گفتگو- 11 / جنبش زنان ، تبعیض جنسیتی و تبعیض ملی-قومی در گفتگو با مهسا مهدیلی


حقوق زنان ، حقوق بشر خوانده میشود و رعایت حقوق زنان از شاخص های توسعه کشورها به شمار می آید ، در سالهای اخیر موضوع زنان و جنبش برابری خواهی زنان ، توجه بسیاری از پژوهشگران و نهادهای توسعه اجتماعی بین المللی را به خود جلب کرده است ، بالا رفتن میزان سواد زنان و حضور بیشتر آنها در صحنه اجتماع و نیز مبارزات سیاسی لزوم توجه و شناخت زوایای کامل مسئله زن و جنبش زنان را برای همه گرایشهای سیاسی و از جمله حرکت ملی – دمکراتیک آزربایجان ضروری ساخته است.

در ادامه مصاحبه های کانون دمکراسی آزربایجان و در یازدهمین گفتگو موضوع جنبش زنان ، تبعیض جنسیتی و تبعیض ملی-قومی را با سرکار خانم مهسا مهدیلی از فعالان دانشجویی سابق آزربایجان مورد بحث قرار داده ایم که اینک تقدیم می گردد.

مهسا مهدیلی-فعال سابق دانشجویی و سردبیر نشریه دانشجویی ” اویانیش “

آیا در آزربایجان ، حرکت مشخصی تحت عنوان ” جنبش زنان ” وجود دارد؟ موقعیت امروزی آن و تفاوت آن با حرکت زنان در کل ایران چیست؟

مسالهٔ حقوق زنان یک مسئله‌ جهانی‌ است و با توجه به اینکه در خاور میانه و کشورهای اسلامی وضعیت زنان به جهت شرایط خاص حکومتها و قوانین دینی حاکم بر منطقه ، پیچیده و بغرنج است ، حرکتهای منسوب به زنان در این منطقه نیز از نظر سقف خواستها و فعالیتها، ویژگیهای خاص خود را دارد.

از نمونه هاي  تاریخي مبارزات زنان ملل تحت حاکمیت آپارتاید ملی‌ در خاور میانه ، ظهور فمینیزم ملی را در الجزایر سراغ داریم که زنان الجزایری در راستای‌ حقوق ملی‌ و جنسی‌ مبارزات بسیار بزرگ و ثمر بخشی انجام دادند .

در مورد زنان آزربایجان و زنان ترک ایران با توجه به نابرابریهای اجتماعی و فرهنگی در مقایسه با فارسها و تضمین حقوقی اما ناعادلانه ، حاکمیت زبانی و فرهنگی ملت فارس بر ایران علاوه بر تبعيض جنسيتی ، تبعيض ملي نیز مطرح میشود.

یعنی زنان ترك از يك جهت به خاطر  هويت ترك خود تحت تبعيض هاي هويتي و از طرف ديگر به واسطه زن بودن تحت تبعيض جنسیتي قرار دارند. چون در جامعه ایران یک شهروند ترک ، در روند اجتماعي شدن مجبور به حضور رسمي در قالب يك شهروند فارس است از این رو شاهد هستیم که براي زنان ترك یک تبعيض مضاعفي در مقايسه با زنان فارس وجود دارد .

از طرفی در کشور كثيرالمله ای چون ایران ، هر جریانی که به نوعی این تکثر ملی و قومی را بازتاب ندهد نميتواند سراسري و حتی کاملا دموكراتيك محسوب شود بر این اساس جنبش فعلی زنان در ایران ، جبشی سراسری نیست و کم و بیش جنبش زنان فارس را نمایندگی می کند ، زنان ترک و آزربایجانی هم كه در تشکیلات زنان ایران فعاليت دارند به صورت فردي اشتراک دارند و نمی توانند در یک چارچوب فارسیزه شده به عنوان زن ترك ، تبعيضهاي ملي و نتایج آن که ايجاد مشكلات اقتصادي و اجتماعي افزون تر بر دوش زنان غیر فارس را به صورت موثر طرح كنند .

