میللی
حرکت پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸: آيت
الله حسنعلی
منتظرى
درجواب
بیانیه 293 نفر از
روزنامه
نگاران و
روشنفكران
ايرانی در
مورد حوادث
اخير و تظلم
خواهى از ايشان
اظهار
امیدواری کرد
که " مسئولين
امر از اين
راه انحرافى
كه در پيش
گرفته اند دست
برداشته و
حقوق از دست
رفته مردم را
استيفا
نمايند."
این مرجع
بزرگ شیعیان
دربیانیه ای
که روز چهارشنبه
26 – 8 – 2009 درسایت
شخصی خود
منتشرکرد با
اشاره به
بیانیه های
سابق خود
تاکید کرد که او
" بارها
تذكرات و
پيشنهادهايى
را براى بيرون
رفتن از اين
بحران
ويرانگر
ارائه نموده ،
ولى ظاهرا
حضرات براى رسيدن
به مقاصد
دنيوى خويش
چنان چشم و
گوش و دل بر حقايق
بسته اند كه
نه مىبينند
و نه مى شنوند."
او اظهار
کرد : "
امیدوارم تا
كاملا دير
نشده مسئولين امر
به خود آيند و
بيش از اين
وجهه نظام
جمهورى
اسلامى را در
بين توده هاى
زجر
كشيده وسيلى
خورده ايران و
درسطح جهانى
خدشه دار
نكنند و موجب
سقوط خود و
نظام نگردند."
وی با با
یادآوری
اینکه
درپذيرش دين
اجبارى نيست
مى
نويسد: "
بايد
پذيرفتن
اصول دين با
استدلال و
برهان باشد. و
سيره و روش
رسول خدا(
ص ) و ائمه
معصومين ( ع )
نيز اين گونه
بوده كه مردم
در كمال آزادى
و بدون لكنت
زبان و بدون
هيچگونه ترس و
واهمه اى درباره
مسائل انتقاد
و اظهارنظر
نمايند. بزرگترين
ستم و ظلم به
اسلام عزيز
رفتار مستبدانه
با مردم تحت
عنوان حكومت
دينى و اسلامى
است."
در ادامه
اين نامه آمده است:
" اميدوارم
مسئولين امر
از اين راه
انحرافى كه در
پيش گرفته اند
دست
برداشته و حقوق از
دست رفته مردم
را استيفا
نمايند، خسارات
را جبران
نموده و بى
گناهان را بيش از
اين در زندان
نگه ندارند، و
با پايان دادن
به
سناريوهاى
نمايشى
دادگاهها و پخش
اعترافات
آنچنانى بيش
از اين قضاء
اسلامى را
مسخره نكنند و
يا لااقل
شجاعت اين را
داشته باشند
كه اعلام
كنند اين
حكومت نه
جمهورى است و
نه اسلامى و
هيچ كس هم حق
اعتراض و
اظهارنظر و
انتقاد ندارد."
گفتنی است
روزنامه
نگاران امضا
کننده بیانیه
اخیر از کسانی که
توان یا وظیفه
آن را دارند
كه در برابر "
تهاجم كودتاچيان"
بايستند درخواست
کرده اند تا
از حقوق ملت
دفاع کنند.
علاوه بر
حسنعلی
منتظری در این
نامه شخصیت هایی
چون
اکبرهاشمی
رفسنجانی ،
محمد خاتمی ،
میرحسین موسوی
ومهدی کروبی
نیز مورد خطاب قرارگرفته
اند.
پاسخ آقای
منتظری
جانشین پیشین
آیت الله خمینی
که قبل از فوت رهبرسابق
ایران از این
سمت برکنار
شده بود اولین
واکنش به
بیانیه
روزنامه نگاران
وروشنفکران
ایرانی است.
نويسندگان
این بیانیه از
مخاطبان خود
خواستند كه "
به اقدامات
عملى روى
آورند و
كودتاچيان را
در همين جا متوقف
كنند و گرنه
فردا دير است.
يا امروز يا هيچ
وقت ديگر."
پنجشنبه 5
شهريور 1388
به
گزارش وبلاگ
شخصی محسن
بيات ، روز
گذشته چهارم
شهريور ماه
آیة الله بيات
زنجانی يکی از
مراجع تقليد
معترض به
کودتا ۲۲ خرداد ، به
ديدار آیة
الله صانعی
يکی از بزرگترين
مراجع تقليد
شيعيان رفت.
اين ديدار پس
از سخنان
شجاعانه اخير
آیة الله صانعی
عليه جنايات
کودتاچيان و
حملات برنامه
ريزی شده
روزنامه ها و
سايت های دولت
کودتا عليه
اين مرجع بزرگ
تقليد ،
برگزار شد.
ديدار
آیة الله بيات
از آیة الله
صانعی در
راستای حمايت
اين مرجع
تقليد از
سخنان
شجاعانه آیة الله
صانعی و
مخالفت شديد
اين دو مرجع
تقليد شيعيان
با دولت کودتا
ارزيابی
ميشود.
همچنين روز
گذشته فقيه
عاليقدر آيه
الله العظمی
منتظری در
پاسخ به نامه ۲۹۳
تن از فعالان
سياسی و
روشنفکران ،
دادگاه های
اخير را
نمايشی و باعث
وهن قضای
اسلامی
دانسته و از
مسئولان خواسته
اند که به اين
سناريوها و
نمايش ها
پايان دهند.
مرجع بزرگ
تقليد
شيعيان، حضرت
آيتالله
منتظری ضمن
انتقاد شديد
از وضع موجود
کشور اعلام
کرده اند که : «
اين حکومت نه
جمهوری است و
نه اسلامی ».
همچنين بنا به
آخرين پست
وبلاگ شخصی
محسن بيات ،
در بولتن يکی
از نهاد های
امنيتی برای
دختر آیة الله
بيات پرونده
سازی شده است.
