Tuesday, December 25, 2007

 

 


كوي (موسيقي)، يير (آواز)، قوشوق (شعر)، باغدا (تصنيف)، هاي (آهنگ)....


مئهران باهارلي
http://ses-yir-kuy-biyi.blogspot.com/



در زبان تركي در گذشته و امروز براي ناميدن موسيقي سه كلمه "كوي
Küy "، "موسيقيMusiqi " و "موزيكMüzik " بكار رفته است. هر كدام از اين كلمات مرحله و دوره اي تقريبا يك هزار ساله از تاريخ پيدايش، رشد، تغيير، تحول و تكامل موسيقي تركي را نمايندگي مي كنند. "كويKüy " بيشتر به موسيقي مودال، "موسيقيMusiqi " به موسيقي مقامي و "موزيكMüzik " به موسيقي تونال دلالت دارد. همچنين "كويKüy " نماد پيوستگي و وابستگي به فرهنگ باستان و ملي تركي، "موسيقيMusiqi " نماد تاريخ اسلامي و "موزيكMüzik " نماد رويكرد ملت ترك به غرب و مدرنيته مي باشد.

در زبان تركي براي ناميدن آهنگ و ترانه عمدتا سه كلمه "ماهني
Mahnı "، "توركوTürkü " و "شاركيŞarkı " بكار مي روند. هر دو كلمه "ماهنيMahnı " (در آزربايجان، از ريشه "معني") و "شاركيŞarkı " (در تركيه، محرف شرقي) كلماتي عربي اند. "توركوTürkü " نيز كه به معني ترانه و آهنگ فولكلوريك است، از علاوه كردن پسوند نسبيت عربي "يi " به كلمه "تركTürk " و تلفظ كلمه حاصل تركي بر اساس قانون هماهنگي اصوات تركي بدست آمده است. خود كلمه موسيقي هم، كلمه اي عربي-سرياني-يوناني است. كلمات ميزقانMızqan و ميزقانچيليقMızqançılıq كه در لهجه هاي آزربايجاني بكار مي روند نيز از همين ريشه اند.

از شواهد بسيار مهم تمدن و مدنيت تركي، فرهنگ موسيقيائي اين ملت است. درهم بودن معاني كلماتي مانند كوي، يير و قوشماق در توركي قديم، نشان از ارتباط نزديك شعر و موسيقي و آواز در فرهنگ توركي است. به واقع دو فرهنگ موسيقيائي و فرهنگ زباني در ارتباطي متقابل باهم بوده متمم يكديگر بوده و ترمينولوژي موسيقي، فصل مشترك اين دو فرهنگ است. در قرون گذشته موسيقي و ترمينولوژي موسيقي ترك بويژه در نزد نخبگان و به موازات زبان تركي خاص اين دسته از جمله ادبيات موسوم به ديواني، بشدت تحت تاثير زبان و فرهنگ فارسي قرار گرفته است. نمونه بارز اين تاثيرپذيري يكطرفه اما همه جانبه، موسيقي موسوم به موغامي در آزربايجان است. وفور كلمات و تعبيرات فارسي در فرهنگ موسيقيائي تركي و آزربايجان و كلا در زبان تركي هم در شمال و هم در جنوب به آن چنان ابعادي رسيده است كه هويت و تشخص زبان تركي را در معرض خطر قرار داده است. و اين در حالي است كه براي بسياري از اين كلمات و تعبيرات مهاجم و خارجي فارسي، در زبان تركي معادلهاي دقيق و رسائي موجودند. به همه حال اين وضعيت ناخوشايند مي بايد متوقف و اصلاح شود.

