهنجاریهای
شدید اجتماعی
درمیان
ایرانیان است
جامعه
کثیرالملله
ایران حالت
انفجاری دارد
وهرجرقه ای به
انفجار خشم
منجر می شود .
بنظر فروید ،
خنده سوپاپ ایمنی
فشارهای
درونی و روانی
انسانهاست .
خنده یک
نیازروحی و
طبیعی است .
خنده رفتاری
است که انسان را
از حیوانات
جدا می کند .
حیوانات
پستانداربعضا
حرکاتی شبیه خنده
دارند ولیکن
این حرکات
صرفا عضلانی
است و ریطی به
خنده انسانی
ندارد که
تخلیه احساسات
درونی است
.هرکسی ازجمله
اهل منبر حق دارند
که بهرچیزی که
برایشان خنده داراست
بخندد
هیپوکریت
پزشک معروف
یونان باستان
که پدرطنز
نامیده می شود
به پدیده ای
که زندگی نام
گرفته است می
خندیده وی
همراه با
دموکریت
فیلسوفی که
اتم را تعریف کرده
است دنیا
وزندگی را به
شوخی می گرفته
اند . ارسطو
نیز استاد
استفاده از
طنزدر مباحثات
فلسفی است . (3)
خنده بهترین
درمان
افسردگی و
خستگی روحی
است
ودراکثرکشورهای
متمدن کلوپ
های متعدد
خنده وجود
دارد و پزشکان
افراد عصبی و
استرسه را به
کلوب های خنده
معرفی می کنند
و تماشای فیلم
ها و نمایشنامه
های خنده دار
را به آنان
توصیه می نمایند
تا حالت طبیعی
پیدا کنند و بهبود
یابند . از نظر
تاریخی
هندوستان
خواستگاه
اصلی طنز است
و دراعتقادات
بعضی از فرقه
هائی از مذهب
هندو خنداندن
انسان ها ثواب
دارد و طنز
مناسب ترین
وسیله برای خندادن
انسانهاست
جامعه خالی
ازطنز و خنده
بیمار اس.ت
در گذشته
درجوامع
اسلامی نیز
طنزبرای
انبساط خاطر،
بیان حکمت
واصلاح رفتارانسانها
رایج بوده است
شخصیت های تاریخی
واسطوره ای
طنزدر فرهنگ
اسلامی مانند
جوحی ، بهلول
،
ملانصرالدین
وطلحک ( تلخک
یا طلحک بذله
گوی
دربارسلطان
محمود غزنوی
یک شخصیت
واقعی است و
لغات دلخک و دلقک
از نام او
ساخته شده اند
) حقایق تلخ را
با سخنان
شیرین
درجامعه رواج
می داده اند.
این عاقلان
بظاهردیوانه
نیازمعنوی
جامعه را
برآورد می
کرده اند .
با استقرار
جمهوری
اسلامی در
ایران معیار
های ارزشی
وارونه شده
اند روحانیون
مردم رابه
گریه کردن
تشویق می کنند
وساعتها
درثواب داشتن
وفواید گریه
روضه خوانی می
کنند ومردم
رابه ایثار
وشهادت طلبی
تبلیغ وتهییج
می کنند لیکن
خودشان درمحافل
آنچنانی جوک
های قبیح و
توهین آمیز به
غیر فارس های
ایران تعریف
می کنند و ملت
را به ریشخند
می گیرند.