بولتن نويسان
در حالی مدعی
شده اند که
يکی از دختران
آیة الله بيات
در آلمان بی
حجاب رويت شده
است و با يک
تيم مستند ساز
آلمانی هم
همکاری داشته
است ، که محسن بيات
اساسا از سفر
خواهرانش به
آلمان خبر ندارد
و خبر جعلی
سفر خواهرش به
آلمان را برای
اولين بار در
بولتن
کودتاچيان
خوانده است.
متن کامل
آخرين پست
وبلاگ محسن
بيات را در
زير ميتوانيد
بخوانيد:
« برای
احوالپرسی با
آيت الله
صانعی، همراه
با ابوی سری
به دفتر ايشون
زديم تا هم
ديداری رو
تازه کنيم و
هم بخاطر وقايع
اخير، ابوی با
ايشون صحبت
هائی رو داشته
باشند.
آقا مجتبی يکی
از دوستای خوب
من، اونجا بود
و به محض ديدن
من، از من
خواست تا به
گوشه ای بريم
تا مطلبی رو
به من البته
به صورت خصوصی
بگه.
وقتی که کمی
از جمع دور
شديم، اون
بنده خدا دست
کرد توی جيبش
و کتابچه ای
رو درآورد و
به من گفت: اين
رو ديدی شما؟
و من گفتم: نه،
چی هست؟ و ايشون
ادامه داد:
ببينيد
جالبه، به خدا
اين رو که
ديدم فهميدم
اينها چقدر بی
تقوان،
واقعاً بی
تقوان .... و
کتابچه رو
بدست من داد.
اين که عرض می
کنم کتابچه،
چونکه ظاهرش
به کتابچه می
موند ولی وقتی
که روش عبارت
محرمانه رو
ديدم، فهميدم
که بولتن يک
ارگانی يا
سازمانی،
جائيه. بازش
کردم و ديدم
که کمی راجع
به مساجد و
اينور و اونور
نوشته و خلاصه
با يک تورق
عادی، چيزی دستگيرم
نشد. آقا
مجتبی که
متوجه اين
موضوع شد، اون
کتابچه رو
گرفت و ورق زد
و به صفحه ای
رسيد و گفت:
اينجا رو
بخون. عين
مطلب رو واو
به واو يادم
نيست ولی
مفهوم اين بود
که خواهر
من(معلوم هم
نبود کدومشون
مورد نظر
نويسنده بوده)
در آلمان!!! بی
حجاب رويت شده
و با يک تيم
مستند ساز
آلمانی هم،
همکاری داشته
و خلاصه در قم
هم همينطور
و(آلمان،
خواهر من و
اصلاً کی و چه
تاريخی و به
چه مناسبت؟) ....
گفتم: می تونم
اين رو داشته
باشم؟ و مجتبی
در حاليکه
کتابچه رو می
بست و توی
جيبش می گذاشت
به من گفت: اين
نه، ولی صبح،
يک نسخه اش رو
برات می آرم.....
توی ماشين
نشستيم و
داستان رو
برای ابوی نقل
کردم. ايشون
هم فرمودن:
صبح من ببينم
چيه.. و من در ادامه
با لبخندی به
ايشون گفتم:
جالب بود که توی
کتاب نوشته
بود لطفاً
مطالعه کنيد و
برای کسی هم
نقل نکنيد. »
با
آنکه نزديک
هفتاد روز از
شهادت ندا
آقاسلطان
توسط عوامل
دولت کودتا میگذرد،
گزارشهای
رسيده به «موج
سبز آزادی»
حاکی از آن
است که حاميان
جنبش سبز و
اهالی محله
اميرآباد
تهران، هنوز ياد
و خاطره اين
شهيد نهضت سبز
را زنده نگه
داشتهاند.
بر اساس گزارشهای
رسيده از
فعالان جنبش
سبز به «موج
سبز آزادی»،
حاميان جنبش
سبز تقريبا هر
روز با چسباندن
اعلاميه و
بستن پارچه
سبز روی جعبهی
تقسيم برق
کنار محل
شهادت ندا،
ياد او را زنده
نگه میدارند.
اين در حالی
است که اين
فعاليت
هرروزهی
حاميان جنبش
سبز،
کودتاگران را
سخت برآشفته
کرده و موجب
مقابله شديد
آنان شده است.
بر
اساس گزارشهای
رسيده، هر شب
و پس از اينکه
خبر نصب اعلاميه
و بستن پارچه
سبز روی آن
جعبه تقسيم
برق به گوش
کودتاچيان میرسد،
عدهای
موتورسوار به
کوچه میآيند،
اعلاميه و
پارچه سبز را
میکَنند و
شمعها را زير
پا له میکنند.
طبق
مشاهدات
شاهدان عينی،
تاکنون چندين
بار مادر و
خواهر ندا
آقاسلطان به
آن کوچه آمدهاند
و گريستهاند،
و در حالی که
روز چهلم اين
شهيد جنبش سبز
نيز، مادر و
خواهر وی
نتوانسته بودند
بر سر مزار او
حاضر شوند، در
همان روز حدود
دويست نيروی
ضدشورش،
سراسر کوچه را
قرق کرده
بودند.
گزارش
«موج سبز
آزادی» همچنين
حاکی است،
فعاليتهای
حاميان جنبش
سبز در اين
محل همچنان
ادامه دارد و
از ابتکارات
مردمی شکلگرفته
در اين محل میتوان
به سبز کردن
آب جوی و
نوشتن جملهی
«کوچه شهيد
ندا آقاسلطان»
بر روی ديوار
اشاره کرد.