در همين رابطه در زير نخست در باره چند بن اساسي توركي (كوي، هاي، يير، قوشوق، بييي،...) توضيحات مختصري داده شده و پس از آن ليست كوتاهي از واژگان توركي مربوط به فرهنگ موسيقيائي داده مي شود:


كوي
KÜY : موسيقي


كلمه "كوي
Küy " در توركي قديم به معني موسيقي بوده، بيش از ١٢٠٠ سال بي انقطاع در زبان توركي بكار رفته است. در لهجه ها و منابع تاريخي زبان توركي؛ كوي، كو، كوگ، كٶغ، كوغ، كوو (Göğ, Gök, Göy, Gü, Güğ, Gük, Güv, Köğ, Kök, Köy, Kü, Küğ, Küg, Kük, Küy) به معاني موسيقي كلامي با آلات، عموما هر نوع صدا، شهرت و آوازه، خبر، (ديوان لغات ترك)، عروض شعر، آواز، معيار آواز (بو يير نه كٶغ اوزه اول؟Bu yır nə köğ üzə ol - وزن اين شعر، مقام اين آهنگ چيست؟)، صعود و نزول صدا در هنگام آوازخواني (ار كٶغله نديƏr köğləndi - مرد با بالا بردن و پائين آوردن صدايش آواز خواند) است. مصادر اين كلمه كه برخي آنرا اصلا چيني دانسته اند "كٶغله نمكKöğlənmək ، كويله نمكKüylənmək " و "كويه مكKüyəmək " (مانند اويونOyun –اويناماقOynamaq ، بوشBoş –بوشاماقBoşamaq ، آدAd –آداماقAdamaq ، قانQan –قاناماقQanamaq ، ييرYır –ييراماقYıramaq ) مي باشند. از همين ريشه است در توركي قديم "كولوگKülüg " (مشهور، معروف)، "كوكه مكKükəmək " (مشهور شدن)؛ و در تركي جديد "كوكره مكKükrəmək " (غرش شير)، "كوكره ييشKükrəyiş "، "كوكره شمكKükrəşmək "، "كولو Küylü" (موسيقي دار).

كلمه كوي در بسياري از زبان و لهجه هاي توركي معاصر مانند ازبكي، تاتاري، باشقيردي، قاراچاي بالكار (مالكار)، قوموق، قزاقي و چوواشي هنوز به معاني اي مانند صدا، موسيقي، مقام، آهنگ، ترانه و ملودي، آثاري زيبائي كه با سازهاي مردمي نواخته مي شود بكار ميرود. در ازبكي كويله مك
Küyləmək به معني آواز خواندن، آهنگ خواندن و ترنم كردن است. فرم چوواشي كلمه كوي در توركي عمومي، كه وه Keveبه معني ملودي و آهنگ است.

در جمهوري مدرن تركيه به هنگام جستجو براي يافتن معادلي براي كلمه سامي-يوناني "موسيقي"، با كلمه توركي باستاني "كوي" كه در نواحي آزربايجاني شرق اين كشور بسيار رايج است مواجه شدند. در ناحيه آزربايجاني تركيه، در منطقه بايبورد مصدر گويومك
Güyümək (صدا كردن)، و در منطقه اييدير گٶي چيخارتما Göy Çıxartma (خواندن ترانه و آواز)، كوييسKüyis (آواز، فرياد، گريستن با صداي بلند، سروصدا كردن، فرياد برآوردن، صدا كردن در ريزه، ايكيزدره، تيرابزون، آرده شه ن، اوف)، كوييس ائتمكKüyis etmək (فرياد، ندا)، كوييشمهKüyişmə (فرياد كردن در هيجان زدگي)، كوي باسماغيKüy basmağı (متقابلا سر و صدا راه انداختن)، كوي دوشمكKüy düşmək (فرياد زدن از سر هيجان)، كوي سالماقKüy salmaq (فرياد بر آوردن، داد و فرياد كردن، سروصدا در آوردن. در شالپازاري و تركي آزربايجاني) است. در لهجه ها و زبان محاوره اي امروزي تركي آزربايجان كويKüy به تنهايي و يا در تركيب سس-كوي با تغيير معني همچنين به معني هياهو، سروصدا، جار و جنجال، هياهوي دعوا، فرياد كساني كه در حال نزاعند است.

عده اي كلمات "كٶك
Kök " در زبان توركي به معني پرده موسيقي و آكورد (كوكله مكKökləmək به معني آكورد كردن ساز است)، كووسKuus –كوسKus (آلت ضرب نظامي از پوست گرگ، عينا به زبان فارسي وارد شده است)، قودوك (صداي ني، در ازبكي)، قولاقQulaq و قونوشماقQonuşmaq در توركي را نيز همريشه با "كو " دانسته اند.


