محمد آزادگر

 

من آقای واهاب تبریزلی را نمیشناسم ولی میدانم او چه میخواهد!

(درباره نامه واهاب تبریزلی منتشره در اخبار روز)

 

من در نوشته ی خود تحت عنوان « سیروس مددی براستی دنبال چیست؟» 1 اشاره ای به واهاب تبریزلی کرده بودم:

"شادی و وجد واهاب تبریزلی ها(مترجم سخنان سیروس مددی) – ببخشید مترجم ومفسر -  از اختلافات ،تشتت وتقابل نیروهای حرکت ملی آذربایجان ودامن زدن به این اختلافات با رودررو گذاشتن گرایش های مختلف درون حرکت ملی آذربایجان بدون اما و اگر نشان میدهد که چه دست های پلیدی بظاهر بنام طرفداری از حرکت ملی آذربایجان مشغول توطئه علیه آن هستند".  

همین اشاره کوتاه به این آقا اورا واداشته است که نامه ای خطاب به من بنویسد. قبل از انتشار این نامه در اخبار روز آقای واهاب تبریزلی همین نامه را به آدرس آچیق سؤز فرستاده بود وانتظار داشت که من پاسخی به او بدهم. من علاقه ای نداشتم با آقای واهاب تبریزلی – که شخصا نمی شناسم اش – مکاتبه خصوصی داشته باشم. لذا جواب ندادم.

آقای واهاب تبریزلی در نامه ای خطاب به من مینویسد که« من کسی هستم که درپاییز سال 1351 درزندان ارومیه هم تخت شما بودم» وبلافصله خود رااز« دوستان سا بق من» مینامد.واصرار دارد که من اورا باید بشناسم! اولا به این دوست سابق باید بگویم که من مطلقا اورا بخاطر نمی آورم. من قبل از انقلاب درزمانهای مختلف در زندانهای تبریز وارومیه واردبیل تا اوین وبندهای مختلف زندان قصر بوده ام.من در این زندانها با صدها زندانی سیاسی همبند و دوست بوده ام. پس از گذشت سالها نام بعضی ها در خاطرم مانده وبرخی نمانده است. آقای واهاب تبریزلی خود را با اسم واقعی معرفی نمی کند تا من ببینم ایشان را پس از 37 سال بخاطر می اورم یانه!

البته من آقای واهاب تبریزلی را ازیکی دوتا نوشته اش  نسبتا خوب میشناسم!!

آقای واهاب تبریزلی در اسفند 1386 درنوشته ای تحت عنوان« محمد آزادگر وارزیابی شتابزده!» در نقد نوشته ی من تحت عنوان «نباید درانتخابات مجلس شورای اسلامی هشتم شرکت کرد! » 2 که به ظاهر در دفاع از جنبش ملی آذربایجان ولی درحقیقت در دفاع بی چون وچرا از جمهوری اسلامی است و نیز یک سری اطلاعات غلط در باره من ارایه داده است.

ایشان در باره شخص من مینویسد:

« نامبرده ..، مدتي درزندانهاي تبريز واروميه بوده است كه بعدهاظاهرا به چريك هاي فدائي خلق پيوسته ودرجريان انشعابي كه درسال 1355 درداخل چريك ها شده ، وي جلب نظرات توده اي مرحوم تورج حيدري بيگوند نويسنده ي جزوه ي جنجالي “چريك ها چه ميگويند”- شده وتاروزهاي واپسن انقلاب 1357 بعنوان ” گروه منشعب چريكهاي فدائي- وابسته به حزب توده ايران) درصحنه حضورداشته وثمره ي اين كار بزرگ اوبنفع حزب توده آن شده كه نامبرده بعد ازادغام اين گروه درحزب، به مسئوليت دبيري كميته ي شهر حزب توده درتبريز ارتقا بيابد.»

او راست ودروغ را بهم بافته وبرای من بیوگرافی جعل کرده است. من نه بظاهر ونه به باطن عضو چریک های فدایی نبوده ام .با چریک ها رابطه ودوستی داشته ام ولی چریک نبوده ام. لذا نمی توانستم عضو جریان انشعابی از چریک ها باشم. موقع انشعاب گروه منشعب از چریکهای فدایی من در زندان اوین بودم!

