Tribun يک توضيح و معرفي يک مقاله در مورد واقعيات ديروز و امروز ارامنه

علي رضا اردبيلي

يک توضيح و معرفي يک مقاله در مورد واقعيات ديروز و امروز ارامنه

حتي دين اسلام، نميتواند مهمترين حلقه اشتراک خاورميانه داراي جوامع متعدد غيرمسلمان باشد. اگر بدنبال کلي ترين وجه اشتراک ملل بزرگ و کوچک خاورميانه بگرديم، بيگمان"طلبکاري از يکديگر و طلبکاري از تاريخ"را مناسبترين وجه اشتراک اين جوامع رنگارنگ خواهيم يافت. در ميان اين ملل، داستان رنج و حرمان ملت ارمني نيز، داستاني است پر آب چشم و از اين جهت نيز، ارامنه منطقه، سرنوشت مشابهي با همسايگان مسلمان خود دارند که هرکدام زماني قرباني قساوت همسايگان يا قدرتهاي بزرگ غير منطقه اي بوده اند. مشابهت ديگر ارامنه با بقيه همسايگان خود، داشتن نقش جاني و قرباني در برهه هاي متفاوت از تاريخ شناخته شده اين مرمان است.

از جمله همين ارامنه، در همکاري با مسيحيان آسوري و در تحت حمايت قدرتهاي بزرگ مسيحي در سال 1918 مردمان آذربايجان در اروميه، سلماس و ماکو را سلاخي کردند و در همان سال، با همکاري بلشويکها به رهبري استپان شاٸوميان، قتل عام گسترده اي در همه شهرهاي جمهوري آذربايجان مرتکب شدند. هيچ کسي هم ادعا نکرده است که "ارامنه" به هنگام قرباني بودن و قتل عام شدن دقيقا همان "ارامنه" به وقت قتل عام کردن و جاني بودن، بوده اند. در نتيجه هر دوي اين روايتها در کنار هم معتبر و قابل اعتنا هستند و هيچکدام توجيه گر آن ديگري نيستند. اين موقعيت (جاني و قرباني به تواتر) پيش و بيش از آنکه استثناٸي در تاريخ پراز خون و جنگ بشر باشد، قاعده اي عمومي است. تاريخ بشر در اصل تاريخ جنگهاست و هيچ جنگ پاکي، بدون قرباني و خون بيگناهان وجود ندارد. از اينرو سرنوشت ارامنه ساکن امپراطوري عثماني در جريان جنگ جهاني اول و پروسه شکست اين قدرت 600 ساله، به خودي خود و مستقل از نقش جريانات ارمني در قتل عام همسايگان خود و سهم ماجراجويي هاي همان جريانات در اتحاد با روسيه در حال جنگ با دولت عثماني،  يک فاجعه است و هر قتلي و قتل عامي بر عليه اکثريت غيرنظامي ارامنه، شايسته هر محکوميتي است. سرنوشت لهستاني ها و چيني ها در جريان جنگ جهاني اول و دوم يا سرنوشت ژاپن قرباني اولين بمباران اتمي، از هيچ جهتي، فاجعه اي کوچکتر از سرنوشت ارامنه عثماني در جريان جنگ جهاني اول نيست. با اين وجود، امروز نه لهستاني ها و نه چيني يا و ژاپني ها، عريضه به دست در کريدور پارلمانهاي کشورهاي جهان بدنبال محکوم کردن روسيه، آلمان، چين، ژاپن و ايالات متحده آمريکا نيستند. جمهوري ارمنستان امروز در نهايت فقر و بدبختي، دستي در دامن روسيه و دست ديگر در دامن جمهوري اسلامي، سياست جنگ، اشغال نظامي و نفرت پراکني عليه جمهوري آذربايجان و جمهوري ترکيه را به بخش جدايي ناپذير هويت خود بدل ساخته و از اين جهت، نمونه اي منحصربفرد در جهان امروز بحساب مي آيد.

