بیانیه
جنبش
فدرال
دموکرات
آذربایجان
بمناسبت
سالروز قیام
خرداد 85
آذربایجان
هموطنان
عزیز:
پنج
سال از قیام
پرشکوه خرداد
85 آذربایجان
گذشت.
پنج سال پیش
در چنین روزی
مردم آذربایجان
در حرکتی یک
پارچه، در
اعتراض علیه
ستم، تبعیض و
تحقیر ملی بپا
خاستند.
حرکتی که از
لحاظ وسعت و
دامنه ی آن
بزرگترین
اعتراض توده
ای بعد از
انقلاب علیه
جمهوری
اسلامی تا آن
زمان بود.
قیام
خرداد 85 اولین
حرکت توده ای
مردم آذربایجان
بعد از سرکوب
خونین جنبش
ملی -
دموکراتیک
آذربایجان در
آذر ماه 1325 بود
که مشخصا خواست
های ملی- جمعی
مردم
آذربایجان را
با برجستگی
خاصی به صحنه
سیاسی ایران
آورد.
قیامی
که با شعار
مرکزی "هارای
هارای من تورکم"
بمیدان آمد،
نه تنها
توانست خصلت
تماما ملی خود
را به نمایش
بگذارد بلکه
توانست برای
اولین بار مبارزات
ترکان ایران
را بعنوان
اجزاء جدا
افتاده یک حرکت
ملی سراسری
بهم پیوند
دهد.
این قیام نشان
داد که سیاست
آسیمیلاسیون
دو رژیم پهلوی-
اسلامی به
صخره مقاومت و
مبارزه طلبی
مردم آذربایجان
و ترکان ایران
برخورده است.
قیام
خرداد 85 با
ایجاد
"گفتمان ملی"
از نقطه نظر
ملیت های تحت
ستم، قرائت
نژاد پرستانه
"گفتمان ایرانی"
و "پان
ایرانیستی"
را به چالش
طلبید،
گفتمان نژاد
پرستانه ای که
بر تارپود
جامعه عقب
مانده
"روشنفکری"
ایران رسوخ کرده،
و در ایجاد
فارس پنداری
ایران نقش
مبلغ رژیم های
حاکم را بازی
کرده است.
در
طول 80 سال
گذشته هیچ
نیروئی مانند
حرکت ملی -
دموکراتیک آذربایجان
قادر نبوده
است پایه های
دروغ،
تحریف و فریب
آن گفتمان
نژاد پرستانه را
بی اعتبار
کند.
جمهوری
اسلامی که در
مقابل
حرکت سراسری
و مسالمت آمیز
خرداد
غافلگیر شده
بود، از یک
طرف به شیوه
متداول با دست
زدن به
دستگیری های
وسیع، شکنجه و
کشتار، و نسبت
دادن قیام به
"عوامل
خارجی" و
"توطئه پان
تورکیسم"، و
از طرف دیگر
با یک طرح
حساب شده جنگ
روانی- تبلیغاتی
علیه
جنبش ملی-
دموکراتیک آذربایجان
را آغاز کرد.
رژیم
با استفاده از
جوانی و بی
تجربگی بدنه
حرکت ملی و از
این رو وجود
زمینه ای
مساعد در این بستر،
به
حملات روانی-
تبلیغی هدف
داری برای
منحرف کردن
مسیر حرکت ملی
دست زد:
رژیم با نفوذ
دادن شعارهای
افراطی در
درون حرکت، ایجاد
سایت های
اینترنتی
موازی تحت نظر
عوامل خود، تا
راه انداختن
"کتابسوزی" و
خط دادن و
سوار شدن بر موج
افراط گری
تلاش کرد تا
با ایجاد جو
بدبینی، تشتت
و تهمت زنی، جنبش
ملی-
دموکراتیک
آذربایجان را
از مسیر خواست
های
دموکراتیک و
مشروع خود
منحرف، و
نهایتا با
نمایش دادن
چهره ای زشت و
نامشروع از آن
دامنه گسترش و
نفوذ آنرا محدود
و مانع پیوستن
جنبش های
مترقی موجود
مانند جنبش
زنان و
زحمتکشان به
حرکت ملی شود.
درکنار
توطئه های
رژیم برای
مهار حرکت
ملی- دموکراتیک
مردم
آذربایجان،
بخشی از
"اپوزیسیون"
جمهوری
اسلامی نیز با
دستاویز
قراردادن سفسطه
ی "ترک بودن
بخشی از
حاکمیت"، و
متهم کردن آن
به:
"سردادن
"شعارهای
ارتجاعی و
فاشیستی" در
اثنای قیام به
انکار وجود ستم،
تبعیض و تحقیر
ملی
سیستماتیک
علیه مردم
آذربایجان و
ترکان ایران
پرداختند، و
در جنگ روانی-
تبلیغاتی
علیه
حرکت ملی -
دموکراتیک آذربایجان
به چماقداران
تبلیغاتی
رژیم تبدیل
شدند.
