مردم آذربایجان در انتخابات ریاست جمهوری چه گفتند؟!

حسن راشدی

انتخابات نهمین دور ریاست جمهوری ایران پایان یافت و محمود احمدی نژاد در رقابت با هاشمی رفسنجانی با رأی 17 میلیونی در دومین مرحله از این انتخابات به ریاست جمهوری ایران برگزیده شد و چندی هم هست که در فکر تشکیل اعضای کابینه می باشد.

میانگین درصد رآی دهندگان در مرحله اول انتخابات در 27 خرداد،حدود 63 % بود و این درصد ،میانگین خوبی برای کشوری است که قبل از انتخابات،بیشتر صاحبنظران تعداد شرکت کنندگان در این انتخابات را کمتر از 50 %حدس می زدند.

نتیجه انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری ایران،بسیاری را شگفت زده کرد،بخصوص سیاستمدار کارکشته و با تجربه ای چون هاشمی رفسنجانی که بیشتر از همه خود را پیروز این میدان می دانست،از رقیب نه چندان مشهور خود احودی نژاد،شهردار تهران،در مرحله دوم انتخابات با فاصله بسیار شکست خورد!

 

گر چه درانتخابات دور هفتم مجلس شورای اسلامی،هاشمی رفسنجانی نتوانسته بود رأی مورد انتظار خود را از مردم کسب کند،ولی کسی که سالها ریاست مجلس و 8 سال سکان ریاست جمهوری کشور را بعد از پایان جنگ ایران و عراق در اختیار داشت و از طرف طرفدارانش "سردار سازندگی"لقب گرفته بود و 8 سال هم ریاست شورای مصلحت نظام را عهده دار بود و بسیاری را عقیده بر این بود که سیاستهای کشور در طول دوران ریاست جمهوری خاتمی،در پشت درهای بسته از کانال هاشمی رفسنجانی می گذرد،این بار رقیبی را که بتواند در این مسابقه به مصاف او برود نمی شناخت!

همین اطمینان آنچنان به او اعتماد به نفس داده بود که وی در مرحله اوّل انتخابات ریاست جمهوری،در صحبتها و مصاحبه هایش نه آنچیزی را که مردم به صورت شفاف از او می خواستند،بلکه بیشتر آنچیزی را که خود می خواست بر زبان می راند و از جمله های دیپلماتیک و چند جانبه ایکه در آینده برایش تعهدی ایجاد نکند استفاده می کرد!

نتیجه انتخابات نهمین دور ریاست جمهوری،با کش و قوسهای زیاد،در متن خود معانی و مفاهیمی را داشت که می توان مسئولین کشور را به تفسیرها و تفکرهای عمیق تر از گذشته سوق دهد و آنها را در برنامه ریزیهای آتی که نیازمندیهای اقوام و اقشار مختلف جامعه را بیشتر از گذشته در نظر بگیرد.

در مرحله اوّل انتخابات ریاست جمهوری ،مردم استانهای آذربایجان ،بعد از کردستان کمترین رأی را به صندوقها ریختند.معدل رأی سه استان آذربایجان شرقی،آذربایجان غربی و اردبیل کمتر از 50 % بود،و این در حالی است که در بعضی از استانهای کشور بیش از 95 % مردم در انتخابات شرکت کرده بودند و میانگین شرکت کنندگان کشور در انتخابات مرحله اوّل نیز 63 % بود.

رأی دهندگان آذربایجانیعلاوه بر اینکه کمترین رأی را به صندوقها ریختند،بیشترین آرا خود را هم بنام کسی ثبت کردند که از منشور اولیه و 28 ماده ای روشنفکران آذربایجانی که در آستانه انتخابات نهمین دور ریاست جمهوری انتشار داده بودند،حمایت کرده بود.

در این منشور از تدریس رسمی زبان ترکی آذربایجانی در مدارس و دانشگاهها به عنوان زبان اکثریت نسبی مردم کشور گرفته تا سرمایه گذاری ملی و اشتغال زا در مناطق آذربایجان،تکمیل پروژههای ناتمام،اجرای پروژه های مواصلاتی،اداره مناطق محلی آذربایجان به دست خود،و دیگر پروژه های ملّی جهت رفاه مردم آذربایجان و مناطق ترک نشین که جلوگیری از مهاجرت بی رویه به علت فقر و بیکاری را شامل میشد،سخن به میان آمده بود.