هاي
HAY : ترانه


در زبان تركي آزربايجاني، تركيبي به شكل "هاي-كوي
Hay-Küy" و به معناي هياهو وجود دارد. (واژه هياهو در زبان فارسي خود محرف اين كلمه تركيبي تركي است: هياهو=هاياهوي=هاي+ا+هوي. مانند كلمه ديگر تركي در زبان فارسي پاياپاي=پاي+ا+پاي). جزء دوم اين كلمه ويا هو-هوي از ريشه كويKüy ، به معني موسيقي است. جزء اول اين تركيب، يعني كلمه "هايHay " به معني ترانه اي كه از گلو و حنجره خوانده شود است. در زبان تركي آزربايجاني از همين ريشه كلمات، تركيبات و كاربردهاي زير وجود دارند: هايلاماقHaylamaq ، هاي- هارايHay haray ، هايلا گله ن، هويلا گئده رHayla gələn huyla gedər ،....؛

فرم كلمه هاي
Hay در توركي شرقي قايQay به معني از حنجره آواز خواندن، آهنگي كه از حنجره خوانده شود است. از همين ريشه است "هايجي Haycı: خواننده (خاكاس)؛ قايچي Qayçı: اوزان مردمي كه با ساز موسوم به توپشور داستانهاي قهرماني را مي خواند (آلتاي)، كسي كه آهنگها را از حنجره و به همراه ساز قوپوز مي خواند (شور)؛ قايلاماقQaylamaq : از حنجره آواز خواندن (شور، تئلئوت، سيبري)، هايلاماقHaylamaq : از حنجره خواندن (خاكاس)، قايداماقQaydamaq : از حنجره خواندن (آلتاي)؛ و كلمات قاييمQayım به معني مسابقه آهنگ و قاييرماQayırma به معني نقرات در آهنگ (قزاقي). معادل اين دو كلمه اخير در تركي آزربايجان هاييمHayım (مسابقه آهنگ) و هاييرماHayırma (نقرات) است.

همچنين در سواحل جنوب شرقي درياي سياه و بخشهاي آزربايجاني تركيه اصطلاحي مربوط به موسيقي به شكل قايدا
Qayda وجود دارد كه عده اي آنرا در ارتباط با كلمه هاي-قاي مذكور دانسته اند. قايدا در ميان توركمانان يٶروك به معني كوك آلت موسيقي؛ و در حوالي درياي سياه، ايكيزدره، ماچكا، شيران، سورمه نه، شالپازاري، تيرابزون،... به معني آهنگ، ترانه، ملودي، نغمه و مقام است. از همين ريشه است تركيبات قايدايا اويماقQaydaya uymaq ، قايدادان گئتمكQaydadan getmək (پيروي از ريتم ترانه)، قايدا توتدوروب گئتمكQayda tutdurub getmək (باصداي بلند آوازهاي شاد خواندن هنگام راه رفتن)، قايداسيندا سٶيله مكQaydasına söyləmək (ترانه را بر اساس قوانين آن خواندن)، قايدايي پوزماقQaydayı pozmaq (خواندن ترانه خارج از قاعده)،....


يير
YIR : آواز


در تركي معاصر كلمه "يير
Yır " به معني آواز است، در توركي قديم "اير، ييرIr, Yır, Yir, İr " به معاني نغمه، هوا (دستگاه)، شعر، آهنگ، ترانه و در بعضي موارد به معني غزل و شكل نظم، و مصدر ييرلاماقYırlamaq, Irlamaq به معني با نغمه خواندن، تغني، آهنگ خواندن، شعرخواني، آواز و ترانه خواني، آهنگ را با مقامات خواندن (اول يير ييرلاديOl yır yırladı ، او آواز خواند) بكار رفته است. مصادر اين كلمه "ييرلاماقYırlamaq " و "ييراماYıramaq ق" است. از همين ريشه است "ييراغوYırağu " (آوازخوان، نوازنده، خواننده)، "ييرلاييشYırlayış " (طرز و اصول تغني و آوازخواني)، "ييرلاييجيYırlayıcı " (آوازخوان، مغني، خواننده)، "ييرچيYırçı " (كسي كه يير مي خواند)، "يير قوشماقYır qoşmaq " (سرودن منظومه و شعر). در لهجه تركي قاشقايها از دياسپوراي تركان آزربايجاني در جنوب ايران، كلمه "ييرYır " را به معني شعر و شعر آهنگ، "ييرچيYırçı " را به معني شاعر و "ييرماقYırmaq " را به معني سرودن شعر بكار برده مي شود.