لذا حق زن تركي كه در دادگاههاي ايران ، قادر نیست به زبان ملی و مادری خود از خويش دفاع کند ، یا حق زنانی كه براي اداي حق مادري و تربيت فرزند مجبور به فارسيزه شدن هستند ، حق زناني كه براي وارد شدن در اجتماع بايد لباس هويت فارسي را بپوشند تا جايگاهي داشته باشند و در نتیجه آن فشارها و استرسهاي ناشي از اجبار به حضور  در هویت فارسي براي يك زن ترك ، در دادگاهها ، ادارات ، دانشگاهها ، مدارس …. كاهش اعتماد به نفس در حضور اجتماعي ، مجبوريت تغيير سيستم تفكر و خلاقيت زباني براي حضور در اجتماع …و صد ها مشكل ديگر  ناشي از تبعيض هويتي سربسته مانده و آشکار نمیشود و لذا کسی هم در پی حل مشکلی که آشکار و برجسته نشده برنمی آید.

بی‌ توجهی به مسالهٔ حقوق دموکراتیک – ملی ترکها و حرکت در جهت دموکراتیزاسیون منهای حقوق ملی-زبانی موجب فاصله بین زنان فعال مرکز و فعالان زنی‌ شده است که هم در راه احقاق حقوق ملی خود و هم در جهت رفع تبعیض جنسی‌ مبارزه میکنند. طبیعی‌ است قبول کردن خواستهای دموکراتیک یک ملت و قبول حضور موازی زنان فعال ترک در کنار سایر فعالان زن موجب نزدیکی‌ این گروهها به همدیگر خواهد شد.

فعالان زنان در مرکز شاید درک مناسبی از وضعیت زنان ترک و ظلم مضاعف بر آنها را ندارند ،رسانه های فارسی و سایت های فمنیستی ایران عموما توجهی به اخبار مربوط به فعالان و دستگیر شدن زنان حرکت ملی ترکها ندارند ، در حالیکه اخبار مربوط به زنان را در هر شرایطی منعکس می‌کنند ، اخبار مربوط به زنان و دختران تركي كه براي حقوق دموكراتيك خويش و با هويت خويش مبارزه ميكنند بایکوت میشود و هرگز از خواستها و دغدغه ها و آسيبهاي فعالان زن هويت طلب سخني طرح نميشود ، آشکار است که چنین رفتارهایی موجب بی اعتمادی میشود.

البته شاید بخشی از مشکل هم کم کاری ما باشد که نتوانسته ایم مسیر مناسبی برای طرح گفتمان ضد تبعیض زنان ترک ( مبارزه با تبعیض ملی-قومی و تبعیض جنسی ) ایجاد کنیم .

امروز زنان به طور بسیار گسترده با هدف احقاق حقوق ملی‌ و جنسی‌ و ادغام این دو برای کسب دموکراسی مبارزه میکنند و اين همان ديواري است كه مبارزه زن ترك را از مبارزات موسوم به سراسري زنان ايران جدا ميكند ،حضور فردي زنان ترك با هويت خود در مبارزه با تبعيض جنسي و ملي روز به روز بيشتر و گسترده تر ميشود اما به شکل منسجم و تشکیلاتی بروز کاملی نداشته است.

لذا به طور خلاصه میتوانیم اینگونه بیان کنیم که تفاوت مبارزات زنان موسوم به جنبش زنان ایران‌ با زنان ترک آزربایجانی در این است که زنان فارس با استبداد و استعمار جنسی‌ مبارزه میکنند در حالیکه زنان آزربایجان و زنان ترک ایران علاوه بر آپارتاید جنسی‌ حاکم بر اجتماع و استبداد بایستی با استعمار حاکمیت اندیشه فارسیزاسیون و ترک ستیزی نیز مبارزه نمایند و با حفظ ویژگیهای هویتی و تاکید بر حقوق برابر ملت‌ها و باور به آن ، مبارزات و تلاشهاي خود را پيش ببرند.

با در نظر گرفتن این نکته که زنان دارای گرایشات شوونیستی و ترک ستیز در ایران بسیار کم و انگشت شمار بوده اند ، جنبش زنان پتانسیل بزرگی برای همراهی با خواسته های ملی و زبانی آزربایجانی ها و سایر ملل دارد و بایستی تلاش کنیم این ظرفیت به نفع حرکت ملی مان فعال گردد.

بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر ، حضور گسترده زنان در اعتراض ها بسیار قابل توجه بود ، به نظر شما دلیل این حضور قابل توجه در چیست؟

دلیل شرکت گستردهٔ زنان در تظاهرات بعد از انتخابات وجود قوانین و شرایط تبعیض آمیز موجود در  ایران است . حقوق مدنی و قضایی ناعادلانه و کمتر زنان نسبت به مردان از قبیل حجاب اجباری، قوانین طلاق، قوانین ارث و میراث، قوانین دیه…، زنان را سالهاي سال در موقعيت نابرابر پايين تر با مردان قرار داده است. قوانین قضايي و مدني همه و همه به نفع مردان است و موج اعترضات گستردهٔ زنان و همراهی آنان با جنبشهایی که شعارهای برابری حقوق زن و مرد و احقاق حقوق زنان را مطرح میکنند در واقع عکس‌العمل و پروتست زنان به تمامی‌ قوانین اجتماعی و مدنی است که در قوانین ایران وجود دارد. آپارتاید جنسی‌ و تفاوت عمیق مرد و زن در حقوق اجتماعی مورد اعتراض نسل زنان فرهیخته و تحصیلکرده در ایران واقع میشود. حرکت زنان و همراهی آنان با اعتراضات ، اعتراض به قوانینی است که او را در اجتماع در طبقهٔ پایین تری نسبت به مردها قرار میدهد لذا هر جنبشی که در جهت مطرح كردن حقوق زنان حرکت کند قادر به همراه کردن زنان با خود خواهد بود .

طبیعی‌ است که جریانهای سیاسی مختلف برای تقویت پایگاه اجتماعی خود و جذب زنان و همراه کردن نیمی از جامعه با آماج سیاسی خویش ، راه حضور آنان را در درون خود هموار میکنند و این از بهترین روشهای تبلیغ یک حرکت و محکم کردن پایگاه اجتماعی آن است.

گرچه برخی گرایشهای سیاسی از زن و شعار حقوق زن به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف کلی خود استفاده میکنند و قادر به حل معضلات زنان نیستند و بررسی میزان صداقت و توانایی این جریانها نسبت به تضمین برابری زنان و مردان نیازمند گذشت زمان بیشتر و بحثی‌ مفصل و همه جانبه است.

عامل بعدی در حضور گسترده زنان به نهادسازی و فعالیتهای گسترده جنبش زنان در سالهای گذشته است که ” کمپین یک ملیون امضا برای تغییر قوانین ” از نمونه های آن است.

هرچند حضور زنان و دختران در سلسله اعتراضات ضد تبعیض ملی ترکان در سال 1385 نیز بسیار جدی و گسترده بود و یا در همایش بزرگ دفاع از محیط زیست دریاچه اورمیه نیز دختران و زنان نقش آفرینی خوبی داشتند با این وجود بنظر می رسد که حرکت ملی آزربایجان بایستی از تجربه های دیگران در شبکه سازی و تشویق زنان به فعالیت استفاده کند.

دلیل کمرنگ بودن جایگاه زنان در آزربایجان و حرکت ملی‌ چیست و چرا اکثریت حرکت ما را مردها تشکیل میدهند؟