مردم آذربایجان{و همچنین قشقایی} بیشترین رأی خود را به کسی دادند که در دیدارهای رودر روی خود با مردم،به وضوح سخن از واقعیتهایی بر زبان راند و به انتقاد از سیاستهایی پرداخت که با وجود استعدادهای فراوان مردمی و طبیعت زیبا و خدادادی آذربایجان که در مسیر راه اروپا قرار دارد و مستعد همه نوع سرمایه گذاری است مورد بی مهری قرار گرفته و سرمایه های کشور به سوی شهرهای کویری سوق داده شده اندو جوانان تحصیل کرده و مردم سخت کوش آذربایجان برای بدست آوردن لقمه نانی،بجای کارکردن در کنار خانواده خود در مناطق و شهرهای آذربایجان،باید به شهرهای کویری با آب و هوای سخت و طاقت فرسا ،با ربان و فرهنگ متفاوت ولی صنعتی شده و مرفه مهاجرت کرده و زندگی در غربت و تنهایی را تحمل کنند!

درصد پایین رأی مردم آذربایجان،همچنین داده شدن اکثریت این آرا به فردی که از نمادهای ملی و فرهنگی آذربایجان در تبلیغات خود استفاده کرده و منشور 28ماده ای پیشنهادی روشنفکران و نخبگان فکری آذربایجانی را قسمتی از پوسترهای تبلیغاتی خود قرار داده بود دارای معنی و مفهومی است که توجه مسئولین کشوری را باید بیشتر از گذشته به خود جلب کند !

مردم آذربایجان و مردم ترک استانهای همجوار که باید ازمجموع آنها به عنوان آذربایجان تاریخی نام برد و مورخینی چون حمداله مستوفی قزوینی و دیگران از آن یاد کرده اند ،با زبان ترکی و فرهنگ مخصوص به خود که اکثریت نسبی را تشکیل میدهند،در کشوری زندگی می کنند که بعد از حاکمیت اعراب مسلمان در ایران و از هزار سال به این سو و تا برقراری حکومت جبار پهلوی بر این کشور،اداره مستمر و دائمی آنرا به عهده داشته و برای استقلال آن خونهای فراوانی داده و حتی با همزبانان خود نیز به نبرد پرداخته اند!

در طول این هزار سال،هرگز زبانها و فرهنگهای رنگارنگ مردم ایران مانعی برای اتحاد و یگانگی کشور ایران نبوده و حتی پادشاهان ترک،بیشتر از زبان ترکی خود،به توسعه زبان دری ویا فارسی امروز می پرداخته ااند.لیکن بعد از حاکمیت خاندان پهلوی بر کشور کثیرالمله ایران،تفکر ناسیونالیستی افراطی فارسی بر کشور غالب شدو ترکانی که استقلال ایران در طول این هزار سال مدیون جانبازیها و فداکاریهای آنان بود بیگانگان و مهاجمینی معرفی شدند که زبانشان را هم بر مردم ایران تحمیل کرده اند؟!

همین تفکر افراطی ناسیونالیستی و سیاست یکسان سازی زبانی در طول 53 سال حاکمیت خاندان منحوس پهلوی تبدیل به فرهنگی شد که بعد از انقلاب اسلامی هم بعضی از تئوریسین های حکومت گذشته،مسئولین کشور را از ترکهای وطنی و زبان ترکی در کشور می ترساندند! حتی تفکری بر کشور حاکم شدکه مانع از سرمایه گذاری ملی در مناطق آ؛ذربایجان و حوزه زبان ترکی شد که منجر به مهاجرتهای بی رویه به علت فقر و بیکاری از این مناطق که زمانی دومین استان صنعتی کشور بود، به استانهای شد که در طول 10-15 سال اخیر به استانهای صنعتی و پیشرفته تبدیل شده بودند!