همچنين در تركي قديم مصدري به شكل اورلاماق
Orlamaq –اورلاماقUrlamaq –اوريلارماقUrılamaq به معني همخواني وجود دارد. عده اي اين كلمه را همريشه با اير-يير مذكور دانسته اند. امروز در تركي مدرن "اورلاماقOrlamaq " به معني باهم آواز خواندن، "اورلاشيOrlaşı " به معني همخواني و "اورOr " به معني گروه كر است.

فرم اين كلمه در توركي مدرن يير، اير (اويغور، كامان، بارابان، سويوني، كويبال، چاغاتاي، شاقاي، آزربايجان، آناتولي) و در توركي شرقي به شكل "جير"-"چئر" است: "جيراو" (قازاق، قاراقالپاق)، "جير"، "جيرو" (قازان، قيرقيزي). باشقورتها هنرمنداني كه داستانهاي ملي شان را تصنيف و اجرا مي كنند "ييراو"-"ژيراو" مي نامند. همچنين در اويغوري مصادري به شكل "چار" (صدا كردن)، "چارقولاماق" (آواز خواندن) وجود دارد. در ميان قزاقها و از جمله قزاقهاي ساكن در ايران، "جار جار" و يا "يار يار" ترانه اي است كه در زمان استقبال از عروس توسط شاعر آوازخوان با دومبرا (نوعي دوتار توركي) به عنوان خوش آمد گوئي در جمع مهمانان اجرا مي شود. در زبان سومري نيز كلمه اي به شكل "سير" موجود و به معني آوازخواني بوده است. با حركت از اين نقطه، عده اي كلمه "شارقي" در تركيه را نيز از منشا توركي دانسته اند و آنرا با كلمات "سور"-"سير" در سومري، و "سار" در شور، تئلئوت، قيرقيزي به معني آهنگ و ترانه، و "سارناماق" در توركي قارائيم به معني آواز خواندن پيوند داده اند (هر چند اكثريت ريشه شناسان آنرا كلمه عربي دانسته اند).

در زبان تركي مصدري به شكل اٶتمك
Ötmək به معني خواندن انسان و ديگر جانداران وجود دارد كه بويژه در مورد آوازخواني پرندگان بكار مي رود. اين مصدر همچنين به معني درآمدن صداي سازهاي بادي است.


قوشوق
QOŞUQ : شعر


در توركي يكي از معاني مصدر "قوشماق
Qoşmaq "، سرودن و خواندن سروده ها است. (اول يير قوشدوOl yır qoşdu ، او غزل سرود؛ يير قوشولدوYır qoşuldu منظومه سروده شد). در ازبكي امروز "قوشوقQoşuq " نوعي آهنگ در باره امور روزمره و "قوشوقچوQoşuqçu " به معني خواننده است. از همين ريشه است كلمه "قوشانQoşan " به معني سراينده و "قوشوقQoşuq " به معني شعر و قوشانتيQoşantı در توركي مدرن به معني مقاله. عده اي "قوشان" را همريشه با "قوسانQosan "-"اوسانOsan "-"اوزانOzan " در توركي باستان به معني سراينده و خواننده مردمي دانسته اند.. در تركي معاصر آزربايجان، "قوشانQoşan " به معني سراينده و "قوشارQoşar " به معني شاعر (مانند "يازارYazar " به معني نويسنده)، "قوشوقQoşuq " به معني شعر، (عمدتا عروضي)، "قوشقوQoşqu " به معني شعر (عمدتا هجائي)، "قوشاقQoşaq " به معني منظومه و پوئما (و "آييتيمAyıtım " به معني سرود، آييتيشAyıtış به معني مشاعره) است.