ندا
آقاسلطان روز
شنبه سیام
خرداد ۱۳۸۸ در خيابان
کارگر، تقاطع
خيابانهای
خسروی و
صالحی، بیگناه
و بیدفاع
توسط نيروهای
لباس شخصی
دولت کودتا به
شهادت رسيد.
روز
هفدهم شهريور
که مصادف با
هجدهم ماه
رمضان و اولين
شب احيای ماه
مبارک امسال است،
به نام شهيد
ندا آقاسلطان
نامگذاری شده و
انتظار میرود
سبزها در
آستانه اين
روز به طور
ويژه برای
زنده نگه
داشتن نام ندا
که يکی از
نمادهای جنبش
حقطلبانه
مردم ايران
است، تلاش
کنند.
پشتيبانی
و همدردی عميق
خود را با
مردم ايران در
ارتباط با
سرکوب خشن،
دستگيری ها و
تهديدها که از
طرف دولت و
نيروهای
سرکوبگر مورد
حمايت اش، بعد
از انتخابات
بيست و دو
خرداد انجام گرفته،
اعلام می
داريم.
محکوميت
اِعمال سرکوب
اعتراضات در
ايران، با
پشتيبانی و
خواست احترام
گذاشتن به
حقوق اساسی،
آزادی و حق
اعتراض آرام
قرين و تفکيک
ناپذيرند.
لازم به تاکيد
است که پرنسيپ
های حقوق فردی،
انتخاب آزاد،
سالم و
دموکراتيک،
جهان شمول
بوده و هر
گونه خشونت در
مقابل
معترضين با
قاطعيت محکوم
می باشد.
حقوق
دانان
دموکرات
ايتاليايی،
پشتيبانی قاطع
خود را از
مردمی که
خواست های
اصولی خود را
با صدايی بلند
و به شکل آرام
ابراز نموده
اند، دريغ
نخواهند کرد.
لازم به تاکيد
است، ما قوياَ
اعتراض خود را
به مناسبت
سرکوب خشونت
بار شهروندان
بی دفاع ابراز
نموده و اين
گونه روش ها
را بر نمی
تابيم.
موارد
متعددی از شک
و ترديد هنگام
شمارش آرا نمی
توانند
حاکميت، دين و
سنت های
فرهنگی کشوری
چون جمهوری
اسلامی ايران
را به خطر
اندازند ولی
حق اعتراض و
اعلام آزادنه
فکر و نظر جزء
حقوق جهان شمول
شهروندان
ايران می
باشد.
ديدن
صحنه ی دلخراش
کشته شدن ندا
آقاسلطان، زن
جوان، سمبل
جنبش اعتراضی
موج سبز، به
دست بسيجيان
در تظاهرات،
باعث بهت و
تاسف ما
گرديد.
اخيرا
رئيس جمهور
ايالات متحده
جمله ای از مارتين
لوترکينگ نقل
نموده بدين
مضمون : ّکمان
جهان اخلاق بلند
است و به سوی
عدالت گرايش
دارد. ما نيز
اعتقاد راسخ
داريم که
سرانجام
عدالت پيروز
خواهد شد.
سازمان
حقوق بشر از
دولت ايران
خواست از استفاده
بسيجيان به
عنوان نيروی
پليس برای
سرکوب مردم
معترض پايان
داده،
کشتارها و
اعدام های غيرقانونی،
مورد تحقيق و
بررسی قرارگرفته
و تمام کسانی
که
به علت اظهار
نظر آرام
عقايد خود
دستگير و زندانی
شده اند،
بلافاصله
آزاد گردند.
گفته
می شود که
حدود ۴۷۵ نفر تا سی
خرداد
دستگيرشده
اند، که تعداد
زيادی از آن
ها به علت ضرب
و شتم در
بيمارستان
بستری بوده و
در آن جا
دستگير شده
اند.
طبق
اعلام دولت،
بيست و يک نفر
کشته شده اند
ولی به يقين
اين آمار صحت
ندارد زيرا
مسئولين
دولتی ايران
همواره آمار
قربانيان
سرکوب خشونت
بار نيروهای
پليس را خيلی
کم تر از
تعداد واقعی
اعلام می
نمايند.
در
کيفر خواست
اتهامات مطرح
شده بر اساس
مواد ۱۸۳ و۱۹۵ قانون جزء
جمهوری
اسلامی،
ازحکم اعدام،
که وسيعاّ
اعمال می شود،
تا قطع دست جپ
و پای راست و
بالعکس، دار
زدن و تبعيد،
پيش بينی شده
است.
استفاده
وسيع از شکنجه
برای
"اقرار"های
تلويزيونی و
آن گاه دادگاه
های ساختگی
برای کسانی که
در اعتراضات
مردمی شرکت
داشته اند و
محکوم کردن آن
ها به اعدام،
دور از انتظار
نيست.
ما
حقوق دانان
دموکرات در
قبال اين چنين
اِعما ل وحشت
که ابتدايی
ترين حقوق
انسانی را
پايمال کرده و
شرافت انسانی
را مورد تجاوز
قرار می دهد،
همه را فرامی
خوانيم و
اميدواريم که
همه ی صداهای
دموکرات و
آزادی خواه آن
را تائيد نمايند.
۳۱/۰۷/۲۰۰۹
Avv. Libero Mancuso
Avv. Franco Oliva
Avv.Elisabetta d’Errico (Presidente
Camera penale di Bologna ‘Franco Bricola’)
Prof. Avv.Alessandro Melchiondo
Avv. Desi Bruno ( Garante diritti
detenuti)
Avv.Saverio Senese
Avv.Silvia Gorini
Dott. Paola Colloraffi
Dott. Cathy La Torre (Centro Europeo
Studi sulla Discriminazione)
Avv.Francesco Bilotta (docente di
Diritto Privato- Università di Udine)
خاطرات هولناک
رکسانا صابری
از دوران
بازداشت خود در
ایران در
روزنامه ژاپنی
پيک
ايران :
رکسانا صابری
خاطرات
هولناک خود از
دوران
بازداشت در
ایران را برای روزنامه
ژاپنی فاش کرد
رکسانا صابری
خبرنگار
ایرانی-آمریکایی
که از پدری
ایرانی و
مادری
ژاپنی زاده
شده در مصاحبه
با روزنامه
ژاپنی یومیوری
خاطرات
هولناک خود از دوران
بازداشت در
زندان ایران
را فاش کرد.
