انقلاب رنگی ضد اوروآسیا در قزاقستان

ترجمه ی، علی قره جه لو

 

"محمد پرینچک"، استاد دانشگاه دولتی مسکو، در ارزیابی حوادث قزاقستان برای "روزنامه آیدینلیک"، تاکید میکند که برای درک حوادث قزاقستان ضرورت دارد ابتدا، به سیاست های نورسلطان نظربایف و سپس سیاست های قاسم جومرت توکایف نگاه کرد".  (این ارزیابی 4 روز بعد از آغاز حوادث قزاقستان در 6 ژانویه انجام شده است)

" نظربایف از رهبران جنبش اوروآسیا و از اجرا کنندگان سیاست های اوروآسیایی بود، و قزاقستان را در چارچوب این خط مشی اداره کرد.  ولی توکایف، بعد از روی کارآمدن، قسمن هم که شده، خط مشی سازشکارانه ای با غرب اتخاذ، و  در زمینه های مشخصی، بویژه در زمینه نظامی، همکاری با غرب را دنبال کرد.  بجای سیاست های اوروآسیا، سیاست خارجی چند طرفه و سیاست استفاده از نیروهای مخالف علیه یکدیگر ( باصطلاح سیاست توازن) را پیش برد.  این سیاست، هم در نزد مردم، یعنی در زمینه اجتماعی، و هم، در سطح دولت، قزاقستان را دچار ضعف کرد".  

تاثیر فزاینده پنتاگون و سوروس

 "همکاری هایی که با پنتاگون تحت نام آموزش ارتش قزاقستان انجام شد، به آمریکا امکان داد تا موجبات ضعف دولت قزاقستان را فراهم کند.  بموازات آن، فعالیت های موسسات وابسته به "سوروس" (جورج سوروس) گسترش یافت. "آژانس توسعه بین المللی آمریکا" (USAID) و "بنیاد دموکراسی ملی" (NED) و موسسات آمریکایی از این قبیل، فعالیت های خود را در سرتاسر قزاقستان گسترش دادند، و از طریق "سازمانهای جامعه مدنی" (NGO) بنیاد های مالی مختلفی را در جهت تامین مالی مخالفین سازماندهی کردند، که زمینه های حوادث امروز را فراهم کرد".  (1)

در این رابطه، در 2 دسامبر 2019 در روزنامه آیدینلیک مقاله ای با عنوان:  "آمریکا، زمینه های کودتا در قزاقستان را آماده میکند"، منتشر شد، مقاله ای بسیار آموزنده که باید رویش تاکید کرد.   (2)

روندی که زمینه انقلاب رنگی را فراهم کرد

"از یک طرف، خط مشی توکایف زمینه ساز تحریک انقلاب رنگی آمریکا شد، از طرف دیگر، دولت قزاقستان را از نشان دادن عکس العمل در مقابل انقلاب رنگی محروم کرد.  علاوه بر همه اینها، در زمینه اقتصادی، بار بحران اقتصادی را - که دنیا نیز با آن روبروست -  بردوش مردم قزاقستان تحمیل کرد، که سبب جرقه زدن به حوادث اخیر شد.  در این معنی، هم از منظر ترکیه، و هم از منظر کشورهای در حال توسعه و کشورهای تحت ستم که جغرافیای وسیعی از جهان را تشکیل میدهند، میتوان دو درس اساسی آموخت.  اولی، با سازش با آمریکا و یا همکاری با آمریکا امکان مقابله با تهدید آمریکا ممکن نیست. این نوع سیاست ها تهدید آمریکا را افزایش میدهند، و قدرت مقابله با سیاست های تهاجمی آمریکا را در لایه های اجتماعی دچار ضعف میکنند.  به این دلیل، هر اندازه نیروهای وابسته و طرفدار آمریکا در دولت و جامعه تسویه شوند، بهمان اندازه نیز امنیت کشور تامین میشود".

