نخستين اعتراضات به فارسسازي تركان ساكن در ايران و ايران

م. باهارلی

در زير پاراگرافي را از كتاب پان تركيسم و ايران (كاوه بيات) نقل كرده ام. هرچند اين كتاب از موضع قوميتگرائي افراطي فارسي و پان ايرانيسم خجالتي تحرير شده است، با اينهمه به سبب دسترسي مولف آن به اسناد دولتي جمهوري اسلامي ايران و انعكاس بخشي از آنها اثري مفيد بويژه در عرصه تاريخ نژادپرستي ايراني، استعمار فارسي و سياست ترك ستيزي دولت ايران و مستندسازي آنها است.

 در اين پاراگراف حاج محمد جعفر كنگاوري، از مقامات كمونيست حكومت جنگل، كه خود داراي مليت ترك نيست، به سياست جديد دولت ايران در دوره حاكميت رضا خان (سال ١٣٠٣كه هنوز دولت قاجاري بر سر كار بود) مبني بر فارسسازي تركان ايران و محروم نمودن آنها از حقوق فرهنگي و سياسيشان اعتراض مي نمايد. وي سياست فارسسازي تركان ساكن در ايران را "سموم كشنده و زهرآگين" مي خواند.

 اين پاراگراف كه متاسفانه مولف مانند ديگر اسنادي كه حاوي دفاع از حقوق تركان بوده اند، متن كامل مقاله اصلي و يا ترجمه آنرا  در كتاب خود نياورده است، نشان مي دهد كه سياست فارسسازي تركان ساكن در ايران، به واقع پس از انقلاب مشروطيت ايران (١٩٠٥) يعني ٢٠ سال پيش از تاسيس دولت پهلوي به سياست راهبردي دولت ايران تبديل شده است. ديگر آنكه تاكيد مي كند كه تشكيل وحدت ايران (يعني ملت واحده ايران) پروژه اي انگليسي است. (مئهران باهارلي)

 پاراگراف:

 حاج محمد جعفر كنگاوري يكي از مقامات حكومتي كمونيستها در خلال نهضت جنگل،در مقاله اي تحت عنوان "ايران سيياسيله‌ري نه‌يه مشغولدورلار؟" (سياسيون ايران به چه كاري مشغولند؟) كه در دي ١٣٠٣ در جريده كمونيست باكو منتشر شد، از مصوبات اخير مجلس شوراي ملي در توسعه معارف و آموزش زبان فارسي در آزربايجان شديدا انتقاد كرد. وي از اين شكايت داشت كه "... اخيرا در مجلس شوراي ملي ايران سياست جديدي بوجود آمده است [و] سياسيون ايران باز به خيال افتاده اند كه آزربايجان ايران و ساير اقوامي را كه فارسي زبان نيستند فارسي زبان كنند...." يعني "... به جاي اينكه سعي كنند به ايرانيان كه مي روند در زير چنگال جهانگيران عالم قرار گيرند دواي معالجي بدهند، شروع كرده اند سموم قتال زهرآگين به او بخورانند"

 

....

 به نوشته كنگاوري كه "تشكيل وحدت ايران" را نغمه اي مي دانست كه "از طرف بانك شاهنشاهي به ترنم در مي آيد،... اگر تقي زاده هائي كه شعار خود را فارسي كردن ايران قرار داده اند، به جاي اين مسئله سعي مي كردند موهومات را از كله ايرانيها خارج نمايند، ممكن بود پاره اي تصديق نمايند كه پس از ده سال توقف در اروپا تحفه اي براي ايرانيها آورده اند...." ولي افسوس كه چنين نبود.

وي بر اين باور بود كه دولت ايران به جاي محروم كردن "... تركهاي ايران .... از معارف و مطبوعات و حيات سياسي ...." مي بايست "... مللي را كه فارس نيستند هدايت و راهنمائي كرده و اصول مبارزه با دشمن خارجي را به آنان بياموزد". "... كساني كه فارسي كردن را شعار خود قرار داده اند بايستي براي مردم كار پيدا كنند كه به مردم نان برسد و يقه خود را از چنگال دول سرمايه دار خلاصي بخشند...."

 

توضيحات:

 

١-در گزارش كنسولگري ايران در باكو از اين مقاله، حاج محمد جعفر كنگاوري "كميسر تجارت سابق انقلابيون گيلان" معرفي شده است (ژنرال قنسولگري بادكوبه، نمره ١٠٤٥، ١١٥ جدي ١٣٠٣، آرشيو وزارت خارجه امور خارجه ايران، ٧ ١ ١٣٠٣). ابراهيم فخرائي از او به عنوان كميسر فرهنگ حكومت حاصل از كودتاي كمونيستي گيلان ياد مي كند. ابراهيم فخرائي، سردار جنگل، تهران. انتشارات جاويدان. ج دهم، ١٣٦٢، ص ٢٧٢)

 ٢-ظاهرا در همان ايام يكي ديگر از جرايد باكو كه تحت مديريت محمدسعيد اردوبادي منتشر مي شد نيز با انتقاد از تقي زاده مطالبي مشابه را منتشر كرده بود. بنگريد به روزنامه ناهيد، ٨ بهمن ١٣٠٥.

 ٣-ترجمه مقاله "ايران سيياسيله ري نه يه مشغولدورلار؟" جريده كمونيست (تركي) ١٢ دسامبر ١٩٢٤، ضميمه گزارش كنسولگري بادكوبه، نمره ١٠٤٥، ١٥ جدي ١٣٠٣ (٧/١  ١٣٠٣)

منبع: پان تركيسم و ايران. كاوه بيات. تهران. بهار ١٣٨٧