بعد ایشان درهمان نوشته از من یک خاطره شخصی تعریف میکند:

 

«من يك خاطره ي شخصي ازايشان دارم وآن كتك زدن جانانه ي يك مامورساواك درجريان توهين وقيحانه ي ناموسي درساواك تبريز بود ودرخاطر هم دارم كه دمدمي مزاجي كم وبيش ازخصوصيات رواني ايشان بوده واين خود دليلي براي انتخاب چهار سازمان متفاوت ازجانب آزادگر بوده كه صد البته طرح اين خصوصيات نه بخاطر تخريب او، كه بخاطر آشنايي بيشتر خواننده با مفهوم مقاله ي اوونيز نوشته ايست كه اينجانب ذيلا درمعرض قضاوت مردم آذربايجان قرار ميدهم.»

این خاطره سازی است. این خاطره از بیخ وبن دروغ محص است. ساواکی ها نیز بمانند شکنجه گران جمهوری اسلامی حین شکنجه فیزیکی وبرای تحقیر زندانی توهین وفحش میدادند. (به خاطر بیاورید بازجویی از زن سعید امامی را) ولی من شهادت میدهم آن برخوردی که شکنجه گران جمهوری اسلامی با زندانیان سیاسی میکنند با ساواک محمد رضا پهلوی قابل مقایسه نیست. من هیچ ساواکی را کتک نزده ام. کسانی که قبل از انقلاب گذرشان به شکنجه گاهای رزیم شاه افتاده باشد ویا خاطرات زندانیان آن سالها را دیده باشند میدانند که زندانی در ساواک، ساواکی را نمی توانسته کتک بزند.

درضمن من نمیدانم چگونه ممکن است آقای واهاب تبریزلی هم در ارومیه درسال1351 با من زندان باشد وهم درساواک تبریز ( کدام سال – قبل یا بعداز 1351 !؟) شاهد کتک زدن  جانانه ی یک مامور ساواک توسط من باشد! این شبیه سفر عرفانی دراویش است که در یک شب هم به زیارت مولانا در قونیه ترکیه می روند و هم در همان شب از قبر شیخ نعمت الله ولی در کرمان دیدار میکنند!

واهاب تبریزلی در مقاله مزبور تلاش کرده بود با ادبیات چپ سخن بگوید لذا نوشته اش را به نقل قولهایی از لاهرودی، پیشه وری ومائوتسه دون مزین کرده بود.

 

 چکیده نوشته آقای واهاب تبریزلی درباره مقاله من که« در معرض قضاوت مردم آذربایجان» قرار داده چنین است:

« شما  باید مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کنید...

چرا توجه نميكنيم كه كه دولت افراطي آمريكا با تمام نيرو وارد ميدان شده كه جلوي شركت مردم درانتخابات را بگيرد؟ آيا اين نظام تك قطبي ميخواهد بدينوسيله جنبش ملي ودموكراتيك آذربايجان به پيروزي برسد؟

 ...من انتظار ژرف نگري بيشتري ازافراد مجربي مانند شما دارم وميدانم كه درعرض نيم قرن كارسياسي تان دريافته ايد كه هرمبارزي دراتخاذ سياستهاي منطقي ، عمده ترين نيروي دشمن را هدف قرارگرفته وبطور موقت هم كه شده، انرژي خودرا درمبارزه با دشمنان درجه دوم  (یعنی جمهوری اسلامی )به هدر نميدهد. ...دشمن اصلي هرحركت دموكراتيكي در60 سال گذشته درجهان آن قسمت ازحاكمان آمريكائي بوده اند كه عزم شان را جزم كرده اند كه تمام جهان مال آنها باشد؟ ...حالا ديگر سرمايه داري افراط گراي آمريكا ومتحدان آن، درهمه ي كشورها بعنوان عامل داخلي عمل ميكنند..

