هشدار! هشدار! هشدار!
سرکوب مردم آذربایجان را متوقف کنید!

 

• گروهی از فعالین سیاسی – کارگری آذربایجان، با انتشار بیانیه ای، نسبت به سرکوب های گسترده در شهرهای آذربایجان اعتراض کرده و از آزادیخواهان ایران و طرفداران حقوق بشر دعوت کرده اند، از حکومت ایران بخواهند به سرکوب در آذربایجان پایان دهد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه 
۱۶ خرداد ۱٣٨۵ -  ۶ ژوئن ۲۰۰۶

 

اخبار روز: گروهی از فعالین سیاسی – کارگری آذربایجان، با انتشار بیانیه ای، نسبت به سرکوب های گسترده در شهرهای آذربایجان اعتراض کرده و از آزادیخواهان ایران و طرفداران حقوق بشر دعوت کرده اند، از حکومت ایران بخواهند به سرکوب در آذربایجان پایان دهد:
 
در پی تظاهرات و اعتراضات مردمی چند روز اخیر شهر های مختلف آذربایجان، نیروهای سرکوب رژیم با به خاک و خون کشیدن این اعتراضات مدنی موجب تهییج و تحریک تظاهرکنندگان گردیدند. نیروهای سرکوب متشکل از نیروهای ضد شورش ٬ نیروی انتظامی٬ سپاه٬ بسیج و لباس شخصی ها ، ضمن سرکوب وحشیانه و غیرانسانی تظاهرکنندگان٬ با یورش های شبانه به خانه های مردم مبادرت به بازداشت معترضین نموده اند٬ حتی مردم عادی نیز از ضرب و شتم و بازداشت های فله ای مصون نمانده اند.
اخبار غیررسمی حاکی از کشته و زخمی شدن تعدادی از تظاهرکنندگان و قتل تعدادی دیگر در زیر شکنجه می باشد.تمامی اخبار و شواهد٬ مشاهدات عینی آزادشدگان و اظهارات خانواده دستگیر شدگان حکایت از شکنجه های قرون وسطائی و ضرب و شتم ددمنشانه می نماید. دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی با شناسائی گسترده فعالین سیاسی و ملی و فعالین جریانات اخیر٬ برنامه سرکوب گسترده ای را سازماندهی و تدارک می بینند. وظیفه هر ایرانی آزادیخواه و بشریت عدالتخواه اعتراض به سرکوب های انجام گرفته و درخواست توقف ماشین سرکوب و آزادی زندانیان مرتبط با جریانات اخیر می باشد.
ما ضمن محکوم کردن طرح پاره ای شعارهای ارتجاعی توسط عده ای از معترضین در ضدیت و دشمنی با سایر خلق های کشورمان – که آنها نیز در زیر یوغ استبداد و چپاول حکومت به ستوه آمده اند – و مخالفت با شعارهای جدایی طلبانه٬ از خواسته های دموکراتیک مردم آذربایجان حمایت می کنیم٬ و نسبت به توهین صورت گرفته در روزنامه ایران به ترکهای آذربایجان معترضیم. ما بر این باوریم که مبارزات دموکراتیک و خواسته های ملی مردم آذربایجان بخشی از مبارزات دموکراتیک مردم ایران برای کسب دموکراسی٬ عدالت اجتماعی٬ حقوق بشر و صلح بوده و در تقویت و تعمیق جنبش دموکراسی خواهی میهنمان منشاء تاثیر خواهد بود.
ما توجه تمامی نیروهای دموکرات٬ سازمانها و احزاب ترقیخواه و نهادهای مدافع حقوق بشر را به فاجعه ای که در جای جای آذربایجان در حال اجرا است جلب می نماییم. از بشریت آزادیخواه ایران و جهان می خواهیم برای توقف روند جنایت های روبه گسترش٬ همین امروز اقدام نمایند. فردا واقعا خیلی دیر است. این فاجعه در وهله نخست فاجعه ای انسانی است٬ و همه ما به عنوان عضوی از جامعه انسانی موظفیم در اعتراض به سرکوب گران و به حمایت از قربانیان سرکوب بشتابیم. در گام بعدی تخم نفاق و کینه ای ملی است مابین خلق های کشورمان. کینه ای که آینده و یکپارچگی کشورمان را مورد مخاطره قرار خواهد داد. سکوت در مقابل این همه وحشیگری٬ بمثابه هیزم خواهد بود که در آتش درگیری های قومی و ملی گذاشته و نیروهای تجزیه طلبان را تقویت خواهد کرد.
 