چند سال پیش
یکی از همین آقایان
درجمعی مشابه
گفته بود که «
دوران پرزحمت
کاشت وداشت
انقلاب به
پایان آمد وفصل
پربرکت
برداشت
درحکومت
اسلامی فرا
رسید»
این قاعده کلی
است که درجوامع
دیکتاری علم
وهنر واخلاق
وادبیات وعقیده
تماما سیاسی
می شوندو مثلی
است معروف که
می گوید :«
درنظام های
دیکتاتوری
همه چیز سیاسی
است غیرازخود
سیاست » برهمین
اساس
درجمهوری
اسلامی جوک و
لطیفه نیزمانند
هرچیز دیگر
سیاسی شده
وبدینجهت برجسته
ترین طنز
گویان
اوپوریسیون
جمهوری اسلامی
نیز به نوع
خاصی
ازطنزروی
آورده اند که
طنزسیاسی
نامیده می شود
. این نوع طنزکه
در قرون معاصر
متداول شده
است درجوامعی
که آزادی بیان
وجود ندارد
طرفدارپیدامی
کند.کشورآفریقای
جنوبی که
ازسیاسی ترین
جوامع دوران
معاصر محسوب
می شود نسلی
ازکمدین هارا
در دوران
آپارتاید
پرورش داده
است که تا
امروز برنامه
های تفریحی
آنان در رادیو
و تلویزیون
آموزشگاه
سیاست برای
مردم است .
درکشور
خودمان
درادبیات
دوران مشروطه
در تبریز نیز
انواع
طنزسیاسی
عامه فهم با
شعر و
آوازمتداول
بوده که به
هزل و هجو
معروف است .
طنز همواره یک
سلاح دولبه بوده
است که هم
قدرت وهم
مخالفان قدرت
ازآن بهره
گرفته اند
سیلا
امپراطور
معروف روم باستان
که بزرگترین
ناطق تاریخ
لقب گرفته وبه
« عاشق خنده »
معروف است ازتحقیروتمسخردشمنان
و قربانیانش
لذت می برده
است . البته
وقتی طنزعلیه
دیکتاتورها بکارمی
رود آنرا تحمل
نمی کنند در
دوره نازیسم
در آلمان یکی
از کمدین های
کاباره که نام
اسب خودرا «
آدولف »
گذاشته بود
تیر باران شد
ولی ویژگی
بعضی لطیفه ها
این است که
بلافاصله علیه
گوینده اش
برمی گردد .
فروید
بنیانگذارعلم
روانشناسی که
طنز را در رابطه
با رویا وضمیر
ناخودآگاه
برسی کرده است
و بیش ازیکصد
وسی وهشت
لطیفه درکتاب او
وجود دارد ،
یکی ازلطیفه
های دوران
باستان را که
نکته ظریف
موجود در آن
تا دوران ما
باقی مانده ،
مثال می زند :
اگوست
امپراطورروم
یکی ازرعایا
را بسیار شبیه
خود می یابد و
ازاو سوال می
کند که آیا
مادرش مدتی دردربارکار
می کرده ؟ و
جواب می گیرد که
مادرم نه اما
پدرم در دربار
کارمی کرده
.عین همین
لطیفه در
دیوان عبید
زاکانی هم با
آب و رنگ محلی
آورده شده است
.
نمایشنامه
های باستانی یونان
و نیز
آثارمکتوب
باقی مانده
ازروم باستان
نشا ن می دهند
که طنز برای
تحقیر رقیبان
و خوارشمردن
دشمنان
بکارمی رفته
است . تصویرمجسمه
دودلقک دوره
گرد یونان باستان
که در بالای
این نوشته
گذاشته شده
نشان می دهد
که مسخره کردن
طرف مقابل موضوع
اصلی خنده در
دوران باستان
بوده است .
در قرون وسطی
طنزبرای
تفهیم حکمت
برمردم نیز
رایج شده است
ازجمله بعضی
محققین
معتقدند که
ملانصرالدین
همان شخصیت
واقعی « قاضی
نصرالدین »
است که همزمان
با مولانا
جلال الدین
رومی در قونیه
زندگی می کرده
است وفلسفه
مولویه را
بزبان طنز بیان
کرده و دررواج
آن کوشیده است
. اما طنز صرفا
برای خنده
محصول دوران
مدرن است واروپائیان
بعد ازرنسانس
خندیدن بدون آزاردادن
بدیگران را
یاد گرفته اند
بدینجهت پرسوناژ
های مجازی
مانند
اشترومپ ،
توتو ، بلوند
و … خلق کرده
اند.و همچنین
با آزادشدن زبان
از قید و بند
ترس وخجالت
وبیان آزادانه
آنچه که دردل
هرکس وجود
دارد ، عرصه طنز
را به
موضوعاتی
کشانده اند که
هنوز درجوامع
دینی شرق تابو
می باشند از
جمله این موضوعات
سکس و دین می
باشد . از نظر فروید
تعریف کردن و
خندیدن به جوک
سکسی نوعی زدودن
سانسور درونی
انسانهاست و
عدم تخلیه آن
باعث عقده های
روانی می گردد
. از 250 لطیفه
مکتوب باقی
مانده از
یونان یاستان
تنها یکی از
آنها به موضوع
سکس مربوط است
که رابطه جنسی
یک زن را با
غلام خودش
بیان می کند
در حالیکه نود
در صد لطیفه های
امروزی در
کشورهای غربی
مربوط به سکس
می باشد . نقد
سیاست و دین
نیز بلافاصله
بعد از سکس از
سوژه های اصلی
طنز می باشند .