... نظرتان را به نيات آمريكائي كه پشت مرزهاي ما سنگرگرفته جلب كرده وازشما ميپرسم كه آيا اقدامات سردمداران آمريكا نشات گرفته از سياست هاي غلطي است كه ممكن است جمهوري اسلامي اتخاذ كرده ويا اين كارها جزو اهداف استراتژيكي آمريكا براي تسلط برسراسر جهان است؟ سيستم حاكم برآمريكا دچاربحران ساختاري لاعلاجي گرديده واين كشور مجبور است كه ازسرناچاري وازموضع ضعف  دست به كارهاي احمقانه- وصدالبته حطرناكي – بزند كه چاره ي كارما- بعنوان اكثريت مردم جهان- مبارزات سخت وپيگيري است كه ناگزيربه درگير شدن درآن هستيم.

... چرابايد باتحريم انتخابات و… درصدد رفع مشروعيت وسرنگوني ازنظامي باشيد كه آلترناتيوآن ما نميباشيم؟

... شما، نمايندگان مجلس راازادوات ولايت فقيه دانسته ومعتقديد كه آنها نماينده ي مردم آذربايجان و… نيستند. آيا بنظر شمادركشوري مانند فرانسه ، شرافتا اين پارلمان نشين ها، نمايندگان واقعي مردمي هستند كه اين مردم تظاهرات متعددي دراعتراض به فقر عمومي وحذف بيمه و… عليه آنها ميكنند؟ آيا اقدامات فقيرپرورانه ي دولت فرانسه وآمريكا و… باتاييد وتصويب اين نمايندگان واقعي مردم!! صورت نميگيرد؟

... آمار شرکت کنندگان در تبریز وارومیه بالاتر از استانداردهای حضور مردم در کشورهای پیشرفته جهان است. »3

 

اما در رابطه با نامه ای که آقای واهاب تبریزلی خطاب به من نوشته است. گویا چند خطی که من در نوشته ام با نام «سیروس مدی براستی دنبال چیست؟» به آقای واهاب تبریزلی اختصاص داده بودم ایشان را سخت آزرده کرده است! مثلا من که گفته ام ( واهاب تبریزلی مترجم سخنان سیروس مددی)،  سخت بر آشفته شده اندکه چرا به « گزارش منصفانه ی برنامه تلویزیون» او اشاره نکرده ام. باشد اشاره میکنم. آقای واهاب تبریزلی گزارشی هم به ترجمه خود از برنامه تلویزیونی« گوناذ ت.و» سنجاق کرده بود. از نقطه نظر تبریزلی این گزارش منصفانه بود ولی از نقطه نظر من آن گزارش نه تنها منصفانه نبود بلکه تخریبی بود! این نظر من است. من حق دارم نظرم را بگویم یا نه؟

آقای واهاب تبریزلی در نامه اش به موضوعات مختلف اشاره کرده است که من سعی میکنم بطور فشرده به نکات مهم آن اشاره کنم:

1)      من در مقدمه ی این نوشته گفتم که این آقا را نمیشناسم. اگر اسم واقعی خودش را بگوید شاید به خاطر بیاورم.ولی واقعیت ان است که حتی به خاطر آوردن من واینکه حتی بدانم هویت واقعی واهاب تبریزلی کیست در مواضع واصولیت های من تغییر نمیدهد.