ایرانیان آزادیخواه و عدالت طلب
روی سخن ما با همه زحمتکشان ایران٬ سازمانهای سیاسی٬ کانون مدافعان حقوق بشر٬ انجمن دفاع از حقوق زندانیان٬ کانون وکلای دادگستری٬ با شما نویسندگان٬ شعرا٬ هنرمندان٬ روشن فکران٬ فعالین سیاسی و مدنی و آزادیخواهان همه خلق های ساکن ایران است. به خاطر وظیفه انسانی صدای اعتراض خود را به کشتار و سرکوب مردم آذربایجان بلند کنید. با تشکیل کمیته های دفاع از زندانیان و قربانیان اعتراضات مردمی آذربایجان به یاری آسیب دیدگان سرکوب و ترور بشتابیم٬ با ما برای تحقق خواسته های زیر همصدا شوید:
 
-          توقف سرکوب تظاهر کنندگان و قطع شکنجه و ضرب وشتم دستگیر شدگان
-          توقف دستگیری های گسترده در مناطق ترک نشین
-          روشن شدن وضع دستگیر شدگان و ایجاد امکان ملاقات با خانواده هایشان
-          امکان استفاده از وکیل مدافع و برگزاری دادگاههای عادلانه
-          آزادی کلیه دستگیر شدگان جریانات اخیر آذربایجان
-          خروج نیروهای ضدشورش از شهر و توقف عملیات لباس شخصی و بسیجی
-          معرفی و مجازات عاملین خشونت و آمرین سرکوب مردم
 
 
۱۵/٣/٨۵         فعالین سیاسی – کارگری آذربایجان

 

 

 

آخرين اخبار از وضعيت بازداشت شدگان در اهر

‏‏‏بنا بر گزارشات رسيده از اهر،هم اكنون 23 نفر از فعالان اين شهر در زندان اهر به سرمي برند و به شدت زير شكنجه قرار دارند. به طوري كه صدايشان از اطراف زندان به گوش مي رسد

همچنين عصر ديروز آقاي امير بزاز قديم ـ شوهر خواهر صالح ملاعباسي- توسط 10 نفر اطلاعاتي محاصره شده و به مكان نامعلومي برده شده است. علت دستگيري وي را دست داشتن در تظاهرات شهر اهر عنوان كرده اند.

همچنين 10 نفر از بازداشت شدگان اهري در زندان تبريز به سر مي برند . آقاي ريحاني و حميد صفري جزو اين 10 نفر هستند كه از وضعيت آنان خبري در دست نيست

 

 

اسامی جدید از زندان مرند

با وجود آزادی ۱۵ نفر از بازداشت شدگان تظاهرات مردم مرند ازجمله سلمان اباذری-وطن خواه-شیخ زاده و مهدی شجی بیش از ده نفر هنوز در زندان قیرخلار مرند بدون تفهیم اتهام در بازداشت به سر می برند. نام سه تن دیگر از زندانیان به این شرح است:عبدالمجید غیبی(کاریکاتوریست)- غلامرضا حقیقی و عیسی اسدی و ضحاک.

همچنین بر اساس اظهارات جمعی از آزاد شدگان گروهی از زندانیان بر اثر فشارهای بی امان نیروهای اطلاعاتی مجبور به گفتگوی تلویزیونی و اعترافات از پیش تعیین شده گشته اند.