 

در کنار نياز استراتژيک روسيه به کشوري مثل جمهوري ارمنستان، يک تٸوري براي توضيح علت زنده نگه داشته شدن تنور نفرت از سوي ارامنه، دال بر نياز ارامنه خارج از ارمنستان براي حفظ هويت مستقل خودشان نسبت به جوامع مسيحي ميزبان است. گويا بخصوص با پروسه گرويدن ارامنه به کليساهاي کاتوليک و پروتستان در غرب، حفظ يک هويت مستقل و خودداري از استحاله در جوامع مسيحي ميزبان، ضروري تشخيص داده شده است. از اينرو سياست داٸمي زنده نگاه داشتن  "داستان تراژيک مشترک" و اسطوره سازي از يک تاريخ سرتاسر مظلوميت و پنهان کردن همزمان قتل عامهاي انجام شده از سوي  ارامنه در گذشته و امروز (در قره باغ و 7 شهر حومه آن) در اصل بخشي از هويت سازي براساس پرداختن تصوير "آن ديگري" از ترکها و جمهوري ترکيه است. تصور جهاني که  همه ملتهاي جهان مثل ارامنه، با انکار جنايات خود، پرونده جنايتهاي ديگران عليه خود را، سند هويت سازي و وسيله حفظ استقلال هويتي خود ميکردند، دشوار است. بطور خلاصه ميتوان کل اين ماجرا در سه نکته خلاصه کرد:

 

1. فارغ از ميزان دقيق قربانيان، فارغ از اتيکت "جنوسايد" يا هر اتيکت ديگري،  و بي توجه به نيات عاملان در رهبري دولت عثماني، کشتار ارامنه در مقياس بزرگ، اتفاق افتاده و فرمان "تحجير ارامنه" در 27 ماه مه 1915 يک اقدام ضدانساني دولتي برعليه ارامنه بوده است.

2. نيروهاي مسلح ارمني در همکاري با روسيه و تحت حمايت ديگر قدرتهاي مسيحي غرب در نواحي مختلف ترکيه و شمال و جنوب آذربايجان مرتکب جنايتهاي بزرگي از همان نوع  شده اند که خود در عثماني بدان دچار شدند.

 

3. کوبيدن بر طبل نفرت و زنده نگاه داشتن آتش کينه در نسلهاي جديد ارامنه، بخصوص با توجه به تقويت روحيه طرفداري از تجاوز نظامي و جنايت عليه آذربايجان، عواقب سوٸي براي سلامت روحي مردم ارمني و امکان همزيستي آنان با همسايگان خود داشته است. امروز ارامنه ساکن ارمنستان از داشتن دولتي بازيچه دست روسيه و برخوردار از حمايت همه جانبه جمهوري اسلامي که 20 درصد خاک کشور همسايه خود را اشغال کرده و دست به صدها جنايت بزرگ و کوچک در شهرها و روستاهاي تحت اشغال خود زده است، نارضايتي چنداني ندارند و گاه و بيگاه حتي دولت ارمنستان را به عدام ارتکاب اين جنايات در مقياسي بزرگتر از آنچه اتفاق افتاده، نکوهش ميکنند. امروز در حالي که در همه منطقه قفقاز موزاٸيکي از ملتها، زبانها، فرهنگها و اقليتهاي مختلف است، جمهوري ارمنستان با ديگرستيزي ممتد و پاکسازيهاي اتنيکي مداوم، توانسته به يک "خلوص" بيمارگونه نزديک به صد در صد برسد.  چنين جامعه اي با هيچ معياري يک جامعه سالم نيست و تعجبي ندارد که جمهوري ارمنستان بيشترين ميزان مهاجرفرستي در ميان جمهوريهاي سابق شوروي را دارد.

 

معرفي يک مقاله:

مقاله زير، آن قسمت از روايت مورد بحث است که از سوي ارامنه و متحدين آنها کتمان ميشود. نکته مهم اين مقاله انتخاب اسناد و روايات مستقل (از ارامنه، غثماني و ترکيه امروز) است. براي خواندن مقاله در سايت "آچيق سؤز"، بر روي تيتر مقاله در زير،  کليک کنيد.

حقایق تاریخی در روابط  ترک - ارمنی  ترجمه:  علی قره جه لو