بو
قيز كيمين
قيزىدير؟ بو
قيز توركون
قيزىدير
مراسم ازدواج
در شهر راميان
از وئبلاگ
مازندران-گلستان
توركلري
http://mazandaran-turk.blogspot.com/
راميان شهرى
ترك نشين در
استان گلستان
- تركمنستان
ايران استּ
(مهران بهاري)
--------------------------
شهر راميان
يكي از شهرهاي
قديمي استان
مازندران و در
حال حاضر جزو استان گلستان
محسوب ميشود
كه يكي از
شهرهاي
شهرستان گنبد
كاووس است. در اين شهر كوهپايهيي كه
داراي آب و
هواي معتدل
كوهستاني
است، پرورش
كرم ابريشم،
تهيه نخ از آن و
بافتن پارچههاي
ابريشمي
بسيار رواج
دارد. بر همين
اساس ابريشم و
پارچههاي ابريشمي در
آداب، سنت و
ادبيات شفاهي
مردم راميان
راه يافته
است.
مراسم ازدواج يكي از
رسمهاي سنتي
در اين شهر
است كه نحوهي
برگزاري آن از
سوي علي يازرلو
- پژوهشگر فرهنگ
مردم ـ مورد
بررسي و در
اختيار
خبرنگار بخش
آيين و سنتهاي
خبرگزاري دانشجويان ايران
قرار گرفته
است. تحقيق اين
مردمشناس به
اين ترتيب
است:
در
شهر راميان اگر
پسري دختر
مورد علاقهاش
را انتخاب كند
خانوادهاش
به خانهي
عروس ميروند و
مراتب را به
اطلاع آنها مي
رساند. اگر درخواست
آنها مورد
تاييد قرار گرفت، شبي
را براي مراسم
“بله برون“
انتخاب ميكنند
در اين شب ريش
سفيدها دور هم جمع ميشوند
و در اصطلاح
به آن شب قند
سندرما [قند
سينديرما] (قندشكن)
ميگويند. در شب قندشكن
دو طرف شرط و
شروط خود را
بيان ميكنند
و سپس دو كله
قند توسط شخصي
از خانوادهي داماد
شكسته و در
بين مهمانها
تقسيم ميشود.
در اين شب،
پولي كه به
عنوان شيربها تعيين
شده است در
ميان دستمال
ابريشمي
پيچيده و از
طرف خانوادهي
داماد به پدر عروس
داده ميشود.
خانوادهي
عروس نيز بنا
بر رسوم محلي،
مقداري از پول
داخل دستمال را
بر ميدارند و
بقيهاش را
باز ميگردانند
به اين رسم در
اصطلاح محلي كيسه
تيه [كيسه تكى] (ته كيسه) ميگويند.
تا اين
مرحله اجراي
رسمها
برعهدهي مردان طايفه
است و ازاين
پس بقيهي
امور به زنان
واگذار ميشود.
مراسم شيريني خوران در
راميان به (كشمش
يمه) [كيشميش
يئمه]
(كشمش خوران)
معروف است و
در آن خانوادهي
داماد براي عروس، لباس،
كلا و وسايل
لازم را ميخرند،
داخل سينيهاي
بزرگي كه توسط
پارچههاي ابريشمي تزيين
شده قرار ميدهند
و به ديدن
عروس ميروند. در مدتي كه
دختر و پسر با هم
نامزد هستند،
خانوادهي
داماد بايد هر
عيد مانند عيد
فطر و عيد
نوروز هديههايي را
و در عيد
قربان،
گوسفند
قرباني را به
خانوادهي
عروس بدهد.
پس از مشخص شدن
قول و قرار
عروسي روز بعد
و نيكويي را
كه معمولا با
ولادت يا
اعياد مذهبي مقارن است
براي عروس
انتخاب ميكنند.
اكنون جشن
عروسي، سه روز
طول ميكشد كه
در روز اول نزديكان
به منزل داماد
يا عروس ميروند
و شب آن روز
حنابندان است.
در گذشته، شام مفصلي
براي پذيرايي
از مهماناني
كه در بله برون
شركت ميكردند،
تدارك ميديدند، در شب
حنابندان
مهمانان
معمولا تا
پاسي از شب به جشن
و پايكوبي ميپردازند
و سپس خانوادهي داماد
غذايي را به
عنوان شب چره
كه شامل گوشت و
پلو است به
مهمانان ميدهد.
در روز
بعد مهمانان
براي صرف نهار
دعوت ميشوند
و پس از خوردن
غذا، پولي را به
منزلهي كمك
به عروس و
داماد در آغاز
زندگيشان در
سيني ميگذارند.
داماد پس از
نهار توسط
دوستانش به
حمام برده ميشود
و لباس عروسي
بر تن او ميكنند
غروب همان روز،
عروس را با
شادي و
پايكوبي به
خانهي داماد
ميآورند پدر
عروس، نان و پنيري را
در شالي
ابريشمي ميگذارد،
به عنوان
سپيده بختي و
بركت به كمر
عروس ميبندد و
او را به خانهي
بخت ميفرستد.