 

به فرماندهی سردار ذوالقدر
ستاد سركوب آذربايجان
از وزارت كشور هدايت می شود

                                                                                                                                                                                          

Peyknet:

                          اخبار سركوب و دستگيری های گسترده در سراسر آذربايجان، از سد سانسور و رعب و وحشتی كه در آذربايجان حاكم شده گذشته و بتدريج انتشار می يابد. يك ستاد نظامی در تبريز تشكيل شده كه مستقيما با سردار ذوالقدر قائم مقام وزير كشور، در تهران در ارتباط است و حتی وزير كشور نيز حق دخالت در امور مربوط به آن را ندارد. گفته می شود، حتی از وزارت اطلاعات نيز دراين ارتباط سلب اختيار شده است. دراين ستاد از فرماندهان نيروی انتظامی نيز استفاده شده اما رهبر آن عمدتا برعهده سپاه پاسداران است.

اين ستاد، هسته های مستقل خود را در تمام شهرهای آذربايجان تشكيل داده و مستقيما در شناسنائی و دستگيری افراد نقش ايفاء می كند. در هر شهر زندان ويژه برای دستگير شدگان شورش اخير مردم آذربايجان در نظر گرفته شده و تيم های عملياتی، عمدتا شب ها و در هسته های 5 تا 10 نفره به خانه ها حمله برده و افرادی را كه شناسائی شده اند دستگير می كنند و به اين زندان ها برای بازجوئی منتقل می كنند. اين دستيگری ها تنها شامل دانشجويان نمی شود، حتی برخی بازاريان در شهرهای آذربايجان يا دستگير شده اند و يا برای بازجوئی احضار.

عده ای با امضای "فعالان كارگری آذربايجان" در همين ارتباط بيانيه ای را منتشر كرده و خواهان پايان دستگيرها شده اند. آنها دراين بيانيه نسبت به ادامه اين عمليات و ترويج خشونت در منطقه هشدار داده اند.

دراين اعلاميه آمده است:

«... با يورش های شبانه به خانه های مردم، مبادرت به بازداشت می كنند. حتي مردم عادی نيز از ضرب و شتم و بازداشت های فله ای مصون نمانده اند. حتی اخباری در آذربايجان و درباره قتل بازداشت شدگان در زير شكنجه وجود دارد.

مشاهدات عينی آزاد شدگان و اظهارات خانواده دستگير شدگان حكايت از شكنجه و ضرب و شتم مردم دارد. شناسائی فعالين سياسی و ملی و كسانی كه به نوعی متهم به سازماندهی شورش های اخير هستند دستگير می شوند. سركوب گسترده ای در حال اجراست.

توجه تمامی نيروها، سازمانها و احزاب و نهادهای مدافع حقوق بشر را به فاجعه ای كه در آذربايجان در حال اجرا است جلب می نماييم. سكوت، بمثابه هيزم برای حريق درگيری های قومی و ملی در كشور است و نيروهای تجزيه طلبان را تقويت خواهد كرد

                                                                                                                                                                                          

 

 

در باب سخنان تعجب برانگیز خانم عبادی

 

 اکبر عطری

 

 

چرادر برابر سرکوب و کشتار مردم بیگناه آذربایجان

 و ناله های مادران ماتم زده سکوت کرده

 و هیچ اعتراضی نمیکنید؟!

 

 

این روزها سخنان خانم عبادی را می خوانم و تعجب می کنم . از این رو   موضع گیریهای ایشان در محافل و مجالس غربی را قابل نقد می دانم هر چند این به معنی نادیده گرفتن زحمات و تلاشهای آن بزرگوار نیست.