2)      آقای واهاب تبریزلی خطاب به من مینویسد :«آیا جرم من این است که دروطن مانده و زندان کشیده، بطور تصادفی در جریانات تابستان 1367 زنده بمانم و بنابراین نمیتوانم ماهیت ام را بصراحت مطرح نمایم و شما در کمال آزادی وعصبیت قادر به ایراد اتهام و تهمت بمن باشید؟» من در اینجا باید به صراحت بگویم: در داخل ماندن وزندان کشیدن وحتی بطور تصادفی در جریانات سال1367(البته نه جریانات سال 1367!! بلکه فاجعه قتل عام زندانیان سیاسی دست بسته درتابستان 67) زنده ماندن – من خوشحالم که این آقا زنده مانده است -  ضرورتا دلیل حقانیت مواضع سیاسی ویا پاک بودن دستها نمیتواند باشد.هستند بازجویان وشکنجه گرانی که زمانی خود زندانی سیاسی همین رژیم بودند و شکنجه نیز شده بودند. آیا از زندانیان سیاسی همین رژیم کسی نیست که با این ژیم همکاری کند وجزئی از چرخ دنده های آن باشد؟ ضمنا شما با این مواضعی که دارید اگر هویت تات برای رژیم رو شود قطعا بدانید که برایتان پاداش میدهند! شما که آدرس دقیق داده اید که در سال 1351 در زندان ارومیه بوده اید و همچنین شاهد کتک زدن جانانه ی یک ساواکی توسط من در ساواک تبریز بودید، فکر نمیکنید که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با توجه به اینکه تمام اسناد ساواک را دراختیار دارد به راحتی میتواند شما را شناسایی کند! چقدر شما بخاطر جنبش ملی آذربایجان خطر میکنید!! 

3)      بحث مطلقا بر سر طرح نظرات متفاوت نیست. بحث بر سر تخریب وتضعیف وایجاد تشتت درجنبش ملی آذربایجان از منظر به ظاهر «چپ» و«دموکرات» وبباطن راست ارتجاعی است. شما مواضع ودیدگاهای حکومت اسلامی را «بعنوان یک محقق درد آشنای آذربایجانی ساکن داخل کشور» میخواهی به خورد حرکت ملی آذربایجان بدهی! حتی اصلاح طلبان حکومتی نیز بمانند شما از جمهوری اسلامی دفاع نمیکنند. درد شما درد حرکت ملی آذربایجان نیست.درد شمادرد حفظ نظام است. این را من نمیگویم، این را نوشته های واهاب تبریزلی میگوید.شما وامثال شما میخواهید قبح همکاری ودفاع آشکار از حکومت اسلامی را بشکنید!

4)       شما روز روشن جلو چشم خودم  برای من بیوگرافی جعل میکنید! برای تخریب واز چشم انداختن خانم شهناز غلامی با استناد به خبر« انجمن نجات »که شاخه ای از وزارت اطلاعات است، وی را به مجاهدین خلق میبندید. خانم شهناز غلامی را نه من دیده ام ونه میشناسم .اما گزارشات ونوشته های او را در رابطه با مسایل جنبش ملی آذربایجان ومسایل زنان تعقیب کرده ام. خانم غلامی میتواند در گذشته عضو مجاهدین باشد.اینکه سالها پیش مجاهد بوده وحبس اش را کشیده وبعدا به جنبش ملی آذربایجان پیوسته چه ایرادی دارد؟ ویا مخدوش کردن چهره آقای احمد اوبالی ویا آقای صالح ایلدیریم وشایعه پراکندن درباره مجاهد نفوذی بودن آنها در حرکت ملی آذربایجان آنهم به نقل از محمود علی چهره گانی وبعدا« تصحیح »خبر توسط یک« اسم مستعار» دیگر که طرفداران چهره گانی این حرفها را درداخل میگویند و... آیا جز ضربه زدن به حرکت ملی آذربایجان چیز دیگری است؟ 4