باغدار
BAĞDAR: آهنگساز


در تركي مدرن مصدر باغداماق
Bağdamaq (در تركيه باداماق) به معني آهنگ سازي، سرودن و تصنيف قطعه موسيقي بكار مي رود. (از ريشه باغBağ ، مانند آلAl –آلداماقAldamaq ، اونÜn -اونده مك Ündəmək). از معاني ديگر باغداماق، در هم پيچيدن، چند چيز را پس از درهم كردنشان به هم بستن، وضعيت را به حالت معضلي غيرقابل حل در آوردن، پا روي پا انداختن، درشت و ناجور دوختن. از همين ريشه است باغداBağda (قطعه موسيقي)، باغدارBağdar (آهنگساز)، باغداشيقBağdaşıq (متجانس)، باغداشيمBağdaşım (تجانس)، باغداشماBağdaıma (امتزاج)، باغداشديرماقBağdaşdırma ، باغدالاماقBağdalamaq ، باغدا آتماقBağda atmaq (در ورزش كشتي)، باغداشماقBağdaşmaq نوعي نشتن (پاي چپ بر ران راست، پاي راست بر ران چپ).


بييي
BİYİ : رقص


كلمه بييي
Biyi در زبان توركي به معني رقص است. فرمهاي قديمي اين كلمه بٶديك Bödig، بۆديك Büdik از مصدر بۆديمكBüdimək ، بٶديمكBödimək ، بيديمكBidimək ، بوديمكBudimək ، بئييمكBeyimək –بيييمكBiyimək (كومان)، بئيمكBeymək (قيپچاق) به معني رقصيدن، دانس كردن مي باشد. مشتقات ديگر اين مصدر در توركي قديم عبارتند از بوديشمكBüdişmək (باهم رقصيدن)، بوديتمكBüditmək (رقصانيدن). شكل مدرن مصدر بوديمك با تبديل "د" به "ي"، "بيييمك" Biyimək است. در لهجه و زبانهاي توركي گوناگون مشتقات و تركيبات گوناگون اين مصدر بكار ميروند: بيييمكBiyimək ، بئيينمكBeyinmək ، بييله مكBiyləmək (قرقيزي)، بيله مكBiləmək (قزاقي)، بٶديمكBödimək (خاكاس)، بيييوBiyiv (باشقورت)، بييBiy (قازاق، قيرقيز)، بييوBiyü (تاتار).

كلمه ديگري كه در تركي معاصر و به طور گسترده اي براي ايفاي مفهوم رقص بكار مي رود، كلمه "اويون
Oyun " است كه هم به معني رقص و هم به معني هر نوع بازي (كودكانه، تفريحي، نمايشي، مسابقه اي،..) مي باشد. كلمه اويون و فرم قديمي آن اويوق Oyuq (رقص، دانس، موزيك)، از ريشه اويماق Oymaqبه معني رقصيدن، جهيدن و پريدن مشتق شده است.

در زبان و لهجه هاي گوناگون توركي قديم علاوه بر اويون (رقص، تفريح)، كلمات بسيار ديگري به معني رقص و يا انواع گوناگون آن بكار رفته اند. برخي از آنها كه بعضي علاوه بر رقص، معاني ديگري از قبيل تفريح و ضيافت و... نيز دارند عبارتند از: تالپيماق
Talpımaq (به معاني تموج، به اهتزاز در آوردن، پريدن و ايستادن، حس، برخوردن)، تالبيماق Talbımaq (تئلئوت خارزم)، تالابيماق Talabımaq (عثماني)، تالابيماق Talabımaq، تالبيماق Talbımaq، تاببالاتماق Tabbalatmaq، اٶگرونچ Ögrünç، اٶگرونچوله مك Ögrünçülemek، ييرقاماق Yırqamaq، جيرقاماق Cırqamaq، ايرقالIrqal ، منگيله تمك Meŋilətmək، سورمك Sürmək (اين كلمه در معني ضيافت و جشن وارد زبان فارسي نيز شده است. در تركيبات چهارشنبه سوري، سور دادن، ...)، چوغيماق Çoğımaq، قوتروشماق Qutruşmaq، ايلينچوله مك İlinçülemək، شه وه كه Şeveke، جورجونا Curcuna، سونگوكليچ Süŋükliç، توقورجون Toqurcun، سالماقSalmaq ، گنجرGencer ، ...