اقتصاد دولتی امنیت را تامین میکند

"درس دومی که  باید از حوادث قزاقستان آموخت، این است که، تحمیل تمامی بار بحران اقتصادی بدوش مردم زمینه ساز جنبش های رنگی است.  از این منظر، اقتصاد دولتی ( اقتصادی که منافع عمومی را مد نظر دارد) نه تنها تضمین کننده رفاه عمومی است، بلکه از منظر امنیت دولت نیز یک ضرورت است".

"میتوان گفت، هدف انقلاب رنگی که در داخل قزاقستان سازمان یافته است، جدا کردن قزاقستان از ابتکار منطقه ای است.  هدف، پاکسازی خط مشی اوروآسیایی نظربایف از قزاقستان است.  قزاقستان بخش مهمی از سازمانهای منطقه ای، "سازمان همکاری شانگهای"، و سازمانهای اقتصادی اوروآسیا، و از "سازمان دولت های ترک"، تا "سازمان پیمان امنیت جمعی" است، که اتحادیه هایی ، هم در زمینه اقتصادی و نظامی و هم در زمینه های اجتماعی و فرهنگی را فراهم میکنند، که قزاقستان عضو آن و یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده آن است.  از دیدگاه آمریکا، جدا کردن قزاقستان از این اتحادیه ها ضربه مهمی به ابتکارات منطقه ای خواهد بود.  بعلاوه، قزاقستان به اعتبار موقعیت جغرافیائی خود، یعنی همسایگی با چین و روسیه میتواند بعنوان پایگاهی علیه این کشورها مورد استفاده قرار گیرد.  همچنین، خیزش انقلاب رنگی در قزاقستان تلاش میکند تا از تحقق اتحاد کشورهای ترک نیز جلوگیری کند.  قزاقستان بعنوان پایگاهی علیه ترکیه و حتی به عنوان پایگاهی برای "سازمان ترور فتح الله گولن" (FETÖ) نیز در نظر گرفته شده است.  (3)

باید در نظر داشت، قزاقستان دارای منابع جدی انرژی، ثروت های زیر زمینی و روی زمینی زیادی است. از این لحاظ  نیز از نظر آمریکا دارای اهمیت بسیار است.  جنبش انقلاب رنگی بعد از شکست آمریکا در افغانستان، قدمی است که آمریکا می خواهد در منطقه آسیای میانه بردارد.  میتوان آنرا به یک نوع حرکت جمع و جور کردن خود تعبیر کرد.   جنبش های انقلاب رنگی با شروع از بیلوروس در واقع یک نوع کپی برداری از آن در منطقه بشمار میرود".  (4)

در قزاقستان آلترنایتوی بنام حکومت طرفدار آمریکا وجود ندارد

روشن است که این جنبش فاقد یک پارچگی سیاسی بوده، لذا امکان بوجود آوردن یک آلترناتیو سیاسی نیز منتفی است.  بطور کلی، بعنوان جنبشی مخرب، غارتگر، خودنمایی میکند.  ابتکاری از این نوع، بدون داشتن حمایت یک نیروی مسلح شانس موفقیت ندارد.  اقداماتی که  آمریکا بویژه در سالهای اخیر، در جهت سازماندهی در داخل قزاقستان، هم در درون دولت و هم جامعه بدان دست زده است دارای شانس موفقیت نیست.  خطری که توکایف با آن روبرو شده، او را به درس آموزی از گذشته سوق خواهد داد.  توکایف با اشاره به نقش نیروهای خارجی در حوادث اخیر، اولین نشانه های درس آموزی از حوادث اخیر را نشان داده است.  توکایف با همکاری با سازمان پیمان امنیت جمعی، و حمایت هماهنگ ترکیه با این سازمان، تهدید را برطرف خواهد کرد.  با مقابله مصمم با ابزارها ی آمریکا در قزاقستان ، و همکاری منطقه ای، طرح آمریکا را با شکست روبرو خواهد کرد". (5)

 

توضیحات مترجم:

(1)  ابزار های انقلاب رنگی:   در رابطه با قزاقستان واقعیاتی وجود دارند که رسانه های غرب هیچ وقت در خصوص آنها صحبتی نمی کنند.  شهر Atrau  نزدیک دریای خزر که نا آرامی ها از آنجا شروع شد، مرکز شرکت های نفتی خارجی است که شرکت نفت آمریکایی Shevron نیز در آنجا مستقر است.  شرکت های گاز قزاقستان 50/50 در دست شرکت های خصوصی و دولتی است.  از سال 1991 شرکت های غربی فشارهای زیادی از طریق لابی های شرکت های نفت غربی برای خصوصی سازی تولید و توزیع منابع انرژی به دولت قزاقستان وارد آوردند.  شرکت نفتی Shevron  در بزرگترین میدان نفتی قزاقستان "تنگیز" امتیاز ویژه ای دارد.  این شرکت شبکه های زیادی در درون دولت قزاقستان تنیده است.  یک شرکت حقوقی بین المللی بنام Grata International که از زمان شوروی در کشورهای آسیای میانه فعالیت میکند، طی گزارشی در سال 2021 هشدار داده بود که خصوصی سازی منابع انرژی قزاقستان سبب عصیان های اجتماعی خواهد شد، چرا که تعیین تعرفه های گاز در دست این شرکت هاست.  

چند و چون گرانی ناگهانی قیمت گاز بعنوان معمایی باقی مانده، ولی با وجود استعفای دولت و پائین آوردن قیمت گاز حتی به کمتر از قیمت سابق، ناآرامی  ها شدت یافت.  اعتراض به گرانی گاز بلافاصله به اعتراض علیه نظربایف انجامید.  بدنبال آن وهابی ها- سلفی ها - داعشی ها که که با حمایت مالی، اطلاعاتی و لوجستیک آمریکا در شمال افغانستان  و کشورهای همسایه لانه کرده اند، با همان قیافه ها در خیابانها ظاهر شدند، ساختمان های دولتی به آتش کشیده شد، و چند پلیس سر بریده شدند.  روش های شناخته شده برای ایجاد وحشت، که علامت فارقه انقلابات رنگی است.  در نتیجه بیشتر تظاهر کنندگان بتدریج صحنه تظاهرات را ترک و  به خانه هایشان بازگشتند. 

در حوادث قزاقستان سازمانهای تروراسلامی بعنوان ابزار آمریکا بکار گرفته شدند.  این سازمانها بعد از فروپاشی شوروی (1991) ظهور کردند.  کشورهای آسیای میانه بعد از استقلال با منابع سرشار انرژی - معدنی اشتهای غرب را جلب کرد.  شرکت های بزرگ انرژی - معدن سرازیر منطقه شدند.  متفق آمریکا عربستان سعودی ایدئولوژی وهابی - سلفی را با تاسیس مدارس، مساجد، بنیاد ها ... گسترش داد.  از طریق آنها بسیاری از اسلامیون افراطی را تربیت کردند. آمریکا اکثر آنها را در افغانستان تربیت کرد.  در مرحله بعدی از آنها علیه روسیه (از طریق چچن ها) و علیه چین (از طریق اویغورها) استفاده نمود.  در پایان سال 2011 اولین حرکت تروریستی در قزاقستان بوسیله "جند الخلافت" (ارتش خلافت) صورت گرفت. بدنبال آن  در سال 2011 در شهر Atırav، در سال 2012 در شهر Aktöbe، در سال 2016 در شهر Almati قزاقستان شاهد حملات تروریستی بود.  با مداخله آمریکا در سوریه،  بسیاری از شهروندان روسیه، چین و کشورهای آسیای میانه  اینبار در صفوف داعش، القاعده در سوریه به وزنه قابل توجهی تبدیل شدند.  "امارات اسلامی قفقاز"، "جنبش اسلامی ترکستان شرقی" (حزب اسلامی ترکستان) تجارب جنگی را در سوریه کسب و سپس راهی روسیه، چین و کشورهای آسیای میانه شدند.