با حاکمیت
جمهوری
اسلامی در ایران
و رواج فرهنگ
ریا و تزویر ،
صحبت از سکس در
مجامع عمومی و
نقد دین و
دولت قانونا
ممنوع شد واین
درحالی است که
مردم ایران
امروزدرمحافل
خصوصی بیش ا
زمردمان سایرکشورها
روی این دو
موضوع جوک
ولطیفه تعریف
می کنند .
سیاست فرهنگی
متحجرانه جمهوری
اسلامی با عث
عقبگرد
فرهنگی شده و
خندیدن از
طریق مسخره
کردن دیگران و
ملل غیر فارس
که درایران
ساکن هستند
بشکل چندش آوری
رایج گردیده
وجوک گوهای
حرب اللهی بی
مایه صاحب نام
شده اند . بعضی
از آنها در
مصاحبه های
مطبوعاتی خود
افتخار می کنند
که بغیر از
اهالی قم راجع
به اهالی همه
شهرها جوک
گفته اند. یکی
از این دلقک ها
که متهم به
شکنجه کردن
زندانیان
سیاسی است صراحتا
می گوید که
حاضر است
خائنین به کشور
را شکنجه کند .
ایشان معلوم
نمی کنند که معیار
خدمت و خیانت
را چه کسی
تعیین می کند .
چنین آدمی
وقتی راجع به
ترک ها جوک
تعریف می کند
نمی تواند
مقصدی غیر از تحقیر
و تمسخرو
شکنجه روحی
داشته باشد .
در جامعه ای
که سیاست
فرهنگی جائی
برای تفریح و
شادابی باقی
نگذاشته است
انسان ها ناچارا
برای آرامش
درونی خودشان
به جوک گوئی
رومی آورند
وحتی با
تحقیرکردن
خودشان دیگران
را می خندانند
. یک نفر گیلک
که جوک رشتی
برای گرم کردن
مجلس تعریف می
کند نا خود
آگاه خود را
کوچک می کند و
حقارت را می
پذیرد . چنین
آدمی بیگانه
با هویت ملی
خویش
وآسیمیله
درفرهنگ
تحمیلی است در
اوایل قرن
بیستم برای
اولین
بارجنبش
آزادی زنان
درایران
ازرشت شروع
شده است وبدینجهت
تفکرات
مردسالاروارتجاعی
تمام لطیفه
های جنسی را
به رشتی ها
نسبت داده اند
و همچنان
ادامه می دهند
.
در کشورهای
غربی و نظام
های دموکراتیک
هنرمندان
مقلد
فراوانندکه
صدای سیاستمداران
و شخصیت های
سرشناس را
تقلید می کنند
وبا صدای
خودشان
نظریات و
اظهارات آنان
را نقد می
کنند . نقش این
هنرمندان در
بالا بردن
آگاهی سیاسی
مردم بسیار
زیاد است اما
در جمهوری
اسلای نقد
سیاستمداران و
تقلید صدای
آنان بویژه
اگر معمم
باشند ممنوع
است لذا
مقلدین بی
مایه به تقلید
و تمسخر غیر
فارس ها و غیر
خودی ها مشغول
می شوند و
تفرقه ایجاد
می کنند .