ناسیونالیستهای افراطی با بستن چشم خود به واقعیتهای زبانی و فرهنگی متنوع کشور،می خواهند ایران را مساوی با فارس تعریف کنند و تعاریف خارج از این چارچوب را بر نمی تابند؛غافل از اینکه چشم بستن به واقعیتهای تنوع زبانی کشور و تلاش برای یکسان سازی زبانی و پیمودن راهی فرسوده و فروریخته که به وسیله مستبد رو سیاه تاریخ،رضا خان آغاز گردید به هیچ روی نمی تواند کشوری را که در طول عمر چند هزار ساله اش هرگز یک زبانی و یک فرهنگی را برخود ندیده است و معیار محافظت از یکپارچگی و اتحاد امروز کشور هم با دهه های گذشته کاملا ً متفاوت است به راهی درست و روشن رهنمون سازد!

تأکید ناسیونالیستهای افراطی بر یکسان سازی زبانی و تحمل ناپذیری آنان بر تحصیل و تدریس به زبانهای غیرفارسی،بخصوص ترکی در کشور در حالی است که دموکراسی خواهی آنان گوش فلک را کر می کند!

آنانی که مردم کشور ایران با زبانهای متنوع و متفاوت را به زور تئوریهای افسانه ای می خواهند در دیگ یکسان سازی زبانی حل کنند که خود دشمن کشور و مخالفان اصلی اتحاد و یکپارچگی ایرانند!چنین کسانی اگر خواهان واقعی یکپارچگی کشورند باید با دید بازتری به تحولات دنیای امروز،بخصوص بر دگرگونیهای کشورهای همسایه ایران بنگرند و در دیدگاه تنگ نظرانه اشان تجدید نظر کنند!

انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران بخصوص درصد پایین رأی دهندگان آذربایجانی در مقایسه با میانگین آراءِ کشور به کاندیداها،و تعلق اکثریت این آراء به کاندیدایی که از هویت ملّی مردم آذربایجان دفاع کرده بود نیز در خود مفاهیمی دارد که می تواند نظر مسئولین کشور را به خود جلب کند و در سیاست گذاریهای آیندۀ آنان مؤثر واقع شود :

1-   مردم آذربایجانی ازبی  توجهی و یا کم توجهی مسئولین کشوری به مناطق و شهرهای آنان و عدم سرمایه گذاری ملّی  و اشتغال زا در آذربایجان و سوق دادن سرمایه های ملی کشور به سوی مناطق مرکزی و فارس زبان،آنان را به نوعی به بی تفاوتی به سرنوشت کشور و احساس شهروندی درجه دو در کشور سوق داده است!

2-   مردم آذربایجان و دیگر ترکان ایران با تمام تبلیغات منفی علیه زبان و فرهنگ آنان که از سوی تحمل ناپذیران تنوع زبانی ایران صورت می گیرد و رسانه های دولتی هم کمابیش در تشدید این نوع تبلیغات دخیل هستند و در حالی که اکثر کانالهای تلویزیونی سراسری و حتی استانی،به زبان فارسی برنامه پخش می کنند و در پاسداشت زبان فارسی تمام کوشش و تلاش خود را به کار می گیرند،و تهیه و پخش برنامه به زبان ترکی آذربایجانی،یعنی به زبان مردمی که با توجه به جمعیت آنان حداقل به اندازۀ هموطنان فارس زبان حق استفاده از رسانه های گروهی کشور را دارند با بی توجهی روبرو می شوند،و حتی فرزندان آنان در حد ابتدایی هم از خواندن و نوشتن در مدارس به زبان خود محروم هستند،به کسی رأی می دهند که حداقل توجهی به خواسته های فرهنگی ملت آذربایجان به خصوص به موارد اعلام شده در منشور 28 ماده روشنفکران آنان دارد و احترام به زبان و فرهنگ ترکی مردم آذربایجان را در برنامه های تبایغاتی خود قرار داده و نمادهای ملّی و شخصیتهای سناخته آنان را سمبل مبارزاتی خود قرار می دهد!

3-   مردم آذربایجان انتظار توجه اقتصادی بیشتر جهت جبران عقب ماندگیهای سالهای گذشته بر مناطق آنان را دارند و ایران یکپارچه و متحد را در گرو شناخت ملل و اقوام آن با زبانها و فرهنگهای متنوع به عنوان شهروند درجه یک می دانند و احترام به زبان و فرهنگ ترکی آنان و تحصیل و تدریس در مدارس و دانشگاهها به این زبان را خواستارند!