س. حاتملوی

الفبای کارگری

 

حدود سیزده سال قبل که سندیکای کارگران خط واحد تهران و حومه دوباره تشکیل شد، با خود امید های زیادی به همراه آورد. از جمله اینکه، رژیم در مقابل فعالیتهای سندیکائی کارگران و کارمندان نرمش بیشتری نشان خواهد داد. با دستگیری، شکنجه و زندانی شدن فعالین این سندیکا و نمایندگان معلمین مبارز، بزودی این امید ها به یاس بدل شدند. رژیم در مقابل خواسته های کارگران قصد کوتاه آمدن نداشت و می خواست گربه را دم حجله بکشد.

از زمان تشکیل دوباره ی سندیکای کارگران خط واحد، آبهای زیادی از زیر پل ها گذشته اند. در این ملک دولتهائی سرکار آمدند و رفتند. شورشها بپا شد، چوبه های دار جانهای بسیاری را بلعیدند. زندانها پر و خالی شدند. حتی کسانی از خودیها نیز طعم آب زندان را چشیدند. وعده های زیادی داده شد. ولی برای کارگران و رنجبران در به روی پاشنه ی سابق چرخید و هنوز هم می چرخد. خواست کارگران برای تشکیل سندیکاهای واقعی، نه تنها گوش شنوائی در حاکمیت نیافت، حتی مقاومت کارگران در مقابل زورگوئی سرمایه, شدیدتر از گذشته سرکوب و کسانی از آنها همچون شاهرخ زمانی و محمد جراحی در زندان کشته شدند.

با شلاق زدن کارگران معدن طلای آق دره ی آذربایجان توسط عوامل کارفرما، دیگر مشخص بود که رژیم اعتراضات کارگری را تحمل نخواهد کرد.

اینک در فصل جدید اعتراضات کارگری، هفت تپه به نماد مقاومت کارگران و رنجبران گرسنه ی کشور تبدبل شده است. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه که رهبری این اعتراضات را به عهده دارد، از روز اول تشکیل می بایست زیر آتش سنگین دشمن طبقاتی و عوامل رژیم, سنگر به سنگر پیشروی کند.

بازداشت اخیر رهبران سندیکای هفت تپه و بدنبال آن اظهارات فعالینی همچون اسماعیل بخشی و خانم سپیده قلیان در مورد شکنجه های وحشیانه، دامنه ی وحشت رژیم از اعتراضات کارگری را بخوبی نشان می دهد.

سرکوب سبعانه ی کارگران نیشکر هفت تپه, اگر برای کارگران و خانواده هایشان همراه با درد, رنج و عذاب بینهایت بود، در عوض پته ی خیلی از «دمکراتها» و «اصلاح طلبان» را در داخل و خارج کشور دیگر بار بر روی آب انداخت. از جمع نمایندگان مجلس، درخواست تنها یک نماینده - در مجلسی که فراکسیون مدعیان اصاح طلبی در آن وزنه ی سنگینی محسوب می شود- برای بررسی شکنجه های داده شده به اسماعیل بخشی, بسیار معنی دار بود. بدین ترتیب آخرین توهمات کارگران و کارمندان مبارز به این عناصر دو رو و ریاکار که رسالتی غیر از جلوگیری از غرق شدن کشتی نظام برای خود قایل نیستند، همچون عمر برف در آفتاب تموز در حال آب شدن است.

در کنار همه ی اینها، حمایتهای اخیر مردمی از کارگران هفت تپه بسیار دلگرم کننده است. مردم عادی، معلمین، بازنشستگان و کارگران در بخش های دیگر کشور نیز کم کم صدای اعتراض خود را بر علیه این سرکوبها بلند می کنند.

و این داستان ادامه دارد. ...

*****

سالها قبل من ترجمه ی ترکی آذربایجانی شعر «الفبای کارگری» را به سندیکای کارگران خط واحد اهدا کرده بودم. شعر «الفبای کارگری» که تقریبا همزمان با تشکیل دوباره ی سندیکای خط واحد تهران و حومه در شماره 12 مجله ی نقد نو چاپ شده بود، توسط فعال کارگری آقای عبد الله وطن خواه (فلزبان) در اردیبهشت 1382 سروده شده است.