حرکت ملی آزربایجان یک حرکت جوان است كه دو دهه از عمر آن می‌گذرد گرچه پایه‌های آن سالها پيش توسط افراد و محافل ادبی‌-فرهنگی و سياسي گذاشته شده اما شکل‌گیری و انسجام آن بر مبناي اندیشه ناسيوناليسم تركي ، جوان و  کم سابقه است ، تاريخ معاصر ايران نشان ميدهد که آزربايجان نقش كليدي در چالشهاي مدرنيزم و ايجاد بنيانهاي دموكراتيك انجمن ها ، نهادهای مدنی و مطبوعات داشته است ، مبارزات ملت آزربايجان در انقلاب مشروطه ،حركت آزاديستان ، مبارزه براي تصويب متمم قانون اساسي در دوران مشروطه – كه اصل نود آن تاكيد بر عدم تمركز گرايي و توجه به ويزگيهاي ملي ممالك محروسه بود – و تاثير جنبش تبريز بر جنبش سراسري عليه رژيم فاشيست پهلوي ، همگي تجربه هاي تاريخي آزربايجان در مبارزه براي كسب حقوق برابر و دموكراسي است. اما مبارزه ترکها برای دموکراسی ، به دليل اعتماد به نفس تاريخي ناشي از حكومت طولاني تركها بر منطقه اي كه امروز آن را ايران ميناميم بر اساس ناسيوناليسم تركي نبوده است لذا نتيجه عملي تلاش تركها براي كسب دموكراسي و نگاه برابر آنها به حقوق مللیتها ، سقوط پادشاهی قاجار و ظهور ناسيوناليسم فارسي و مصادره حاکمیت ملی و دموكراسي به نفع فارسها بوده است. تفاوت حركت ملي با سایر مبارزات تاریخ معاصر آزربایجان ، شکل گیری آن بر اساس هویت مستقل و ناسيونايسم ترکی‌ و مبارزه با حاکمییت راسيستي انديشه فارسيزاسيون و ترک ستیزی است . لذا جنبش ملی – دموکراتیک کنونی آزربایجان حرکت جوانی است که بدون حمایت قدرتهای خارجی‌ و سرمایه داران فقط و فقط از بطن ملت پا گرفته است و به نظر میرسد ویژگی ارزشمند آن حفظ استقلال فکری و عملی‌ بر اساس حفظ هویت ترکی‌ و مبارزه با برتری جویی فارسی است. طبیعی‌ است چنین حرکت جوانی که براي استقلال فكري و رهايي ملتي محكوم و استعمار شده مبارزه ميكند به دليل نداشتن تريبونهاي تبليغي گسترده و پرهیز از بازيچه نشدن در بازيهاي سياسي نياز به گذر زمان و قدرتمند شدن هر چه بيشتر از درون خود دارد ، اين حركت هدف اصلی‌ خود را مبارزه دموکراتیک و حفظ روند ملت شوندگی قرار داده است. در این میان شاید حضور زنان کم رنگ به نظر بیاید اما دلیل آن نبود تشکیلات زنان به شکل منسجم است و گرنه زنان فرهیخته و مبارز در این حرکت کم نیستند و حضور فردي آنها به طور گسترده در حركت ديده ميشود . این حرکت جوان مشکلات احیای هویت خود را با قدرت حل کرده و مشكلات مربوط به حضور بيشتر و قويتر زنان نيز با پيشرفت حركت حل ميشود.

امروز زنان نویسنده و جوان با موضوعات هویت تركي و احساس مسئوليت براي حفظ هويت ترك خويش قلم به دست گرفته اند و به خلق اثر ميپردازند كه در مقايسه با نويسندگان زن نسل قبل ، ظهور انديشه ناسيونايسم تركي در آثار نسل جديد نويسندگان زن ترك پديده اي منحصر به فرد است . دانشجویان دختر در دانشگاهها حضوری فعال در مبارزات دارند و همسران زندانیان سیاسی و آسیب دیدگان حرکت ملی نیز همواره دلاورانه و با حفظ موجودیت ترک خویش در کنار همسران خود متحمل مشکلات مشترک ناشی‌ از حضور خانوادگی در حرکت هستند ، ملاحظه می کنید که این یک مبارزهٔ خانوادگی مقدس است که نشان از درونی شدن و نفوذ حرکت به درون خانه ها دارد ….

روز به روز شاهد حضور بیشتر زنان در حرکت ملی آزربایجان هستیم که نه به عنوان وسیله ای برای تبلیغ بلکه با قدرت و سواد آموزی ترکی‌ و بدون استحاله در جریانهای دیگر در حرکت رشد میکنند. طبیعی‌ است مشکلات و موانع بسیاری وجود دارد که به نظرم برای جذب زنان و مساعد کردن حضور امن آنان در حرکت نیاز به همفکری و همکاری کل نیروها وجود دارد. چرا که زنان نیمی از یک جامعه را تشکیل میدهند و این نیمه تربیت کننندهٔ نسل جدید جامعه خواهد بود. انسجام زنان و تشكيل گروهها و انجمن های منسجم زنان كه هم در بطن حركت ملي و هم به طور مستقل در مبارزه با تبعيضهاي جنسيتی فعاليت نمايند ، نياز به همكاري مشترك زنان و مردان ترك دارد .

ما نياز به يك تغيير در نگاه به حضور زن در حركت داريم باید توجه کنیم که در سايه نگه داشتن زنان و نا امن كردن محيط فعاليت براي آنها موجب نصف شدن نيروي حركت خواهد شد. اعتقاد به وجود نقش مساوي ، تقسيم مساوي قدرت و تلاش زنان براي به عهده گرفتن نقشهاي مساوي با مردان موجب استفاده مفيد حركت ملي از پتانسيلهاي موجود در زنان خواهد بود . بايد باورها و کلیشه های جنسيتي در حركت از بين برود تا افراد به نقش برابر خويش باور داشته باشند و در اين صورت اعتماد به نفس و احساس مسئوليت زنان در حركت بيشتر خواهد شد و احساس امنيت حضور زنان را راحت تر خواهد كرد.