در آزربايجان و ايران انواع گوناگون رقصهاي ملي تركي مانند بار
Bar (آراز باريAraz barı ،...) هالايHalay (قاشقاي هالاييQaşqay halayı ، شاهسئوه ن هالاييŞahsevən halayı ،...) وجود دارند. هالاي رقص ملي مشترك بين تركهاي تركيه، آزربايجان و جنوب ايران است.

با توجه به آنچه گفته شد، تخصيص كلمه اويون
Oyun براي هر نوع بازي-معادل Play, Game انگليسي (مصدر اويناماقOynamaq ، بازي كردن؛ اويونچوOyunçu = بازيكن مسابقه؛ اوينامانOynaman = بازيگر، هنرپيشه)؛ بيييBiyi براي رقص معادل Dance انگليسي (مصدر بيييمكBiyimək = رقصيدن؛ بيييتمك Biyitmək= رقصاندن؛ بيييشمكBiyişmək = باهم رقصيدن؛ بيييچيBiyiçi = رقاص)؛ تالپيTalpı براي باله (مصدر تالپيماقTalpımaq = اجراي رقص باله كردن؛ تالپيچيTalpıçı = بالرين) و سورSür به معني فستيوال پيشنهاد شده است.


چند كلمه تركي در باره موسيقي و فرهنگ موسيقيائي


اپرا: ييراماج
Yıramac (-ماجmac و يا –پاچpaç پسوند بازي-نمايش است)
آداب، تربيت: گٶرگو
Görgü
ادبي: گٶركول
Görkül
ادبيات غرب: باتي گٶركول سٶزو
Batı Görkülsözü
ادبيات كلاسيك: كٶكله شيك گٶركول سٶز
Kökləşik Görkülsöz
ادبيات: گٶركول سٶز
Görkülsöz
اديب برجسته: سئچگين گٶركولچو
Seçgin Görkülçü
اديب: گٶركولچو
Görkülçü
ارتجالي: دوغاچلاما
Doğaçlama
اركستر مجلسي: اودا كويه شگه سي
Oda küyəşgəsi
اركستر: كويه شگه
Küyəşgə
استتيزم: گٶرك
Görk
استتيك، زيبا: گٶركلو
Görklü
آكورد كردن: كٶكله مك
Kökləmək
آكورد، پرده: كٶك
Kök
آكوستيك: يانقي بيليم
Yanqı bilim ، سس داغيليمSəs dağılım
آلت موسيقي، ابزار: چالقي
Çalqı
آلگرو: قيبراق
Qıbraq
انسترومئنتال: چالقيسال
Çalqısal
انسترومانتاسيون: چالقيلاما
Çalqılama ، چالقي بيليمÇalqıbilim
آهنگ هاي ليريك بزرگ، آهنگ مدرن: آشولا
Aşula
آهنگ: اويوم
Uyum
آهنگساز: باغدار
Bağdar
آواز خواندن: ييرلاماق
Yırlamaq٬ ييراماق Yıramaq، اٶتمك Ötmək (با صداي زير)، هايلاماقHaylamaq (از حنجره)
آواز: يير
Yır
آوازخواني: ييرلاييش
Yırlayış
بالرين: تالپيچي
Talpıçı
باله: تالپي
Talpı
پانتوميم، نمايش ايمائي: تومپاج
Tumpaç (-ماجmac و يا –پاچpaç پسوند بازي-نمايش است)، توم اويونTumoyun ، توم گٶسته ريسيTum göstərisi (از مصدر تومماقTummaq )
پرده موسيقي، آكورد: كٶك
Kök
تئاتر: يانسيماج
Yansımac (-ماجmac و يا –پاچpaç پسوند بازي-نمايش است)، يانسيلYansıl
تار: تئللي
Telli
تراژدي: بوزلاما
Bozlama
ترانه خواني: هايلاما
Haylama
ترانه: هاي
Hay