روزنامه
یومیوری روز
پنج شنبه نوشت
که خاطرات
هولناک خانم
صابری از
دوران
بازداشت در
زندان ایران
می تواند نشان
دهنده
گوشه
ایی از واقعیت
های مربوط به بازپرسی
های همراه با
شکنجه اصلاح
طلبانی باشد
که در
رابطه با
جنجال اخیر
انتخابات
ریاست جمهوری
در ایران
بازداشت شده
اند . صابری در این
مصاحبه گفته
است که او در
هنگام
بازداشت از
سوی بازپرسان
اینگونه
تهدید شده که اگر
اعتراف نکند
که جاسوس
آمریکا می
باشد، او را اعدام
خواهند کرد .
صابری افزوده که
بازپرسان در
بازداشتگاه
ایران در
بازپرسی به او
می گفتند که
اگر بر خلاف
واقعیت
بگوید
که جاسوس
آمریکا است،
او را آزاد
خواهند کرد .
صابری می گوید
که چهار نفر مامور
وزارت
اطلاعات که
خود را پستچی
جازده بودند
به زور وارد
خانه او در
تهران شده
و
او را بدون
دلیل و برگزار
کردن روند
قانونی بازداشت
کردند . صابری
گفت که
بیشترین
نگرانی
او این بود که
هیچ کس اطلاع
نداشت که مامورین
اطلاعات او را
به کجا برده
اند . به
گفته صابری ،
او در دوران
بازداشت در
بازپرسی های
هر روزه مورد
فشار قرار
گرفته
بود که اعتراف
به جاسوسی
برای آمریکا
کند و به دلیل
این فشارهای
سنگین، او در نهایت
مجبور به
تایید این
اتهام نادرست
شد. صابری گفت
که او پس از دو
هفته بازداشت در سلول
انفرادی به
سلول عمومی
فرستاده شد و
در آنجا بیشتر
بانوانی
دربند را دیده که دانشجو
و یا از فعالان
حقوق زنان
بودند . صابری
افزود که او
در دوران سخت بازداشت
از یک بانوی
دلاور ایرانی
روحیه می گرفته
که با وجود
چهار ماه حبس
در سلول
انفرادی
و مبتلا شدن
به بیماری
التهاب ریه ،
همچنان به
تلاش برای از
میان بردن
تبعیض
جنسیتی و دینی
در ایران تلاش
می کرده است .
خانم صابری در
مصاحبه با
بزرگترین
روزنامه
ژاپن پیرامون
مشکلات داخلی
ایران گفت که
متاسفانه در
میان
حکمفرمایان
ایران
کسانی
هستند که به
آسانی به حقوق
دیگران تجاوز
کرده و آن را
زیرپا می
گذارند . لینک خبر:
http://www.yomiuri.co.jp/world/news/20090827-OYT1T00030.htm
روایتهایی از
تجاوز به
زندانیان در
زندانهای
ایران
پنجم
شهريور ۱۳۸۸ برابر
با بيست و
هفتم اوت ۲۰۰۹
راديو فردا؛ الهه روانشاد, رویا کریمی : مهدی کروبی، رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی، روز هفتم مرداد ۱۳۸۸ در نامه ای خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری نوشت: «برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نموده اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کرده اند به طوریکه برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیده اند و در کنج خانه های خود خزیده اند.»
در
سال های نه
چندان دور نیز
نامه دیگری
نوشته شد و در
تاریخ ثبت شد.
۱۷ مهرماه
سال ۱۳۶۵ آیت
الله منتظری
قائم مقام
رهبری درنامه
ای خطاب به آیت
الله خمینی،
رهبر جمهوری
اسلامی ایران
نوشت: «آیا می
دانید در بعضی
از زندان های
جمهوری
اسلامی،
دختران جوان
را به زور تصرف
کرده اند؟ آیا
می دانید که
هنگام
بازجویی از
دختران،
استعمال
الفاظ رکیک
ناموسی رایج
است؟»
نسرین
پرواز، از
زندانیان
سیاسی سابق و
از بازماندگان
اعدامهای
سال ۱۳۶۷، نویسنده
کتاب «زیر
بوته های لاله
عباسی» در گفتوگو
با رادیو فردا
از آنچه در
دوران
بازداشت
در زندان های
ایران بر او
گذشته و دیده
ها و یادهایش
سخن می گوید:
«سال ۵۷
وقتی از
انگلیس به
ایران
بازگشتم،
اولین تظاهرات
را دیدم.
زمانی که
روزنامه
آیندگان را
بسته بودند.
مردم ریختند بیرون
و برای آزادی
شعار می
دادند. حزب
الله
ریخت توی
جمعیت و چاقو
زد. این حوادث
زندگی مرا
تغییر داد و
من نتوانستم برگردم
انگلیس. سال ۶۱
دستگیر شدم. حکمم
اعدام بود.
منتها پدرم
توانست
تغییرش
بدهد.»
خانم
پرواز در
توضیح این
نکته می گوید:
«لاجوردی چند
صد نفری را به
خانواده
هایشان
فروخت. اعدامی
بودند ولی پول
هنگفتی گرفت و
آزادشان کرد.