آسیمیلاسیون زبانی مهمترین استراتژی برای آسیمیلاسیون ملی‌ است ، در مناطقی که تحت نفوذ برنامه های‌ آسیمیلاسیون است ، زنان به نسبت مردان بیشتر قربانی آسیمیلاسیون زبانی میشوند ، چرا؟

از قرن نوزدهم همگام با تغییرات اجتماعی در اورپا زبان به عنوان عنصر اساسی در تشکیل ملتها به حساب میاید. برای تضمین منافع دولتهای استعماری اندیشه ” یک دولت-یک ملت –یک زبان ” برای استعمار ملل تحت حاکمیت به نفع ملت حاکم مورد استفاده قرار گرفت که نمونه عینی آن آسيميلاسيون ملت ترک و نابود کردن زبان آنان به نام یکسانسازی از دوران رضا پهلوی است. در مقابله با این روند آسیمیلاسیون زبان ترکی‌ به عنوان مهمترین عامل مللتسازی به شمار میرود. چون زبان یک ملت گنجینهٔ زیستی‌ آن ملت است. زبان هویّت و شناسنامهٔ یک ملت است که به واسطه آن هم با گذشتهٔ خود ارتباط دارد هم در دنیا هویت خود را ابراز می‌کند. اینکه دختران و زنان در روند آسیمیلاسیون بیشتر مورد تاثیر قرار گرفتند نکتهٔ بسیار قابل توجهی‌ است. و دلیل ریشه ای در سیستم اجتماع دارد. در یک نگاه کلی‌ اگر به طبقه بندی اجتماعی زنان ترک از نظر حقوق مدنی و اجتماعی دقت کنیم، به خاطر تبعيضهاي ملي و جنسي عميق در ايران زن ترک به خاطر ترک بودن در طبقهٔ پایینتری نسبت به فارسها و به واسطه زن بودن هم نسبت به کل فارسها و هم نسبت به مرد ترک باز در كاست پايينتري قرار دارد. زن ترک هم به خاطر هویت ترک خود شهروند درجه دو به حساب میاید و از طرفی‌ به واسطهٔ زن بودن نیز در مقایسه با مردها باز هم در درجه دو به حساب می آید یعنی زن ترک شهروند درجه چهار محسوب میشود ، ( مرد فارس / زن فارس / مرد ترک / زن ترک .)

یعنی‌ در تقسیم بندی اجتماعی بر اساس حقوق شهروندی و ملی‌ در پايین ترين سطح قرار می‌گیرد بنابراین با انفعال بیشتری در روند آسیمیلاسیون استحاله میشود تا حضور بالاتری در اجتماع داشته باشد. از طرف دیگر شیوهٔ تربیتی حاکم بر خانواده ها – که مبتنی بر مردسالاری است – انفعال زنان در آسيميلاسيون را بيشتر میكند.

شیوهٔ تربیتی که زن را منفعل، مهربان و نرم بار میاورد ، قدرت هدایت و سرسختی در برابر نیروهای هدایت کننده را از زن می‌گیرد ، سیستم حاکم بر تربیت زن او را موجودی مسئول بار میاورد که حتی مسئولیت خطاهای دیگران را نیز با فداکاری تحمل کند و خاموش و بی‌ صدا پذیرای قوانین حیات باشد. سخن معروفی است که میگوید پدرسالاری و نژاد پرستی‌ دو مانع‌ بزرگ هستند در به قدرت رسیدن زنان به عبارتي تربيتي كه اساسا زن را هدايت شونده بار مي آورد و قدرت هدايت كندگي را در زن سركوب ميكند عامل عمده ای برای آماده كردن زن براي هدايت شدن توسط سيستم آسيميلاسيون است.

شیوهٔ تربیتی که یاد میدهد دختر بدون اعتراض و پرسش به حقوق کمتر خود قانع باشد در واقع روحیه و مغز زن را برای آسیمیلاسیون آماده تر می‌کند. در ایران ، زنان تمام الگوهای مدرن زندگی‌ و فعالیتهای اجتماعی را مستقیما از سیستم حاکمیت فارس محور دریافت میکنند لذا برای حضور بیشتر در اجتماع در سیستم اجتماعی که فارسیزاسیون بر آن حکومت می‌کند استحاله میشوند.