اینک که آوای مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه آفاق را در نوردیده است، این شعر را دوباره با تصحیحات کوچکی در اینجا می آورم. به قول ما آذربایجانیها، «یاغماساقدا، هئچ اولماسا گورولدایاق» ( گر باران نشدیم، حداقل تندر باشیم).

به امید پیروزی کارگران هفت تپه در مبارزه با زورگوئی سرمایه.

 

حؤرمتلی شاعیر- ایشچی، عبدالله وطن خواه ین «الفبای کارگری» آدلی شعری نین سربست ترجمه سینی، هفت تپه نین نیشکر ایشچی لری سندیکاسینا اتحاف ائدیره م. قوی، اونلارین سرمایه نین قولدورلوغونا قارشی شرفلی ساواشلاریندا، بیزیم ده بیر کیچیک پایی میز اولسون.

س. حاتملوی

 

 

ایشچی نین سؤزو

 

سؤزلریمی چوخ ائشیتمی سن,

اونلاری پیشیک کیمی هارادان سالسان,

دورت ال- آیاق لاری اوستونده

                        یئره دوشرلر.

شاعیر دئییلم داداش!

ایشچی یم.

سؤزلریم ده بیر گؤزللیک یوخ،

اونلاری چوخ ائشیتمیسن:

آج آدام، چؤه رک

سوسایان، سو

چیلپاق ایسه

پالتاردان باشقا نه ایسته ر؟

 

«استثمار» ین نه اولدوغونو,

«استبداد» ین کؤکونو بیلیرسن می؟

اِسترس، هووشنه نی تانیرسان می؟

هئچ اولدو کی

بیر گئجه سحره تک,

اضطراب لا

قول- بویون یاتاسان؟

آغلایان اوشاغینا

«یوخدور» دئینده,

باققالین قارشی سیندا کیچیلنده,

قَهَر، بوغازینی بیچدیمی؟

ایش ده ن آتیلاندا,

چوره ک سیز سفره

سنه تانیش دیرمی؟

هئچ, گونه مزد ایشله دینمی؟

صاباح، او بیریسی گون,

ایش ده ن آتیلاندا,

سفره مه چوره ک,

کوزه مه سو,

سن گتیره جک سن می؟

 

سن گوجلو سن,

منیم آمما هئچ نه ییم یوخ:

سندیکادان،

انجمن ده ن،

بیرلیک و عدالت ده ن,

هئچ دانیشما.

آغزیمی آچمادان

منه هده- قورخو گلیرسن.

قولاغیمی چکیرسن:

«سوس! دانیشما!

دانیشساندا، یالنیز اؤز-اؤزونه!...»

اؤنجه «شمر» کیمی

ووروب، کسیب- آسیرسان,

سونرا «محبت» له:

«من بیلمیره م، اؤزون بیلرسن

بیر تَهرَ یولونا قوی!»

              دئییر سن.

 

حق یمی آراسام،

ساواشماق ایسته سم,

«طرف سیز» م دئیه,

یالنیز منیم قوللاریمی توتورسان.

 

نه دئییم

بوتون دده- بابالاریمی

تره زی ده چکسن,

یئنه ده سیزین داشی نیز

              آغیر گلیر.

 

آمما باشقا یولومدا یوخدور,

اؤرنمه لییم.

ایسته سم دادلی میوه نی

آغاجدان ده ره م,

من، من اولماغی ده نه مه لییم.

آزاد اولمالییام.

اؤز آیاقلاریم اوستونده دورمالییام.

ییخیلسامدا,

دوروب بیر ده، دنه مه لییم.

ایسته سم دادلی میوه نی

آغاجدان ده ره م,

من، من اولمالییام.

 

سگگیز ساعات ایشله مکله,

یاشاماق ممکون اولمالی.

سفره می آچاندا,

بیر تیکه چؤره کیم اولمالی

و بیرده

اوشاغیم ایسته ینده,

اونا وئرمه یه,

سوت شیرنی سینی آلا بیلمه لییم.

 

اصل شعر را به فارسی می توانید در آدرس زیرین ( مجله ی نقد نو شماره ی دوازده، صفحه ی هفتاد) بخوانید.

https://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/naghde-now-012.pdf