سال ۶۹ بعد
از آمدن
هیئت
رسیدگی به
زندانها، بار
سومی که گالین
دوپول آمده بود
زندان اوین،
شب من آزاد
شدم.»
شما
در طول این ۹ سال
آیا شاهد
شکنجه جسمی و
یا تجاوز به
زندانیان زن بودید
و احیاناً
چنین مواردی
را در مورد
زندانیان مرد
شنیدید؟
نسرین
پرواز: من
خودم شکنجه
شدم و پاهایم
فلج شد. نمی
توانستم راه
بروم. من قبل از اینکه
دستگیر بشوم،
با دختری به
نام یاس آشنا
شدم. ۱۴ ساله
بود که توی
تظاهرات
دستگیر
شد و سه
پاسدار در
کمیته به او
تجاوز کردند.
او بچه بود که
حامله شد.
رفتم که
ببینم بتوانم
کمکش کنم برای
کورتاژ. در
زندان هم با
دختری به نام
آناهید آشنا شدم که با
دخترخاله اش
دستگیر شده
بود. آناهید
وقتی دستگیر
شد ۱۲ سالش بود. دخترخاله اش
۱۴ سالش بود.
اینها در
دوران
بازجویی توی
دو سلول کنار
هم بودند.
بازجو
به
دخترخاله اش
تجاوز کرد. آن
دو، شب ها که
پاسدارها توی
بند نبودند با
هم حرف می
زدند.
دخترخاله اش
به آناهید می
گوید که من می خواهم
خودکشی کنم و
تو نباید
ناراحت
بشوی.
می گوید که به
من تجاوز شده
و دوست ندارم دیگر
زندگی کنم.
آناهید خودش
برای من
تعریف کرد که
تمام شب با سر
و صدا سعی می
کرده
پاسدارها را
متوجه کند که
نگذارند
دخترخاله
اش خودکشی
کند. اما موفق
نشد و او خودکشی
کرد.
خانم
پرواز با
اشاره به ماجرای
دختری که او
را در کتابش
«یاس» نام داده
که در ۱۴
سالگی
در پی تجاوز
حامله شده
بود، می گوید
نتوانست در
کورتاژ به او
کمک کند چون
پول زیادی
برای این کار
می خواستند.
وی سپس به شرح ماجرای
ازدواج یاس با
یک جوان و
کشتن بچه
پس از به دنیا
آمدن می
پردازد. خانم
پرواز می
افزاید این
ماجرا را در
کتابش نقل
کرده
است.
آیا
موارد دیگری
از تجاوزهای
جنسی یا سوء
استفاده های
جنسی در زندان زنان
مد نظرتان
هست؟
نسرین
پرواز: دختری
را بردند توی
سلول انفرادی.
توی گوهردشت.
یک روز او را
بردند
و
بعد از دو روز
وقتی آمد حالش
بد بود. یک دفعه
شروع می کرد
به جیغ زدن.
حرفهایی می زد که موقع
تجاوز در دفاع
از خودش می
گفت. دوستانش
می فهمند که
به او تجاوز
شده. حال
روحی اش خراب
بود. بعد از
چند سال آزادش
کردند. آمد
بیرون در خارج
از کشور دست به خودکشی
زد.
خانم
پرواز می
افزاید:
«متاسفانه
جامعه برخورد
درستی به
مسئله تجاوز
نمی کند. برای
همین، کسانی
که به آنها
تجاوز شده،
بیشتر از
متجاوزان
مواظباند لو
نروند. خانواده
همین دختر به
کسی نگفتند که
او خودکشی
کرده. اما به
نظر من خودکشی
او یک خودکشی
فردی نیست.
خودکشی سیاسی
است. گفتند با
ماشین تصادف
کرده.»
خانم
پرواز معتقد
است که
خانوادهای
قربانیان
تجاوز باید
موضوع تجاوز
را علنی
کنند.
به باور وی به
دلیل فرهنگ
جامعه ،کسی جرات
نمی کند بگوید
که مورد تجاوز
قرار گرفته
است
در
مورد آقایان
آیا اطلاعاتی
دارید؟ آیا در
زندان به
پسرها و مردان
هم تجاوز
شده یا می
شود؟
نسرین
پرواز: در دهه
شصت هم به
مردان تجاوز
می کردند. ولی
وسعت آن به
اندازه
امروز
نبود. الان
اینها متوجه
شده اند که
تجاوز وسیله
ای است و فشار
سریعی است که از نظر
روحی و جسمی
تاثیر بیشتری
بر فرد دارد. من
سه تا از
آقایان را می
شناسم که
به
اینها تجاوز
شده. یکی از
آنها دوازده
سال پیش مورد
تجاوز واقع شد
و صدمه زیادی دیده. دو
نفر دیگر در
دستگیری های
دو سال پیش مورد
تجاوز قرار
گرفته اند.
یکی از
آنها
هنوز مشغول
مداوای جسمی
است.
خانم
پرواز به
قربانیان و
خانواده های
قربانیان
تجاوز توصیه
می کند به
درمانهای
روانی
بپردازند. وی
بر این باور
است که نوشتن
هم یک نوع
درمان است و کمک
می کند به
شناخت
مشکلات.
سودابه
اردوان،
زندانی سیاسی
سابق و بازمانده
قتل عام
زندانیان
سیاسی سال ۱۳۶۷ که هشت سال
را در زندان
های اوین و
قزل حصار بسر
برده، می
گوید. وی از
کسانی سخن می گوید که
نمی خواهند
دختران اعدامی
به بهشت بروند.
سودابه
اردوان: شکنجه
جنسی یک
ابزار
دیگری است
برای خورد
کردن زندانی.