ذهنیتی مبنی بر اینکه ترکها نسبت به زنان و حقوق آنان کم توجهند وجود دارد ، این ذهنیت تا چه حد درست است؟ا

این موضوع بر میگردد به القای فرهنگ عقب ماندگی و ایجاد احساس حقارت در ترکها. سالهای سال است که تمام رسانه‌ها و سیستم تبلیغاتی به طور انحصاری در خدمت اندیشه‌های شوونیستی و ترک ستیز است که از هر وسیله و روشی‌ برای آسمیله کردن ترکها استفاده میکنند. با ایجاد حس حقارت و القای این ذهنیت که دارای فرهنگ پایین تری هستند سعی‌ در جدا کردن آنها از هویت ترکی شان دارند در این میان ترکها نه دارای رسانهٔ آزاد هستند و نه دارای تریبونی برای ابراز هویت خود در جامعه اند.

از قضا اگر به پیشینهٔ ترکها در تاریخ بنگریم جايگاه زن و مرد در سيستم اجتماعي تحت حاكميت تركها يكسان بوده است ، سفرنامه ابن بطوطه تصویر کاملی از برابری جایگاه زنان و مردان در جوامع ترک ارائه میدهد ، از نمونه های آن در تاريخ معاصر، قره العین زن ترکی که برای اولین بار بدون حجاب در برابر مردان ظاهر شد و بر علیه فاناتیسم مذهبی‌ قیامی دموکراتیک را رهبری کرد را میتوان نام برد . در ايران اولین بار حق رای برای زنان در حکومت یکساله سید جعفر پیشه وری قانوني شد. یا اعطای حق انتخاب شدن و انتخاب کردن برابر با مردان بدون شرط و شروط توسط دولت برای اولین بار در دنیای اسلام توسط دولت آزربایجان شمالی صورت‌ گرفت… و نمونه هاي ديگر كه بارها نوشته و گفته شده است.

اين موضوع از ساخته ها و تبليغات ترك ستيز تفكرات پان فارسیسم است كه سالهاي سال است تمام امكانات تبليغاتي و مديا در انحصار و تحت سلطه آنهاست حتی نمودهای غیر انسانی نابرابری و ظلم علیه زنان که در ایران بصورت قتلهای ناموسی و یا خودسوزی زنان دیده میشود تقریبا در مناطق ترک نشین وجود ندارد و این قبیل رفتارهای ضد زن به ندرت در آزربایجان و سایر مناطق ترک نشین گزارش شده است و عمدتا در ایلام و کردستان و خوزستان رواج دارد. فرهنگ غیر انسانی ختنه زنان نیز مختص مناطق غیر ترک نشین و غیر آزربایجانی است و نه تنها در بین ترکان ایران بلکه در هیچ کجای دنیای ترک دیده نشده است. لذا با وجود اینکه نابرابری بین زنان و مردان در آزربایجان نیز وجود دارد می توان ادعا نمود که وضعیت زنان ترک به مراتب بهتر از سایر مناطق است . با اینحال ما باید تلاش بکنیم که همین مقدار از نابرابریها را هم از بین ببریم.

از مسائل مربوط به زنان وضعیت تحصیل، بهداشت و …میباشد ، سطح این استانداردها در ایران و در مورد زنان ترک چگونه است؟

وضعیت تحصیلی‌ آمار میزان بیسوادی و بهداشت و استانداردهای زندگی‌ زنان تحت تاثیر استانداردهای زندگی‌ و شرایط موجود در منطقه ای است که در آن زندگی میکنند. مناطق آزربایجان و ترک نشین در ایران به خاطر نابرابریهای اقتصادی استانداردهای زندگی‌ عموم مردم پایین است. نگاهی به آمار مهاجرت‌ها ترک ها به مرکز و شهرهای فارس زبان موید سطح پایین اقتصادی مناطق ترک نشین در مقایسه با مناطق فارس است. از نظر میزان سواد یا بهتر بگویم سواد فارسی ، زنان ترک رتبه ۲۰ را دارند. از زاویهٔ دقیقتر بنا به اعلام یونسکو کسانی‌ که خواندن و نوشتن به زبان مادری را ندانند بی‌ سواد حساب میشوند به عبارتي ميتوان گفت که از این نظر اکثریت مطلق زنان ما و مردان ما جزو بیسوادان به حساب می‌‌آیند.نبود حتی یک مدرسهٔ ترکی‌ ، نبود ارگانهای فعالیت تبلیغی ترکی‌ ، عدم وجود مئدیا برای ترکها ، نابرابری اقتصادی و عدم توجه دولت به بیکاری فزاینده در مناطق ترک نشین و انحصار تاسیسات صنعتی در شهرهای خاص مرکزی ، نبود فرصتهای شغلی برای زنان و مهاجرت ناشی‌ از بیکاری و مشکلات اقتصادی مستقیما بر وضعیت زنان ترک تاثیر گذشته و موجب ناامنی‌ اقتصادی و اجتماعي و آسیب پذیری بیشتر آنها شده است.

