در آستانه دوم اسفند، روز جهانی زبان مادری؛

مدّ مجدد ملت آذربایجان!

 

فرزاد صمدلی

15 فوریه 2007

                                                                                                                

 

20 جی عصر آیاق توتدوقو گوندن،......20-ci əsr ayaq tutduğu gündən,
اوچ دفعه شاهلا اوز اوزه دوران،......Üç dəfə şahla üz-üzə duran,
اوچ دفعه حوکومت قوران،......Üç dəfə hökumət quran,
اؤلدورن اؤلن،......Öldürən, ölən,
  دؤیوشده اوزو دؤنمه ین،......Döyüşdə üzü dönməyən,
بیر خالقین،......Bir xalqın    
حاققینی غصب ائتمیش آقالار!......!Haqqını qəsb etmış ağalar
نه آنادیلینده مکتبی وار،.......Nə ana dilində məktəbi var
نه ده الیفباسی،.....Nə də əlifbası,.
بودور تهرانین قیصاصی!......!Budur Tehranın qisası

 

 

در آستانه 21 فوریه (دوم اسفند)، روز جهانی زبان مادری قرار گرفته ایم. ازمصوبه سازمان یونسکو در خصوص تعیین روزی برای تجلیل و تقویت زبان مادری ملتها، بخصوص خلقهایی که به دلایل سیاسی و یا اجتماعی قادر به محافظت از زبان مادری خود نیستند، هشت ساله می گذرد.

چقدر برای ما آذربایجانی ها افتخارآفرین است  که برای اولین بار در ایران، در دوم اسفند سال 1382، روز جهانی زبان مادری در قالب کنگره شکوهمندی در پایتخت آذربایجان جنوبی و در تبریز گرامی داشته شد و بیانیه ای با امضاء 2222  نفر از دانشگاهیان و اصناف منتشر شد.

طی این هشت سال، مدافعان حاکمیت بلا منازع زبان فارسی در ایران با تمام قوا، علیه تعریف و تبلیغ  این روز بسیار مهم و جهانی بسیج شده اند. آنان بصورت ناشیانه ای میکوشند تا زبان فارسی را بعنوان نخستین و آخرین زبان علمی و ملی عموم شهروندان ایران و مخصوصا ملتهای غیر فارس ایران معرفی کنند. از توصیه ها و بیانیه های جمعی از روشنفکران اوپوزیسیون تا سخنان و موعظه های برخی از مقامات جمهوری اسلامی، می توان فهرستی طولانی در زمینه اصل بی چون و چرای بقای نظام آموزشی و فرهنگی مبتنی بر برتری زبان فارسی و نژاد مبهم آریائی بر دیگر زبانها و نژادهای موجود در ایران، تهیه کرد.

در این پندار سیاسی و در واقع گفتمان فاشیستی هیچ جائی برای زبانهای دیگر، بخصوص زبانهای کثیرالمتکلم و قدرتمندی چون تورکی و عربی وجود ندارد. طی هشت دهه گذشته جهت گیری سیاسی و فرهنگی دولتهای فارس گرای ایران از یک سو مبتنی بر تقویت زبان فارسی و از سوی دیگر تضعیف زبانهای غیررسمی بوده است. حتی شعارهای انقلاب مردمی سال 57 وبه ویژه قیام ملی 29 بهمن تبریز در سال 1356 نیز، علی رغم مبانی  ضد فاشیستی اش، در این خصوص نادیده گرفته شد.

در حال حاضر متاسفانه به دلیل ادامه این سیاستهای راسیستی، شاهد افول زبان فارسی در حد یک زبان فرمایشی و همچنین سقوط  آن در قالب یک زبان قاتل شده ایم. تقصیر ظهور چنین اوضاعی بر عهده مدافعان نظام فارس ستا و غیر فارس ستیز ایران است. این درحالی است که زبانهایی چون تورکی و عربی روز به روز بر دامنه شکوه ادبی خود می افزایند و حتی زبان تورکی لایق دریافت جایزه ادبی نوبل می شود.

برتری دادن سیاسی یک زبان به زبان دیگر، اختصاص بودجه های کلان برای ارتقاء آن زبان و همچنین در صورت بروز هر گونه مخاطره اجتماعی دفاع نظامی و امنیتی از زبان مذکور در کشور کثیرالمله ای چون ایران، معنایی جز آپارتاید ندارد. گسستن زنجیرهای آپارتاید یکی از مهمترین وجوه اشتراک ملتهای مبارز جهان است. وقتی معلمان بنگلادشی در دفاع از زبان مادری خود در پاکستان شرقی کشته می شوند نه تنها ملت امروزین بنگلادش بلکه تمام جهان، آنها را بعنوان شهید می شناسد و روز شهادت آنان را بعنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری می کند. مفهوم این نامگذاری با اهمیت آن است که در دفاع از زبان مادری، در صورت ضرورت باید که شهید شد!