این چیزی نیست
که مال الان
باشد. از همان سال ۶۰
نگاهی که عمال
جمهوری
اسلامی و
شکنجه گران بخصوص
روی زن ها
داشتند از این طریق
همیشه فکر
کردند که
شکنجه بیشتری
را می توانند
اعمال کنند.
یکی از متداول
ترین چیزها
این است که
زندانیان
سیاسی زن،
بخصوص در آن
سال هایی که
ما زندان
بودیم،
اکثراً
۱۷ یا ۱۸ ساله
بودند. بچه
های جوانی
بودند ازدواج
نکرده. اینها
را قبل از
اینکه
اعدام کنند،
فکر می کردند
حتماً به اینها
تجاوز کنند که
اینها بهشت
نروند. این
سیستماتیک
بود. اینها
توجیه مذهبی
پشت آن داشتند.
در
موردهای مشخص
بوده که به
خانواده فرد
اعدام شده،
شیرینی یا
مقداری کمی
پول دادند،
که این شیرینی
ازدواج دختر
شماست قبل از
اعدام. یک
قوطی شیرینی
فرستادند در عین حال
گفتند که
اینقدر مثلاً
پول گلوله
باید بدهید.
یک چیزی را
اشاره کنم.
تمام این
چیزهایی که رو
می شود الان و
بحق هم باید رو
شود، خیلی خوب
است. ولی
دوران ما
اختناق
خیلی بد بود.
یعنی دوران
دهه ۶۰ که ما
زندان بودیم.
ما
نمونه ای
داریم. مثلاً
زندان تبریز.
بازجویی به
شکل
سیستماتیک به
اکثر دخترهای
زندانی تجاوز
کرده بود. ولی
نه شرایط
اجتماعی نه
سیاسی، مناسب
نبود که
کسانی
که قربانی این
تجاوزها
شدند،
بتوانند صحبت
کنند. کسی هم
نبوده که حتی
از داخل
رژیم
بخواهد این ها
را افشا کند.
ما خیلی ماجرا
داریم که هنوز
پس پرده است.
شادی
صدر،
حقوقدانی که
خود به تازگی از
زندان آزاد
شده، می
نویسد: «ترانه
موسوی،
چه
همان دختر
سبزپوشی باشد
که در روز ۷
تير، در تجمع
اطراف مسجد
قبا دستگير
شد، مورد
تجاوز قرار
گرفت و بعد،
به دليل پارگی
رحم و مقعد سر
از
بيمارستانی
در کرج و
سر
آخر سر از
سينه
گورستانی بی
نام و نشان در
شمال ايران درآورد
و چه اصلا
نباشد،
اسم
رمز همه زنانی
است که پس از
انقلاب ۵۷، در
زندانها مورد
تجاوز قرار گرفتند.»
پشت پرده
دادگاه
فعالان سياسي
سلام:دادستان در جایی که برای اثبات اتهامات خود به آسمان و ریسمان متوسل می شود به سخنانی از امین زاده و...استناد می کند و مدعی است آن را ازشنود جلسات به دست آورده است آیا این چنین شیوه هایی می تواند مستند اتهامات قرار گیرد؟
دادگاهي
كه روز سه
شنبه برگزار
شد بیشتر از دادگاه به نمایشی
شبیه است که
بر اساس یک
سناریو نوشته
شده سناریویی
که از توهمات
و برنامه
ریزیهای
نویسندگان آن
ناشی می شود.
این چه
دادگاهی است
که متهمین آن
هفته هاست از ملاقات با
خانواده
هاشان منع می
شوند؟ این چه دادگاهی
است که امکان
دسترسی به
وکلا برای
متهمین وجود
ندارد؟ این چه
دادگاهی است که
کسی از قبل از
حضور متهمین
در آن اطلاعی
ندارد؟ این چه
دادگاهی است
که امکان خواندن
پرونده ها
برای وکلا
وجود ندارد؟ این چه
دادگاهی است
که دادستان
برای متهمین وکیل
می گیرد؟ در
ادامه به برخی
از مهمترین
اشکالات
وارده به
دادگاه مذکور
اشاره می شود:
کیفرخواست
یا دستگاه
کپی؟
از
مهمترین نکات
اینکه
اتهامات همه
افراد تقریبا
مشابه یکدیگر
است بدون
اینکه روشن
شود مستند
هرکدام از این
اتهامات برای
هر فردی چیست؟
اتهاماتی
نظیر: , اقدام عليه
امنيت کشور از
طريق اجتماع و
تباني به قصد
برهم زدن
امنيت عمومي ,
فعاليت
تبليغي عليه نظام
مقدس جمهوري
اسلامي ايران
از طريق شرکت در
تجمعات
غيرقانوني و
ايجاد شبهه
جعل و تقلب در
نتيجه
انتخابات و
سلب اعتماد
عمومي نسبت به
حاکميت و
مراجع رسمي
کشور , اخلال
در نظم عمومي
از طريق بلوا
و آشوب و
حرکات
غيرمتعارف و
ايجاد ترس و
وحشت در جامعه
, مشارکت در
تخريب و احراق
اموال دولتي ،
عمومي و خصوصي
, نشر اکاذيب
بقصد تشويش
اذهان عمومي ازطريق
مصاحبه هاي
متعدد با
رسانه هاي
ضدانقلاب و
بيگانه ,
توهين و هتک
حرمت به
نهادها و ارگانها
و مسئولين
محترم نظام.
کیفرخواست
برای احزاب یا
اشخاص؟
در
حالیکه بخش
قابل توجهی از
کیفرخواست به
اصطلاح عمومی
در صدد ایراد
اتهام به
احزاب است و
مسائلی مطرح
می شود که هیچ
ارتباطی با
وقایع اخیر
ندارد در
کیفرخواست
فردی به
اتهاماتی
همچون شرکت در
تجمعات غیر
قانونی یا
ایجاد بلوا و
تبلیغ علیه
نظام پرداخته
می شود و
معلوم نمی شود
این اتهامات
چه ارتباطی به
هم دارند و
تمام تلاش
نویسندگان آن
است که با ذکر
کلیاتی در
کیفرخواست
عمومی مانند
یک سناریو ذهن
افراد را برای
ایراد اتهامات
آماده کنند.