نقش دختران دانشجوی آزربایجانی و اهمیت جایگاه آنها در حرکت ملی آزربایجان چیست؟

حضور دختران دانشجو در حرکت دانشجویی به نظر من زیباترین صفحه تاریخ حرکت را بی‌ آنکه کسی در جایی‌ ثبتشان کند را می‌‌آفریند. با وجود ناامنی هایي که دختران را بیشتر از پسرها تهدید می‌کند دختران ما بی‌ صدا و با جسارت تمام تحمل میکنند و با قدرت تمام پيش ميروند. اگر بخواهیم مقیاسی داشته باشیم نسبت به چند سال پیش ، حضور دختران در فعالیتهای دانشجویی حرکت روند صعودی داشته است و بسیار قابل توجه است. باید بپذیریم که فشار خانواده ها و حساسیت جامعه نسبت به آسیب دیدن دختران بیشتر از پسران است.

دانشگاه مهمترين و قدرتمندترين كانال ورود زنان ما به اجتماع است در روند اجتماعي شدن دختران ترك در دانشگاهها پي به عمق تبعيض هاي صورت گرفته بين فارسها و تركها ميبرند در برخورد ها و ايجاد روابط ، اعتماد به نفسي را كه دختران فارس به خاطر حاكمیت زبانی و سلطه منافعشان در اجتماع پيدا كرده اند را از نزديك حس ميكنند.

دانشگاه محل برخورد نزدیک تفاوتها و تبعیضهای هویتی است و همین برخوردها و تماسها در شکل گیری حس مبارزه برای کسب حقوق ملی‌ اهمیت بسیاری دارد. در سالهای اخیر دختران ترک در ادارهٔ نشریات دانشجویی ترکی‌ یا برگزاری مراسم‌ها و تظاهرات و اعتراضها نقش فعال و برجسته ای داشته اند.

مشکلاتی که دختران فعال به خاطر آسیبهای که می بینند با خانواده ها دارند، مشکلاتی که در حرکت دارند، مشکلاتی که نیروهای امنیتی برای دانشجویان فعال ترک ایجاد میکنند هر کدام نیاز به بررسیهای مفصل و جداگانه دارد ، اما چیزی که واضح میباشد این است در کل دختران مبارز حرکت مبارزان بی‌ ادعا و جسوری هستند که پایه‌های حرکت را در خانواده ها و در بطن جامعه تحکیم می بخشند ،بدون اینکه در ویترین تریبونها جایی‌ برایشان باز شود ، اصالت حرکت و مبارزه توسط این قشر در جامعه حفظ میشود، اما امیدوارم روزی حرکت ملی‌ به آن سطح از توسعه و آگاهی اجتماعی برسد که زنان و مردان بدون لحاظ جنسیت در آن دوشا دوش هم حرکت کنند. نگاه جنسیتی در یک مبارزهٔ ملی‌ نیروها را دو شقه نموده و نصف جامعه را منزوی و از حرکت جدا می‌کند. حرکت ما به مادرانی احتیاج دارد که در برابر ملت خویش احساس مسئولیت نمایند ، جای خالی زنان تاریخ نویس ، زنان تحلیلگر سیاسی …را خود زنان باید پر کنند.حرکت ملی‌ نیاز به مبارزه با دید سننتی جامعه نسبت به زن و به چالش کشاندن موانع حضور بیشتر زنان در بطن خود را دارد البته نشانه های مثبتی هم دیده میشود به عنوان نمونه در پایان اجلاس آمستردام قطعنامه ویژه ای و با اکثریت قاطع در مورد حقوق زنان و التزام فعالان ملی به برابری زن و مرد صادر شد که اقدام بجایی بود.

در پایان ، صمیمانه از کانون دموکراسی آزربایجان به خاطره باز کردن باب  گفتگو مورد زنان تشکر می‌کنم