مقايسه اجمالى جنبش ايران وجنبش تونس

 

 فیصل منصور(ابوطارق)

همينطوريكه همه شاهدهستيم دركمتر از يكماه  قيام فراگير وسراسرى مردم شجاع تونس كه منجر به سرنگونى وفرار  بن على  يكى از ديكتاتورهاى منطقه خاورميانه شده است.

 با بررسى اجمالى اين جنبش وجنبش مردمى ايران به نظر من بايستى به جند نكته مهم اشاره نمايم .

 اولا-در جنبش مردم تونس كه به جنبش ياسمين يا جنبش نان معروف است تمام مؤسسات مدنى ازجمله سنديكاهاى كارگرى وكانون وكلاء وجنبش زنان وتمامى طيفهاى مجتمع مدنى و سازمانهاى سياسى مخالف نظام شركت مستقيم داشته ومردم را هدايت ميكردند. لازم به توضيح است كه شعارهائى كه  مردم تونس سر ميدادند صرفا صنفى بوده وبر عليه بيكارى وفساد ادارى واقتصادى كه ازجانب بن على وخانوده اش  مشاورين ونزديكان وى كه منجر به غارت وچباول تمام ثروت مردم تونس شده سردادند وهيچگونه شعار مذهبى يا دينى كه بتواند مستمسكى باشد كه  كشورهاى غربى بتوانند آنرا به القاعده ويا مهر تروريسم بزنند مشاهده نشده است لازم بذكر است كه دركشورهاى شمال افريقا نظير تونس ومغرب والجزائر بلحاظ رويكاربودن نظامهاى    سوکولارو اينكه اين كشورها مدت زيادى تحت استعمار فرانسه وارتباط تنگاتنگ مردم اين كشورها با غرب از بعضى از آزاديهاى فردى , اجتماعى بهره منده بوده ومردم توانستند سنديكاهاى كارگرى وجنبش زنان وكانونهاى اجتماعى از  دير بازدراين كشورها تشكيل دهند.

 در حوادث اخير تونس  ما شاهد  نقش فعال  اين سنديكاها وتجمعهاى مدنى  در سير حيات سياسى تونس وپيروزى جنبش  نقش بسزائى ايفاء كردند.

 ثانيا  انترنيت ورسانه هاى عمومى بالاخص الجزيره والعربيه وساير كانالهاى تلويزيونى نيز نقش چشمگيرى داشته است  . انترنيت دراين اواخر  بلاى جان ديكتاتورها شده ودر رساندن پيامها واخبار ورويدادها مختلف جنبشهاى مردم سهم چشمگیرى داشته است.

اما درمقايسه با جنبش مردى ايران (جنبش سبز)همانطوريكه ميدانيم نزديك دوسال است كه مردم ايران به تزوير انتخابات وتحقق آزاديهاى فردى واجتماعى كه حق طبيعى وقانونى مردم ايران است, از سوى احمدى نژاد ودارودسته ولى فقيه به يغما برده كه منجر به اعتراض همگانى   شورش سراسرى شده  وتاكنون اين جنبش ادامه داشته ودارد.

 توضيح اين امرضرورى است كه همينطوريكه ميدانيم تاسيس تشكلهاى مدنى واجتماعى درايران قدمت چندين ده بوده كه بلحاظ رويكار بودن نظامهاى مستبد وديكتاتورى پهلوى وجمهورى اسلامى كه باقبضه كردن  انحصارى قدرت سياسى

 با تكيه به سركوب خشن وخونين , اين جنبشهاى  اجتماعى وسنديكاهاى كارگرى رشد چندانى نكرده اند وما در تحولات دو جنبش يعنى سرنگونى نظام پهلوى وجنبش اخير اين تشكلهاى اجتماعى واپوزسيون وبصورت عام از هدايت جنبش مردم ايران بدور بوده ونقش قابل ملاحظه اى در تحولات اجتماعى وسياسى ايران نداشته اند.