روشن نیست که
اگر موضع گیری
فردی در مورد
انرژی هسته ای
جرم بوده چرا
سالها پیش به
آن رسیدگی
نشده است؟ و
چه ارتباطی با
کودتای مخملی
دارد؟
ماجرای
ستاد قیطریه
در
ماجرای ستاد
قیطریه به
اتهاماتی
اشاره شده که
علاوه بر عدم
ذکر دلائل آن
اساسا با واقعیت
خارجی منطبق
نیست
اتهاماتی
همچون : فعاليت
هاي غير
قانوني
گسترده
،مانند پخش
شايعات،
تخريب عليه
ساير
كانديداها،
راه اندازي و هدايت
گروههاي غير
قانوني و
كشيدن آنها به
خيابانها،
راهاندازي
شبكه
تلويزيوني
غيرقانوني،
ارتباط با
ايستگاه پخش
تلويزيون BBC
فارسي و
آغازگر و
هدايت كننده
اغتشاشات و
درگيريهاي
خياباني و نقش
اساسي در سوق
دادن جريان
يكي از
كانديداهاي
ناكام به سمت
افراطي گري و
آشوب. بدون
آنکه مشخص شود
چنین
اتهاماتی بر چه
مبنایی وارد
می شود. لازم
به ذکر میدانم
بنابر گفته
یکی از همین
عزیزان حاضر
در دادگاه ( در
جلسه ای با
ایشان قبل از
بازداشت) هجوم
نیروهای
انتظامی به
ستاد قیطریه
بدون مجوز صورت
گرفته بود که
پس از نگهداری
مهاجمین و
آمدن فرماندهی
نیرو و با
ارائه حکم
اقدام به پلمپ
تلویزیون آن
لاین ستاد شده
بود در حالیکه
در آن زمان
مطلقا بحث
ارتباط با
رسانه های خارجی
مطرح نبود و
تمامی اینها
ساخته و پرداخته
بازجویان در
مراحل
بازجویی است.
مستند:
اظهارات
مبتنی بر شنود
غیر قانونی
جالب
آنکه دادستان
در جایی که
برای اثبات
اتهامات خود
به آسمان و
ریسمان متوسل
می شود به سخنانی
از امین زاده
و...استناد می
کند و مدعی
است آن را ازشنود
جلسات به دست
آورده است آیا
این چنین شیوه
هایی می تواند
مستند
اتهامات قرار
گیرد؟ آقای
دادستان می
توانند پاسخ
دهند که چرا و
از چه وقتی
تصمیم به شنود
جلسات ستاد
انتخاباتی گرفته
بودند و از
کجا می
دانستند اینها
به کار خواهد
آمد؟؟
گروهک های
غیر قانونی ؟
در
کیفرخواست از
ستاد 88 و پویش
موج سوم با
تشبیه آنها به
گلد کوییست به
عنوان
گروهکهای غیر
قانونی یاد می
شود. آیا
احزاب و
ستادها حق
تشکیل گروهها
و شاخه هایی
برای
فعالیتهای
حزبی و انتخاباتی
خود ندارند؟
آیا تشبیه چنین
فعالیتهایی
به گلدکوییست
برای
غیرقانونی
دانستن آنها
مضحک نیست؟ در
کیفرخواست
طوری از
پیشنهاد
میردامادی
برای تشکیل
گروههای خوشه
ای و سازمان
رای سخن گفته
می شود گویا
هدف از تشکیل
آنها
خرابکاری
بوده است؟
سردرگمی
در استناد به
نظرسنجیها
از
سویی مدعی می
شوند همه این
افراد از قبل
می دانسته اند
که نظرسنجیها
حاکی از
پیروزی احمدی
نژاد است از
سوی دیگر از
قول علی هاشمی
به استناد
شنود گفته می
شود : "در
مجموع موسوي 18
ميليون و
احمدي نژاد 10 - 11
ميليون راي
دارد و اگر
غير از اين
شود حتماً
تقلب شده است
و بايد به يك
سري كارهايي
دست بزنيم "
متهمین
دربند عامل
اغتشاشات؟
در
حالیکه بیشتر
افراد مذکور
روز 23 خرداد و
بعضا حداکثر
تا 2 روز بعد
دستگیر شده
اند چگونه می
توان آنها را
عامل شکستن و
تخریب و
...دانست آقای
حجاریان که در
تمام روزهای
اعتراضات
خیابانی در
زندان بوده از
کجا خبر دارد
که مردم
شعارهای
نامناسب
میداده اند؟
جالب اینکه
تنظیم کننده
کیفرخواست از
آنجا که می
داند متهمین
دربند نمی
توانند مردم
را به اغتشاش
دعوت کنند
تلاش می کند
اثبات نماید
که از سالها
پیش هدف
کشاندن مردم
به خیابانها
بوده است. حال
آنکه در سراسر
کیفرخواست از
ارائه دلیلی
بر این مدعا
عاجز می
مانند.
سند
تاملات
راهبردی
در
بخشهای قابل
توجهی از
کیفرخواست به
سندی تحت
عنوان تاملات
راهبردی
اشاره می شود
علاوه بر
آنکه خود
اذعان می کنند
این سند به
صورت پیش نویس
بوده است تمام
جمله های این
سند قابل تاویل
و تفسیرهای
مختلف است و
موشکافی
بسیاری از
آنها روشن می
کند که بازجویان
تنها خواسته
اند جملاتی را
که می توانند
با تفسیر و
تاویل خود از
آنها بهره
بگیرند ذکر
نموده اند.