این بخش از
اپوزیسیون در
پشت سفسطه های
فوق، کینه و
نفرت و برتری
جوئی های ملی - نژادی را
که در نتیجه
القائات،
تبلیغات و
حاکمیت طولانی
رژیم های
ارتجاعی در
نزد آنان
نهادینه شده، به
نمایش
گذاشتند، و
نشان دادند که
قادر نیستند خود
را از عقب
ماندگی و
موهومات
برتری نژادی رها
سازند.
علیرغم
سرکوب و توطئه
های رنگارنگ
رژیم برای انحراف
حرکت ملی –
دموکراتیک
مردم
آذربایجان و
سیاست سکوت و
انکار بخشی از
"اپوزیسیون"
اش، حرکت ملی-
دموکراتیک
آذربایجان
همچنان
پرتحرک و
سرزنده است. ولی این
واقعیت نیز
غیر قابل
انکار است که
حرکت ملی
دموکراتیک
آذربایجان از
کمبودهائی
چند رنج می
برد، و همچنین
انحرافاتی از
درون نیز
بطورجدی آنرا
تهدید می کند.
درست
است که
شعار"هارای
هارای من
تورکم" و "تورک
دیلینده
مدرسه"
شعارهای
مرکزی قیام و
نیز شعارهای
مرکزی
تاکنونی حرکت
بوده اند، ولی
این شعارها
درعین بیان یک
واقعیت، یعنی
عکس العملی در
برابر انکار
هویت ملی مردم
آذربایجان و
ترکان ایران و
ممنوعیت زبان
ترکی
آذربایجانی
تحت حکومت
اسلامی است،
ولی روشن است
که رفع ستم،
تبعیض و تحقیر
ملی تنها با
تحقق آنها تامین
نخواهد شد، آن
شعارها بخش
جدا ناپذیر
خواست های
حرکت ملی
هستند، ولی
همه آنها
نیستند، زیرا
مضمون ستم و
تبعیض ملی
فراتر و عمیق
تر از آنهاست،
لذا، حرکت
تنها نمی
تواند در آن
محدوده خود را
بیان کند.
عقب
ماندگی
اقتصادی
آذربایجان و
مناطق زیست ترکان
ایران که در
روند طرح های
برنامه ریزی شده
حاکمیت های
ایران و در
خدمت
آسیمیلاسیون
مردم
آذربایجان و
ترکان ایران و
طی دهه ها
اجراء شده،
نتایج خود را
بصورت مهاجرت
های وسیع، فقر،
بیکاری،
اعتیاد، فحشاء،
و عقب ماندگی
فرهنگی نشان
می دهد که
بدون پرداختن
به آنها و
چاره جوئی بر
زخم های عمیقی
که بر پیکر
آذربایجان
بجا گذاشته
نمی توان ادعا
کرد که حرکت
ما حرکتی ملی
و دموکراتیک
است.
بدون
به چالش کشیدن
حکومت دینی که
طی بیش از سی
سال بنام
«حکومت الله » بر
روی زمین
بدترین نوع
دیکتاتوری
مذهبی
را بر احاد
مردم ایران
اعمال کرده
است حرکت ملی
ما نمیتواند
دموکراتیک
باشد. لذا
مبارزه برای
جدائی کامل
مذهب- دین از
دستگاه دولت و
آموزش و پرورش
و دفاع از
لائسیسم باید
یکی از اصول
خدشه
ناپذیرجنبش
ملی
دموکراتیک
آذربایجان
باشد.
حرکت
ملی -
دموکراتیک
آذربایجان
باید با جنش زنان
و جنبش
کارگران و
زحمتکشان و جنبش
عمومی
دموکراسی
خواهی نه تنها
در آذربایجان
بلکه در تمام
ایران، بویژه
در کلان شهرهائی
مانند تهران و
کرج ارتباطی
ارگانیک برقرار
سازد، از
مبارزات آنان
دفاع و شعارها
و خواست های
آنان را در
حرکت خود لحاظ
کرده و برجسته
کند.
حرکت
ملی
آذربایجان
بدون دفاع از
خواست های اقتصادی،
اجتماعی و
معیشتی عموم
مردم آذربایجان
و بدون دفاع
همه جانبه از
خواست های
کارگران و
زحمتکشان
آذربایجان
بطور اخص و انعکاس
آن در مبارزات
روزانه
خود، بدون
مبارزه علیه
فقر و بیکاری
و بی عدالتی و عقب
ماندگی
فرهنگی و
اجتماعی قادر
به پیشبرد اهداف
خود نخواهد
بود.
پشت
کردن به معضل
های اساسی
جامعه
آذربایجان سبب
خرده کاری ها،
هدر رفتن
انرژی نسل
جوان، افتادن
در دام خط
گذاری های عوامل
رژیم در درون
حرکت خواهد
انجامید.
ما
معتقدیم که
حرکت ملی برای
گسترش پایه
های اجتماعی
خود برای
تغییرات و
تحولات تعیین
کننده ی آینده
راهی جز ایجاد
ارتباط
ارگانیک و تنگاتنگ
با جنبش های
اجتماعی زنان،
کارگران و
زحمتکشان و جنبش
عمومی
دموکراسی
خواهی و سکولاریسم ندارد.
گرامی
باد یاد شهدای
جنبش ملی-
دموکراتیک
آذربایجان
زنده
باد حرکت ملی-
دموکراتیک
آذربایجان