داماد پس
از ورود عروس
به خانه، ميوههايي مانند
انار، سيب و
تخم مرغ رنگ
كرده را به
سمت افرادي كه
در عروسي شركت كردهاند، پرتاب
ميكند. با
اين كار،
جوانان با شور
و هيجان براي
گرفتن ميوهها
با يكديگر به
رقابت ميپردازند.
مادر داماد
نيز نقل و
نبات و برنج
بر سر عروس ميپاشد و اين
كار، نماد
خوشبختي و
بركت است
فرداي آن روز
مراسم گلن
گورمه [گلين
گؤرمه]
برگزار ميشود
كه در آن تمام
فاميل عروس و
داماد براي اين
زوج هديههايي
را ميآورند.
در هنگام
حنابندان
عروس اين
شعرها خوانده
ميشود:
گلن حناقا
قوربان [گلين
حنانا قوربان] عروس
قربان حناي تو
قد
بالقكا
قوربان
[بوى-بوخونونا
قوربان]
قربان قد و
بالاي تو
جواب
خالگا قوروانم من
٬ خالگا
قوروانم من [
بنينه
قوربانام من٬
بنينه
قوربانام من]
هفت
رنگ يپگ
مينگزدم٬ [يئددى
بوياقلى ايپك
بزهديم]
ابريشم هفت
رنگ زينت دادم
تللرگ قوروانم
من [تئللرينين
قوربانىيام
من]
اللره حنالده [اللرى
حنالىدير] دستهايش
حنا زده است
گوزلره سرمهلده [گؤزلرى
سورمهلىدير] چشمهايش
سرمه كشيده است
به قز
كيمنگ قزده؟ [بو قيز
كيمين
قيزيدير؟] اين دختر
كيست؟
به قز
تركينگ قزده [بو قيز
تورك´ون
قيزيدير] اين دختر،
دختر ترك است
جواب
خالگا قوراونم من٬ خالگا قوروانم من [ بنينه قوربانام من٬ بنينه قوربانام من]
هفت رنگ يپگ مينگزدم٬ [يئددى بوياقلي ايپك بزهديم] ابريشم هفت رنگ زينت دادم
تللرگ قوروانم
من [تئللرينين
قوربانىيام
من]
در
هنگام بردن داماد به
حمام و يا برگزاري
مراسم
حنابندان
فردي كه صداي
خوبي داشته
باشد، اشعاري را ميخواند
و اطرافيان
داماد و عروس
در حالي كه به دور
عروس يا داماد
حلقه زدهاند جواب خواننده
را ميدهند.
اين ابيات
به اين ترتيب
است:
بر
كينگ با٬
دزنن [بير
كؤينك وار٬
ديزيندن] يك پيراهن
دارد تا زانويش
داماد٬
حناگا قوربان [كورهكن
حنانا قوربان]
سورمسه يتمز
گوزنن [سورمهسى
ايتمز
گؤزوندن]
سرمه چشمانش
پاك نميشود
داماد حناگا
قوربان [كورهكن
حنانا قوربان]
آلاديپ اپم
اوزنن [آللاديب
اؤپوم
اوزوندن] او
را فريب بدهم
و صورتش را
ببوسم
داماد٬
حناگا قوربان [كورهكن
حنانا قوربان] داماد
فداي حناي تو،
قد بالنگا
قوربان [بوى-بوخونونا
قوربان]
فداي قد و
بالاي تو
اوچه گوزلر٬
مارال گلده [اووچو
گؤزلر٬ مارال
گلدى] آن
آهو چشم رام
آمد
****
بر كينگ با ابريشم [بير
كؤينك وار
ايپك] يك
پيراهن دارد
از ابريشم
داماد٬
حناگا قوربان [كورهكن
حنانا قوربان]
دوداقنا
ديده ديشم [دوداغينا
ديدى ديشيم] به لبهايش
دندانم خورد
(كنايه از
بوسه)
داماد٬
حناگا قربان [كورهكن
حنانا قوربان]
نجور اولار
مننگ ايشم؟ [نه جور
اولار منيم
ايشيم؟]
كار من چطور
خواهد شد
داماد٬
حناگا قوربان [كورهكن
حنانا قوربان] داماد
فداي حناي تو،
قد بالنگا
قوربان [بوى-بوخونونا
قوربان]
فداي قد و
بالاي تو
اوچه
گوزلر٬ مارال گلده [اووچو
گؤزلر مارال
گلدى] آن
اهو چشم رام
آمد
****
بر كينگ با قرمز [بير
كؤينك وار
قيرميزى] يك پيراهن دارد قرمز
رنگ
داماد٬
حناگا قوربان [كورهكن حنانا
قوربان]
لور لور
يانار اوزه [لور لور
يانار اوزو] گونههايش
با تلالو ميدرخشيد
داماد٬
حناگا قوربان [كورهكن
حنانا قوربان]
؟
داماد٬
حناگا قوربان [كورهكن
حنانا قوربان] داماد
فداي حناي تو،
قد بالنگا
قوربان [بوى-بوخونونا
قوربان]
فداي قد و
بالاي تو
اوچه گوزلر٬
مارال گلده [اووچو
گؤزلر مارال
گلدى]
آن اهو چشم
رام آمد