اتهام بی
اساس به
غائبین و
عوامل پشت
پرده
در
کیفر خواست
آمده : آقاي
بشيريه يك فرد
لائيك،
آمريكا نشين و
آقاي علوي
تبار از
متهمان نمايش
كنفرانس
مستهجن برلين
است و جان كين
رابط سرويس
اطلاعاتي
جاسوسي انگليس
واز هدايت
كنندگان
برنامه هاي
كودتاي مخملي
است.از سوی
دیگر از جان
کین و جان
شارپ و یورگن
هابرماس و
بنیاد سوروس و
چندین اسم و عنوان
دیگر در این
کیفرخواست
برای وصل کردن
این احزاب و
افراد به خارج
نام برده شده
است ولی در
سراسر این
کیفرخواست
معلوم نشده وصف
مجرمانه
ملاقات با
فیلسوفانی
چون هابرماس درکجای
آن است؟
اتهام
حجاریان:
تجمع غیر
قانونی, حرکات
غیر متعارف,
ایراد الفاظ
رکیک
سعید
حجاریان در
حالیکه به
سختی راه می
رود و سخن می
گوید در
کیفرخواست
صادره به حضور
در تجمعات غیر
قانونی اخلال
در نظم عمومي
از طريق بلوا
و آشوب و
حركات
غيرمتعارف و
ايجاد ترس و وحشت
در جامعه و
ایراد الفاظ
رکیک متهم شده
است.
پرداختن
به مباحث
تئوریک به جای
دفاع از اتهامات
جالب
آنکه در
حالیکه این
افراد به
شدیدترین
اتهامات متهم
شده اند و عقل
حکم می کند که
حداقل به دفاع
از خود به
پردازند تمامی
دفاعیات
ساختگی و
اظهارات
ایشان حول مباحث
تئوریک و
تاکید بر نبود
تقلب و
عذرخواهی از
مردم و مقامات
و اظهار
پشیمانی دور
میزند آیا
چنین چیزی
منطقی است؟
آیا
همین مساله به
ظاهر کوچک
تمامی این
دادگاه را زیر
سوال نمی برد؟
چگونه ممکن
است دهها
شخصیت سیاسی
که سالها گفته
اند و شنیده
اند و خوانده
اند حتی کلمه
ای در دفاع از
خود سخن
نگویند؟ آیا
منطقی است که
حتی یک نفر از
آنها روی
سخنان سابق
خود پافشاری
نکند؟ چه چیزی
باعث شده است
سعید حجاریان
به جای دفاع
از خود بگوید:
"لازم مي دانم
التزام عملي
خود را به
قانون اساسي و
فرمايشات
مقام معظم
رهبري اعلام
كرده واگر از سر
تقصير يا قصور
به اركان نظام
جسارتي روا داشتهام
حلاليت بطلبم.
و بار ديگر از
ملّت بزرگ ايران
كه اين
انحرافات
واشتباهات
موجب وارد
آمدن خسارات
بزرگي به آنان
گرديد، بخواهم
كه همه ي ما را
به بزرگواري
خود ببخشند."
استفاده
از کلمات
ناشایست در یک
متن به اصطلاح
حقوقی
متاسفانه
دادستان
آنچنان درگیر
این سناریو شده
است که در یک
متن حقوقی
بارها و بارها
از کلماتی چون
دریوزگی
مستهجن
ذلیلانه
خائنانه
تئوریزه کردن
خیانت اوج
خیانت به مردم
استفاده کرده
است کافی است
تیترهای کیفرخواست
را مرور کنید
تا به این
کیفرخواست
بخندید
استناد به
دلیل واهی
دادستان
برای ایراد
اتهام ضدیت با
دین به جمله
ای از سند
راهبردی جبهه
مشارکت
استناد می کند
که این جمله
مورد قبول همه
اهل فقه و
فقاهت است:
"حزب با
هميشگي كردن
"قوانين
موضوعه " به
بهانه مبتني
بودن آنها بر
احكام شريعت
مخالف است."
آیا غیر از
این است که
ویژگی اجتهاد
در فقه شیعه
غیر همیشگی بودن
قوانین
موضوعه مبتنی
بر آن است؟
آیا آقایان
مدعی دائمی
بودن و غیر
قابل تغییر
بودن قوانین
موضوعه
هستند؟
اسم
افراد دیگر را
نیاورید غیر
از ...
جالب
اینکه قاضی در
ابتدا از
متهمین خواست
از افراد غایب
دیگر نام
نبرند ولی
گویا بخش قابل
توجهی از این
سناریو برای
کشاندن پای
مهدی هاشمی و
علی هاشمی و...
طراحی شده بود
و قاضی دادگاه
هم هیچگونه
عکس العملی در
مقابل ایراد
اتهامات به شخصی
که در دادگاه
نیست و از
متهمین نیست
نشان نداد. و
زمینه را برای
ادامه این
سناریو آماده نمود.
دادگاه
محلی برای
استعفا؟
آیا
با هیچ منطقی
میتوان
پذیرفت که
شخصی مثل سعید
حجاریان در
جایی مثل
دادگاه از حزب
خود استعفا
دهد؟ آیا جز
این است که
ترتیب
دهندگان این
به اصطلاح
دادگاه تمام
هدف خود را
حول محور خاصی
برای
تاثیرگذاری
بر افکار
عمومی ترتیب
داده اند؟
ودهها
مورد دیگر
همگی نشان می
دهد که هدف از
این دادگاهها
بیشتر از آنکه
رسیدگی قضایی
باشد تاثیر
گذاری بر
افکار عمومی و
تلاش برای القای
شکست و ایجاد
شکاف در جبهه
اصلاح طلبان
است.