تصنيف كردن، آهنگسازي: باغداماق
Bağdamaq
تصنيف: باغدا
Bağda
تفريح كردن: ائيله نمك
Eylənmək
تفريح، سرگرمي: ائيله نجه
Eyləncə
تك نوازي: تك كويلو
Təkküylü
تمپو: ديزه م
Dizəm
تمدن، مدنيت: اويقارليق
Uyqarlıq
تون، لحن: تيني
Tını
چندنوازي: چوخ كويلو
Çoxküylü
خواننده: هايچي
Hayçı ، هايلارHaylar
دراكه: آنلاق
Anlaq
دوئت: ايكيل
İkil
دوتار: قوشاتئللي
Qoşatelli
رقاص: بيييچي
Biyiçi ، بييه رBiyər
رقص: بييي
Biyi
رقصيدن: بيييمك
Biyimək، بييله مكBiyləmək ، بيييشمكBiyişmək
رل، نقش (بازيگري): اوينام
Oynam
ريتم: تارتيم
Tartım
زيبائي شناسي: گٶرك بيليم
Görkbilim
ژانر ادبي: گٶركول چئشين
Görkül çeşin
ژانر: چئشين
Çeşin
ساز آشيقي-باخشي: قوپوز
Qopuz ، چٶگورÇögür
ساز بادي: پوفله مه لي
Püfləməli ، اٶتدورمه ليÖtdürməli
سبك، اسلوب، طرز: بيچه م
Biçəm
سراينده: قوشان
Qoşan
سرود ديني، الهي: تانريدام
Tanrıdam
سرود ملي: اولوسال آييتيم
Ulusal ayıtım
سرود: آييتيم
Ayıtım
سرودن: قوشماق
Qoşmaq
سروده: قوشقو
Qoşqu
سه تار: اوچ تئللي
Üçtelli
سوپرانو: اٶته ر
Ötər
سوليست: ييراغو
Yırağu
شاعر: قوشار
Qoşar، قوشوقچوQoşuqçu
شاعرانه: قوشارجا
Qoşarca ، قوشاريمتيلQoşarımtıl ، قوشارسيQoşarsı
شعر تركي (نوعي قالب شعر آشيقي): قوشما
Qoşma
شعر معاصر: ديزه له ك
Dizələk
شعر: قوشوق
Qoşuq
شعرواژه: سيجير
Sicir، سيجيرله مهSicirləmə (صورت اوليه ادبي كه نه هنوز به مفهوم امروزي شعر و نه به مفهوم امروزي نثراند).
صدا (معادل
Sound): سسSəs
صدا (واضح و روشن): آوارد
Avard
صداي جانداران (معادل
Voice): اٶتومÖtüm
صنايع ظريفه: اينجه اوزلوقلار
İncə Uzluqlar
فراخوان: آواوا
Avava (در اصل صداي فراخوان جهت جمع شدن براي بازي پس از برداشت خرمن)
فرهنگ: اردم
Ərdəm
فستيوال موسيقي: كوي سورو
Küy sürü
فستيوال: سور
Sür ، سورول Sürül
قطعه آوازي: ييرال تيكه
Yıral tikə
قطعه سازي: چالقيسال تيكه
Çalqısal tikə
قطعه، پارچه: تيكه
Tikə
كر خواني: اورلام
Orlama ، اورلاشيOrlaşı
كر، خورو: اور
Or
كليد: آچار
Açar
كمدي موزيكال: كويه ل گولدورو
Küyəl güldürü
كنسرت: كويله شي
Küyləşi ، كويه نتي Küyənti
كنسرواتوار، دانشكده موسيقي: كوي يورد
Küyyurd
مارش: سوييري
Süyırı
مسابقه آهنگ و ترانه: هاييم
Hayım
مشاعره: آييتيش
Ayıtış
مصراع: ديزه
Dizə
معرفت: قاناجاق
Qanacaq
مغني، آوازخوان: ييرچي
Yırçı٬ ييرلاييچي Yırlayıçı، ييرارYırar
مقاله: قوشانتي
Qoşantı
مقام (در موسيقي): اورنام
Ornam
مقام (دولتي، اجتماعي): قونام