خوشبختانه در حال حاضر ملت آذربایجان نه تنها در ایران بلکه در خاورمیانه پیشگام مبارزه با آپارتاید محسوب می شود. مبارزه این ملت کاملا مدنی و ملایم است. اما متاسفانه  در مقابل برخورد نظام، خشن و تحکم آمیز می باشد. سلسله قیامهای عظیم و ضد آپارتاید اردیبهشت  و خرداد ماه گذشته در سراسر آذربایجان، فریاد رسای ملت آذربایجان جنوبی در اهمیت تغییر نظام آموزشی و فرهنگی ایران از وضعیت مصنوع فعلی و گذر به اوضاع طبیعی و منطقی است. فریادهای هارای هارای من تورکم و یا آنادیلده مدرسه، وقتی از گلوی ملیونها انسان 

بر می خیزد گویای آن است که همه چیز بزودی دستخوش تغییر خواهد شد.

هزاران نامه، صدها بیانیه و دهها طومار از جانب  ملت تورک آذربایجان و نیز دیگر ملل و اقوام ایران به دربار و بارگاه حضرات ارسال شد. بیانیه هایی چون؛ بیانیه مشترک اقوام، آذربایجان سخن می گوید و مطالبات ملت آذربایجان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری برخی از این درخواستهای ملی هستند. مضمون مشترک همه این مرسوله ها، مطالبه حقوق ملی و من جمله حق طبیعی تحصیل به زبان مادری بود.

بعنوان مثال بیانیه کثیرالامضاء اولین کنگره ملی زبان مادری در تبریز که با شرکت نمایندگانی از ملتها و قومیتهای ایران برگزار شد بصورت کتابچه هایی تنظیم و به همه مراکز ذیربط ارسال شد. فسوس که از بیش از 15 مقام بسیار مهمی که لایق به دریافت این بیانیه ملی شدند کوچکترین واکنشی مشاهده نشد. تنها عکس العمل از جانب کارمند دون پایه آرشیو وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود که گفت:" مرسوله ارسالی شما مفقود شده است. لطفا مجددا ارسال بفرمایید!"

طی سالهای 1382 و 1383 روشنفکران تورک و عرب موفق به برگزاری چندین کنگره پرشکوه در شهرهای تبریز، تهران و اهواز شدند. اما نظام آپارتاید با ملاحظه تاثیرات شدید این کنگره ها بلافاصله دست بکار شد و از برگزاری چندین کنگره در شهرهای تبریز، اهواز، زنجان، اردبیل، همدان... جلوگیری کرد. همچنین نظام آپارتاید اقدام به تعطیل کردن کلاسهای مردمی تعلیم زبان تورکی، ممانعت از برگزاری کنسرتهای موسیقی آذربایجانی و توقیف نشریات دانشجویی نمود. به این ترتیب  حتی بیش از 5 معلم در شهرهای مختلف راهی زندان شدند.

اما رویارویی پان آریانیزم با زبانها و فرهنگهای ملل و اقوام غیر فارس تنها محدود به مقابله با برگزاری چند کنگره  و کلاس  نشد. در واقع ازهمان زمان، برگزاری قورولتای های عظیم و خیره کننده ملت آذربایجان در قلعه بابک با هجوم دهها هزار مامور مسلح روبرو گردید. صدها نفر ضرب و شتم و هزاران نفر بازداشت شدند. کوهها، دشتها و دره ها به تصرف نظامیان درآمد، حرمت بناهای تاریخی درهم شکسته شد و اقلیم حفاظت شده ای چون جنگلهای کلیبر منطقه نظامی اعلام شد تا فرزندان آذربجان ملت کبیری چون آذربایجان، قادر به بیان اعتراضات مدنی خود نشوند. کار بجائی رسید که قضات فارس گرا حتی مطالبه اخذ مترجم جهت برگزاری محاکمه دادگاهها به زبان تورکی را نشانه اعتقادات پان تورکیستی  برخی از فعالین و از جمله عباس خان لسانی درمحکمه اردبیل دانستند.

اما نتیجه چه شد؟! نه ماه پیش انفجار اجتماعی عظیمی در سراسر آذربایجان بوقوع پیوست و بدنبال آن هشتاد سال تلاش نژاد پرستان در راستای فارسیزه کردن آذربایجان، همچون رنگ پوسیده ای زیر سنباده  قیام ملی پاک شد و شوونیستها با حیرت دیدند که چگونه طی این مدت، اراده آهنین ملت آذربایجان مبدل به عزمی پولادین شده است.

اما امسال شرایط گرامیداشت روز جهانی زبان مادری در آذربایجان و شاید در دیگر شهرهای غیر فارس نشین، با هر سال دیگر متفاوت است. از ماه گذشته آذربایجان در هیجان این روز بزرگ است. در برخی از شهرهای مهم چون تبریز، اردبیل، همدان، زنجان و اورمو اعلامیه های تجمع منتشر شده است. چقدرغرورانگیز است که آذربایجان جنوبی به رغم اینکه تقریبا فاقد موجودیت سیاسی در عرصه بین المللی است در وزن و نقش یک ملت وارد میدان عمل شده تا از یک ارزش جهانی با تمام قوا دفاع کند. این موفقیت بزرگ را باید به ملت، این صاحبان راستین و فداکار حرکت ملی آذربایجان تبریک گفت.

زمین زیر پای برخی از آقایان لرزیده است. طی دو هفته اخیر روز به روز بر تعداد مبارزان دستگیر شده حرکت ملی آذربایجان افزوده می شود. جوانان بسیاری راهی زندان شده اند.

همه چیز گویای مد مجدد ملت آذربایجان است.

چه کسی می تواند مانع مد دریا شود؟!

فاشیستها چقدر بدبختند!