 قبل از اینکه خانم عبادی برنده جایزه ی نوبل شود به عنوان یک قاضی زن در رزیم گذشته و معترض  به نابرابری حقوق زن و مرد   و وکیل  مطرح بود اما بعد از گرفتن نوبل انتظار می رفت بجای وارد شدن به کشمکش های سیاسی بین محافل اروپایی و امریکایی که هیچ نتیجه و دستاوردی برای حل معضلات جامعه ی ایران ندارد به مساله ی   حقوق بشر و دموکراسی در ایران اهتمام بیشتری بورزد . اما بنظر می رسد که چنین انتظاری اشتباه  بوده و ایشان به تدریج از این امکان وموقعیت تاریخی به شکل شایسته استفاده نکردند در شرایطی که مساله ی هسته ای به دغدغه ی جهانی تبدیل شده و دغدغه ی جمهوری اسلامی گرفتن تضمینهای امنیتی (بخوانید عدم اعتراض به وضعیت حقوق بشر و آزادی درایران) است بجای تلاش برای جایگزینی حقوق بشر و دموکراسی ، دنبال ائتلاف ضد جنگ بدون توجه به مشکلات حقوق بشری هستند  که در این شرایط خواسته  جمهوری اسلامی ست و از سوی دیگر بر وقایع تلخ  و تکان دهنده   میهن چشم  بسته اند و در جایگاه تئوریسین و استراتژیست به اظهار نظر علیه دولت آمریکا مشغولند  و عنقریب  است که  به جمع استشهادیون طرفدار ولایت بپیوندند . ایشان مسایل را بیشتر از منظر یک سرباز آماده  جانفشانی  می بینند که  منتظر دستور فرمانده ما فوق است تا برنده نوبل و تلاشگر راه حقوق بشر و دموکراسی. 

البته من ، شخصا   مخالف شکل گیری  جنگ بر علیه ایران هستم .  ولی در خصوص  نفس برخورد نظامی ، نمی توان حکم کلی صادر کرد چرا که اتفاقات  ربع قرن اخیر نشان می دهد در مواردی دخالت نظامی نا گزیر هست برای مثال آنچه که در بوسنی ، سومالی و یا افغانستان   رخ داد .اما اکر قرار هست ائتلافی شکل بگیرد بهتر هست برای الزام دیکتاتورها به رعایت حقوق بشر و دموکراسی  باشد.

نکته ی مهم دیگر این  است که همه ی مخالفین جنگ ، طرفدار حقوق بشر ، صلح و دموکراسی نیستند  بلکه آن را ابزاری برای دفاع از استمرار شرایط   ظالمانه  موجود می بینند. بنابرین همراهی با آنها نمی تواند کمکی به صلح و حقوق بشر نماید .

  در حالی که در چند ماه گذشته بخصوص روزهای اخیر بیرحمی و خشونت نظام نسبت به مردم به اوج خود رسیده است . تلاش و پافشاری کارگران برای داشتن سندیکا منجر به سرکوب و اخراج آنها شده و رهبرشان در بازداشت بسر می برد . در اعتراضات هموطنانمان  در آذربایجان در برابر ظلم و تبعیض بخاطر سرکوب خشونت آمیز سپاه و بسیج دهها تن  کشته و صدها نفر زخمی   و تعداد بیشماری بازداشت شدند که در شرایط بسیار وحشتناکی به سر می برند  چرا خانم عبادی در مقابل این حادثه درد ناک موضعگیری متنا سب با آن نمی کند؟از سوی   دیگر در شرایطی  فعالیتهای دانشجویی  و زنان بشدت سرکوب و فعالین آنها راهی زندان می شوند .در بلوچستان مردم ستمدیده و معترض به تبعیض را به بهانه ی برخورد با اشرار به خاک و خون می کشند،  بانوی نوبلیست ایران مشغول مخالفت با سیاستهای آمریکاست و برای دفاع از سیاستهای مساله دار جمهوری اسلامی ائتلاف تشکیل می دهد  و عملا   به یکی دیگر از سخنگوهای  وزرات خارجه دولت احمدی نژاد  و حافظ منافع چپاولگران این دیار شده  است   و چشم بر جنایات داخل کشور فرو بسته است و در برابر سرکوب و کشتار  مردم بیگناه آذربایجان و ناله های مادران ماتم زده سکوت کرده و هیچ اعتراضی  نمی کند و این هم از بد اقبالی این مردم هست که چشمان تیز بین ایشان زندان گوانتاناما را می بیند اما  از دیدن جنایات علیه مردم ایران عاجز هست.سرکوب کردها ، اعراب ، بلوچها ، ترکها ،زنان ، کارگران ، روشنفکران ، دانشجویان ،  روزنامه نگاران و اقلیتهای مذهبی در چشم  ایشان به اندازه ی زندان گوانتاناما  مهم نیست .ایشان شایسته است بدانند ، چراغی که بر خانه واجب هست بر مسجد حرام است. من  هم مخالف نقض حقوق بشر توسط هر کسی و در هر جا هستم اما باید توجه کنیم که آن افراد متهم به تروریسم هستند ممکن هست که تعدادی بیگناه هم در بینشان باشد مستحق تر از مردم ایران نیستند و مطمئنا کسانیکه شرایط   زندانهای ایران را تجربه کردند شهادت خواهند داد که گوانتاناما  بد تر از ایران نیست و مهمتر اینکه هزاران وکیل و صدها سازمان حقوق بشری   پیگیر مساله  آنها هستند و حال این تبدیل شده به یک دکان برای امسال  آقای خامنه ای و احمدی نژاد. و   بهتر هست که خانم عبادی با آنها همراه نشود . اما در عوض در ایران ما با یک حاکمیتی که متهم به نقض مستمر حقوق بشر و حمایت از تروریسم هست و نخبگان ، فعالین حقوق بشری و سیاسی ، روزنامه نگاران ، دانشجویان و زنان را به بند می کشد ، روبرو هستیم