امروز بعد از گذشت چند هفته از اقدام به کودتای رنگی در قزاقستان آشکار شده است که در میان بیش از 5800 نفری که دستگیر شده اند تعداد زیادی شهروند خارجی وجود داشته اند. 

رئیس جمهور تاجیکستان "امامعلی رحمانف" اعلام کرد که 6 هزار جهادی در مرزهای جنوبی تاجیکستان وجود دارند.   چند هفته قبل از حوادث قزاقستان، وزیر کشور ترکیه "سلیمان سویلو" نیز در 29 دسامبر 2021 طی یک سخنرانی از واقعیتی پرده برداشت:  "در "رقه" مرز سوریه بدون کوچکترین درگیری نظامی و حتی شلیک یک گلوله، داعشی ها بوسیله پ-ک-ک/ پ-ی-د و با کمک آمریکا از منطقه منتقل شدند!  آنها کجا رفتند.  آمریکا آنها را به مرز افغانستان و چین منتقل کرد.  بعد، آمریکا افغانستان را ترک کرد، بدنبال آن چه اتفاقی افتاد.  بعضی فرماندهان نظامی افغانی وابسته به آمریکا به رهبری داعشی ها در منقطه منصوب شدند.   بازی را می بینید، این یک سناریوی بزرگی است". 

شعارهای انقلاب رنگی:  یکی از شعارهای تظاهرات قزاقستان آزادی و بازگشت "مختار آبلییازوف" بانکدار معروف قزاق بود که بعنوان رهبر اپوزیسیون قزاقستان در اوکرائین  مستقرشده است.  مختار آبلییازوف رئیس بانک  Turan Alem با غصب 6 میلیارد دلار از دارایی های بانک متواری شده و سر از فرانسه در آورده بود.  در سال 2015  دادگاه فرانسه رای به محکومت او داده و حکم اعاده وی به قزاقستان را صادر کرد .  ولی ناگهان در سال 2020 فرانسه او را بعنوان رهبر مخالفین دولت قزاقستان برسمیت شناخته و اجازه اقامت در فرانسه به وی اعطاء کرد. 

اوکرائین (کی یف)  در نقش مرکز انقلاب رنگی قزاقستان و پایگاه باصطلاح رهبری عمل کرد.  عناصری مانند مختار آبلییازوف شاهزاده کانالهای تلویزیونی اوکرائینی - فرانسوی - غربی شد.  پشت سرهم پیام میدهد.  مصاحبه او با آژانس فرانس پرس (AFP) در تمام رسانه های کشورهای غربی در صفحه اول پخش شد.  او بین پاریس - کی یف در رفت و آمد بوده، و مسئول هماهنگ کردن گروههای ترور اپوزیسیون طرفدار غرب است.  او اکنون بعد از شکست کودتای رنگی، کشورهای غربی را دعوت میکند تا قزاقستان را تحریم کنند، و برای تاسیس "دموکراسی" از آنها کمک می طلبد.  مختار آبلییازوف قبلا وزیر تجارت، صنایع و انرژی قزاقستان بود، و در دوران مسئولیت خود برای لیبرالیزه کردن اقتصاد قزاقستان با غرب همکاری نزدیک کرد.  او به اصطلاح رهبر "جنبش انتخاب دموکراتیک قزاقستان" است.  رهبر دیگر این حزب نیز Galymzhan Zakiryanov در سال 2012 فرار و به  آمریکا پناهنده شد.