 نكته دوم اينكه در جنبش اخير ايران بلحاظ تنوع قومى واجتماعى به اكثر نقاط مختلف ايران سرايت نكرده بلكه درتهران و چندشهر بزرگ منحصر شده است كه متاسفانه بلحاظ عدم هماهنگى اپوزسيون ورهبران جنبش نتوانست  اين انسجام لازم كه بتواند تمام اقشار مردم را به اتحاد و هماهنگى وهمدلى دعوت كند  مشاهده نمى شود و حتى شعارهاى اين جنبش يكدست و حول خواسته هاى مشخص در سطح ايران داده نشده است. از جانب ديگر مليتهاى غير فارس ايران بسبب عدم اعتراف رهبران جنبش واكثر اپوزسيون به حقوق حقه قومى وفرهنگى انان  اينطوركه بايد وشايد نقش مهمى در اين جنبش ايفاء نكرده اند , وبا بى تفاوتى درمشاركت دراين جنبش از جانب اين مليتها ورهبران انها مواجه شده است .

 واپوزيسون ايران با تمام تفكر وطيفهاى گوناگون خود نقش چندانى در رهبرى جنبش نداشته است.     حتى ديده شده  مردم با رهبران جنبش سبزدرسردادن شعارها و اتخاذ تاكتيكها  در تناقض بوده وهماهنگى لازم ديده نمى شود .

نكته دوم كه بايستى به آن اشاره نمود اين است كه علت  عدم بيروزى جنبش ايران تاكنون اين است  درساختار رژيم ولايت فقيه كه ساختارى عميقا استبدادى وضد مردى وسد اساسى است درراه تحقق حاكميت مردم بر سرنوشت آنان بوده و با اتكاء به نهادهاى قانونى که زير نظر وكنترل ولى فقيه نظير شوراى ارتجاعى نگهبان ,قوه قضائيه ونيروهاى انتظامى اين حق طبيعى ومشروع  مردم درانتخاب نمايندگان ورياست جمهورى را به تعطيل كشانده وتن به خواسته هاى مردم نداده است .

اما  بر عكس درتونس  ديكتاتور اين كشورعقب نشينى كرده و به خواسته هاى مردم تن داده وبه آراء مردم احترام گذاشته  درعرض مدت كوتاهى  اقدام به تغييركابينه وقول به تحسين وضع معيشيتى مردم و تحقيق ومحاكمه سركوبگران مردم تونس داده است.

 در تونس شاهد هستيم كه جنبش مردم تونس فراگير بوده وكليه شهرها وروستاهاى فراگرفته است   ومردم با هماهنگى با رهبران احزاب و سنديكاها وكانونهاى سياسى وباشعار هاى مشخص كه همانا تغيير نظام وبرقرارى دمكراسى و عدالت اجتماعى وتغيير معيشت مردم تا پيروزى از پاى ننشستند ودرپايان توانستند با اتحاد وهمدلى به بپيروزى برسند.  ديكتاتور اين كشورعقب نشينى كرده و درعرض مدت كوتاهى  اقدام به تغييركابينه وقول تحقيق ومحاكمه سركوبكران مردم تونس داده وليكن مردم ونيروهاى سياسى واجتماعى مردم از خواسته هاى بحق خويش قدمى به عقب نرفته ودكتاتور اين كشور را وادار به فرار وترك كشور شده است .

لازم بذكراست انقلاب تونس بلحاظ اينكه دوراز از انتظار مردم تونس وبسرعت به بپيروزى منجر شداين فرصت را به نيروهاى سياسى نداده كه به يك برنامه مشخصى براى انتقال قدرت وتشكيل حكومت وحدت ملى بتوافق برسند وباقيمانده هاى نظام از جمله وزير اول بن على غنوشى هنوز درقدرت است وليكن باعقب نشينى واعتراف به خواسته مردم تونس وقول به دعوت ومشاركت  تمام احزاب سياسى ظروف 40 روز با اجراى انتخابات آزاد داده است.

اميدواريم بپروزى مردم تونس نقطه عطفى باشد براى تغيير تمامى ديكتاتورهاى منطقه بالاخص نظام ديكتاتورى ولى فقيه باشد