5)      آقای واهاب تبریزلی از زبان «هر داخل نشین حرکت» وبنام «ما ساکنین داخل آذربایجان» از نظرات اقای سیروس مددی نه تنها حمایت میکند بلکه تا به آخر دفاع میکند. من مخالف دفاع آقای واهاب تبریزلی از نظرات آقای مددی نیستم.نظرات آقای مددی با نظرات آقای واهاب تبریزلی بر هم منطبق است.این بخودی خود اشکال ندارد.اما آقای واهاب تبریزلی حق ندارد از زبان « هر داخل نشین حرکت» و«ساکنین داخل آذربایجان» حرف بزند. این ایراد داد. ایراد جدی دارد. انحصار سخنگویی « داخل نشبنان» را کسی به آقای واهاب تبریزلی تفویض نکرده است. به شهادت آرشیو مطبوعات حرکت ملی آذربایجان در 20 سال اخیر صدها صاحب قلم وصاحب فکر آذربایجانی با نام ونشان واقعی شان در دفاع از حرکت ملی آذربایجان ومطالبات آن در داخل کشور قلم زده اند. تا کنون یک نفر از این صاحب نظران دارای نام ونشان درحرکت ملی آذربایجان نظرات مشابه واهاب تبریزلی – مدافع سیروس مددی -  ارایه نداده اند. بین داخل وخارج دیوار چین کشیدن و رو در رو قرار دادن «خارج نشین ها» و«داخل نشین ها» وجنگ روانی علیه تبعیدی ها راه انداختن از شیوه های کهنه وشناخته شده ی جمهوری اسلامی است. دردنیای کنونی با توجه به گستردگی امکانات مختلف و سیستم ارتباطاتی موجود، حضور سازمانها وگروهای سیاسی و روشنفکران متعهد ومترقی در خارج کشور یکی از ابزارهای مهم ونیرومند در دفاع وحمایت ازمبارزین داخل کشور ویکی از موانع جدی برای گسترش سرکوب جنبش های اجتماعی ازجمله جنبش ملی آذربایجان توسط جمهوری اسلامی است! بی سبب نیست که جمهوری اسلامی از یکسو برای بازگرداندن برخی مبارزین خارج کشور به داخل به خانواده ها یشان در ایران فشار سازمان یافته ای وارد می کند واز سوی دیگر با هزار ترفند وتقبل هزینه های سنگین مالی برای بدست آوردن تریبون هایی در خار ج کشور تلاش میکند.

6)      ما خودمان را نه با استالین مقایسه میکنیم که « یک سر وگردن استالین از ما بالاتر باشد» ونه ما «بزرگان وعالیمقامان  خارج نشین » هستیم. ماتبعیدی جمهوری اسلامی ایران هستیم! ما نفی حکومت اسلامی هستیم!

7)      آقای واهاب تبریزلی روشن نگفته است که منظورش از« چپ افراطی» چیست تا بدانیم چگونه در« حصار راست ارتجاعی »افتاده ایم! جمهوری اسلامی نماد ارتجاع وراسیسم است! آنهایی در«حصارراست ارتحاعی» اند که مبلغ این حکومت اسلامی باشند! شما مبلغ ومدافع این رژیم هستید!

ما برای حقوق ملی وحقوق شهروندی مردم آذربایجان وترکان ساکن ایران وایضا تمام ملیت های تحت ستم که در چنگال راسیسم جمهوری اسلامی اسیرند مبارزه میکنیم. ما برای رهایی زنان از آپارتایدجنسی وبرابری کامل زنان با مردان مبارزه مکنیم. ما برای زندگی بهتر و شایسته تر برای کارگران وزحمتکشان وبرای آزادی ودموکراسی مبارزه میکنیم! این است گناه نابخشودنی ما!

8)      درخاتمه باید بگویم که من هیچ علاقه ای به این نوع بحث ها با آدمهای بی هویت وبا اسم مستعار نداشته و ندارم. اگر سایت محترم اخبار روز نامه آقای واهاب تبریزلی را خطاب به من منتشر نمیکرد، من وارد این نوع بحث ها نمیشدم. ازنظر من، حرف من با آقای واهاب تبریزلی در همین جا خاتمه پیدا میکند! ما کارهای مهمتر از درگیر شدن در بحث های حاشیه ای امثال آقای واهاب تبریزلی پیش رو داریم که باید انجام اش بدهیم!

 

1) http://www.achiq.org/herekat2/cavab%20f.htm

2)  http://www.achiq.org/herekat2/azad%20rezmi.htm

3) http://negahi.com/yoldash/?page_id=543

 

4) http://www.11008. baybak..com/ il_11008_ say_2271. azr

 

ضعف حركت ملي آذربايجان يا ايجاد حركت ملي جديد درخط مشي رجوي؟ - واهاب تبريزلی