هدف های انقلاب رنگی:  هدف همه گروههای وهابی - سلفی که در افغانستان و سوریه تعلیم دیده اند،  قطع کردن "راه ابریشم" (اقدام کمربند و راه) چین ، یعنی اتحاد کشورهای منطقه آسیای میانه و همکاری و توسعه اقتصادی آنان است.  منطقه "هورگز" (Horgoz) منطقه ای مرزی بین ایالت خود مختار اویغور در چین و قزاقستان است که تقاطع و قلب صادرات - واردات چین به اروپا محسوب میشود.  این منطقه بزرگترین "بندر زمینی" -(Land port) جهان است.  روسیه و کشورهای آسیای میانه شریک این پروژه اند.  "اقدام کمربند و راه" مدلی از روابط بین المللی است که در مقابل تحمیلات امپریالیستی و هژمونی طلبی آمریکا و غرب، تعاون، اشتراک، و توسعه هماهنگ اعضای آنرا تامین میکند.  اقدام کمربند و راه فرصت های بی نظیری در اختیار کل کشورهای منطقه، از جمله کشورهای ترک منطقه و همکاران  آن قرار میدهد.   یاد آوری این نکته حائز اهمیت است که قزاقستان خود پروژه ای در همین معنی در سال 2014 بنام "پروژه راه نورانی" اعلام کرد،  که تمامن با اقدام کمر بند و راه چین منطبق است.  از 4 تریلیون دلار سرمایه گذاری چین در این پروژه، 750 میلیارد آن در قزاقستان  خواهد بود.  این سرمایه گذاریها امکانات وسیعی  برای کشورهای ترک نیز فراهم میکند.  یعنی اقتصاد کشورهای اروآسیا با این پروژه به یک وحدت منطقه ای و اقتصادی خواهد رسید، از این رو، کشورهای آسیای میانه  - چین - روسیه - ترکیه، خواهان ثبات و استقرار در منطقه ی آسیای میانه هستند.

آمریکا کوشش بسیاری بخرج داد تا با ایجاد اختلاف بین روسیه و چین مانع تحقق اقدام کمرو راه شود، ولی موفق نشد. لذا، تنها راه دامن زدن به بی ثباتی و تداوم بی ثباتی را در اسیای میانه به سیاست اصلی خود تبدیل کرده است تا از این طریق حدقل دامنه این پروژه را محدود کند.  این تحولات ترکیه را نیز از نزدیک مورد تاثیر قرار میدهد. زیرا ترکیه درچارچوب اقدام کمر بند و راه، در خصوص "کریدور میانه" با چین به توافق رسیده است و تلاش برای تحقق هرچه سریع تر آن در دستور کار دو کشور قرار دارد.   سفر وزیر خارجه ترکیه به چین بعد از حوادث قزاقستان را نیز در رابطه با اهمیت این توافق باید ارزیابی کرد. 

حوادثی که در 2 ژانویه در قزاقستان آغاز شد، با عزم و اراده ی دولت قزاقستان و کشورهای منطقه بپایان رسید.  سازمان همکاری شانگهای، سازمان پیمان امنیت جمعی و سازمان کشورهای ترک موضع متحدی در برابر اقدام کودتای رنگی آمریکا گرفتند  و آنرا دچار شکست کردند.  هماهنگی فعالیت سازمانهای فوق در مستحکم کردن جبهه اروآسیا در مقابل فتنه های جبهه آتلانتیک یک ضرورت مبرم است. 

در حوادث قزاقستان همه چیز برملا و  نقش آمریکا در اقدام به کودتای رنگی افشا شده است.  همه، این واقعیات را دیدند، ولی عجیب است که هنوز هم عده ای وظیفه شلیک به هدف هایی که آمریکا نشان میدهد را ادامه میدهند!

(2)                 https://www.aydinlik.com.tr/haber/kazakistan-da-ne-oluyor-aydinlik-iki-sene-once-uyarmisti-abd-kazakistan-da-darbenin-temelini-atiyor-270573-1