Qonam
ملودي: ازگي
Əzgi
منظومه، پوئما: قوشاق
Qoşaq
موزيسين: كويچو
Küyçü ، كويه مه نKüyəmən
موزيك راك: ساللار كوي
Sallar Küy
موزيكال: كويه ل
Küyəl
موسيقي اجرا كردن: كويه مك
Küyəmək ، كويله مكKüyləmək
موسيقي آييني: تٶره سه ل كوي
Törəsəl küy
موسيقي بي كلام، انسترومنتال: چالقيسال كوي
Çalqısal küy
موسيقي پاپ: ائلگون كوي
Elgün Küy
موسيقي سنتي: گله نه كسه ل كوي
Gələnəksəl Küy
موسيقي شناسي: كوي بيليمي
Küybilimi
موسيقي علمي: بيليمسه ل كوي
Bilimsəl Küy
موسيقي فولكلوريك: بودون كوي
Budun Küy
موسيقي كلاسيك: كٶكله شيك كوي
Kökləşik Küy
موسيقي محلي: يئره ل كوي
Yerəl Küy
موسيقي مدرن: يئنيجيل كوي
Yenicil Küy
موسيقي معاصر: چاغداش كوي
Çağdaş Küy
موسيقي مقامي: اورنام كوي
Ornam Küy
موسيقي نظامي: سوكوي
Sü Küy
موسيقي، موزيك: كوي
Küy
موسيقيائي: كويسه ل
Küysəl
موسيقيدان: كويه ر
Küyər
ميم: توم
Tum (از مصدر تومماقTummaq )
ميميست: تومچو
Tumçu
ندا (امداد و دادخواهي): هاراي
Haray
نغمه، آهنگ فولكوريك: توركو
Türkü
نقرات: ييرلاشيم
Yırlaşım ، ييرلاشيYırlaşı ، هاييرماHayırma
نواختن آلت موسيقي (بادي): اٶتدورمك
Ötdürmək
نواختن آلت موسيقي: چالماق
Çalmaq
نواختن سازهاي بادي نظامي: آغراتماق
Ağratmaq ، آغريلماقAğrılmaq
نواختن موسيقي (خودماني، غيرفرمال): كويله نتي
Küylənti ، كويله تي Küyləti
نوازنده ساز آشيقي (بدون آواز) : قوپوزچو
Qopuzçü، چٶگورچو Çögürçü
نوازنده: چالقيچي:
Çalqıçı
نوشته ادبي: گٶركول يازي
Görkül yazı
همخواني: اورلاماق
Orlamaq ، اورلاشماقOrlaşmaq ، ييراشماYıraşma
همنوازي كردن: كويه شمك
Küyəşmək
همنوازي، گروه نوازي: كويه شيم
Küyəşim ، كويله شمه Küyləşmə، كويله شيمKüyləşim
هنر: اوزلوق
Uzluq
هنرپيشه: اوينامان
Oynaman
هنركده: اوزلوق يورد
Uzluqyurd
هنرمند تئاتر: يانسيدار
Yansıdar
هنرمند: اوزلو
Uzlu ، اوزمانجUzmanc
هنرمندانه: اوزلوجا
Uzluca
هنرهاي زيبا: گٶزه ل اوزلوقلار
Gözəl uzluqlar ، گٶركلو اوزلوقلارGörklü uzluqlar
هنري: اوزلوقسال
Uzluqsal
وكال: ييرال
Yıral ، ييرسالYırsal
وكاليست: ييرامان
Yıraman

 

Sozumuz, a window opening to the life/culture of the turkish nation of iran/south azerbaijan:
http://sozumuz.blogspot.com/
http://sozumuz-turk-dovletler.blogspot.com/

http://elobaoymaqlarimiz.blogspot.com/

http://demoqrafi.blogspot.com/
http://tomarlar.blogspot.com/

http://xatun.blogspot.com/