(3)   سازمان ترور فتح الله گولن (FETÖ) ابزار کنترل ترکیه بوسیله آمریکا از بدو عضویت ترکیه در ناتو (1952) بود.  آمریکا کشورهای عضو ناتو را بوسیله این ابزارهای خود که "گلادیو" نامیده میشود پیش برده است.  این سازمان در اواخر سالهای 1950 در ترکیه ابتدا با نام "انجمن مبارزه با کمونیسم" ظهور کرد و بتدریج در تمامی نهادهای دولتی و غیر دولتی رسوخ داده شد.  این سازمان در جهت حفظ ترکیه در چارچوب منافع ناتو (امریکا) مرتکب جنایات سیاسی بیشماری شد و کودتا ها را سازماندهی کرد.   بعد از فروپاشی شوروی، آمریکا با استفاده از این سازمان دامنه فعالیت های خود را به کشورهای ترک  - مسلمان - آسیای میانه گسترش داد.  فعالیت های این سازمان در جهت منافع آمریکا کمتر از فعالیت های مخرب ابزارهای دیگر آمریکا مانند داعش، و سازمانهای وهابی - سلفی نبوده است.  مبارزه علیه فعالیت های این سازمان در ترکیه از اواخر سال 2013 آغاز و با کودتای آمریکایی 15 جولای 2016  که با دست FETÖ سازماندهی شده بود به اوج خود رسید. 

خوانندگان میتوانند برای اطلاع بیشتر در این زمینه، به  ترجمه فارسی مقاله ای که لینک آن در زیر داده شده است مراجعه کنند.

https://www.pensouthazerbaijan.org/2021/07/15.html

 (4)  بعد از فروپاشی شوروی، 80%  سرمایه گذاری خارجی در آسیای میانه در قزاقستان بوده است.  بین سالهای 2011- 1991 جمعا 150 میلیارد دلار در قزاقستان سرمایه گذاری شده است.  50% این سرمایه متعلق به اروپا، 15% آمریکا و %5 متعلق به انگلستان است.  در این دوره نقش دولت قزاقستان از 80% به 20% کاهش یافته است.  بعد از بحران سال 2008 دولت قزاقستان یک سری تصمیمات استراتزیک در این زمینه اتخاذ کرد که باب طبع آمریکا و اروپا نبوده و مخالفت آنها را برانگیخت.   طبق آمار IMF  در سال 2021 ، تولید ناخالص ملی سالانه قزاقستان 188 میلیارد دلار و درآمد سرانه  آن   9.828 دلار است.  بیکاری 4.90% و 4.30% مردم قزاقستان زیر خط فقراند.  کسری بودجه 4% و نسبت قرض و تولید ناخالص ملی 23.4% است.  قزاقستان مرفه ترین کشور آسیای میانه است.  بنابراین نشان دادن گرانی قیمت گاز بعنوان علت اصلی شورش تنها میتواند یک بهانه و تحریک مخربی در خدمت هدف های آمریکا و غرب در منطقه باشد.

(5)  در اینجا لازم است به نقش تعیین کننده روسیه در رابطه با تحولات  منطقه و مقابله با توطئه ها و دخالتهای امپریالیستی اشاره شود. قزاقستان با استناد به عضویتش در "سازمان پیمان امنیت جمعی" از روسیه تقاضای کمک نظامی نمود. روسیه بلافاصله وارد عمل شد. در حالیکه در جریان جنگ قره باغ برای آزاد سازی سرزمین های اشغالی آذربایجان، ارمنستان عضو دیگر این پیمان با همین استناد و با این عنوان که ارمنستان مورد تجاوز قرار گرفته، خواهان دخالت و کمک نظامی روسیه شد. روسیه با اعلام اینکه ارمنستان مورد تجاوز قرار نگرفته، بلکه جنگ در خاک آذربایجان و برای آزاد سازی بخشی از خاک تحت اشغال آذربایجان در جریان است، تقاضای ارمنستان را رد کرد، و به ادعا های مضحک ارمنستان اشغالگر و حامیان داخلی و خارجی آنان مبنی بر آمدن جهادی ها و رفتن داعشی ها اعتنا ننمود.  روسیه عملا در کنار آذربایجان و برعلیه ارمنستان موضع گرفت و راه را برای پیروزی آذربایجان و خاتمه دادن به اشغال سی ساله ارمنستان هموار کرد.

*  لینک اصل مقاله https://aydinlik.com.tr/haber/kazakistan-da-avrasya-karsiti-turuncu-devrim-girisimi-abd-ile-uzlasarak-onunla-mucadele-edeme