آیا انصاف هست که خانم عبادی چشم بر این مطلب ببندد و برای خشنودی و کسب وجهه  بجای مطالبه حقوق ملت ایران  ، مثل واعظ ها حرفهایی را بر زبان جاری کند که خوشایند همراهان  وی که از سوی پاره ای جریانات سیاسی غربی سازماندهی می شوند ،  باشد؟ خانم عبادی دائما نظرات شخصی خودشان را از زبان مردم ایران جاری می سازند .ایشان کجا از ناحیه مردم ایران وکالت در یافت کرده اند ؟ ایشان در چند مورد هم که وکالت زندانیان سیاسی را بر عهده داشتند با اولین نهیب قاضی مرتضوی میدان را خالی کرده اند.   آیا بهتر نیست که خانم عبادی حداقل از زبان مردم ایران سخن نگوید؟ چرا که در فراخوان هایی که در  داخل ایران دادند میزان نمایندگی شان مشخص شده است .

ایشان هر روز از  جایگاهی حرف می زند که خود بهتر از هر کسی می داند که در چهار چوب دفاع از حقوق بشر و صلح نیست .یک روز ادعای سازگاری اسلام با حقوق بشر را می کنند .در حالی که تا قبل از دریافت جایزه نوبل ایشان از این مسایل سخنی به میان نمی آوردند و اساسا ایشان به عنوان فردی مذهبی و اسلام شناس در جامعه مطرح نبودند روز دیگر نظریه هانتینگتون را توطئه سرمایه داری و آمریکا معرفی می کنند و معترض دخالت امریکا برای فروپاشی شوروی میشوند. گویا فراموش کرده که این توجه برای تقویت حقوق بشر و دموکراسی در ایران بوده و ایشان از این فرصت برای تقویت آن باید استفاده کند.

آیا تا آلان کسی پرسیده است که چرا خانم عبادی در محافل دانشگاهی ایران ظاهر نمی شود؟ چرا در ایران به حرفهای ایشان کسی وقعی نمی نهد ؟عمده ی وقت ایشان در تورهای با مقاصد خاص  ضد آمریکایی سپری شده است .

خانم عبادی بجای تاکید بر رعایت حقوق بشر  و استقرار دمکراسی در ایران  از موضع  استشهادیون سخن می گوید و غافل از اینکه  این " جمهوری اسلامی " است که  کشور را در آستانه ی جنگ قرار داده  است و این طبیعی ست که دنیا نگران مساله  هسته ای ایران باشد .

ایشان می فرمایند که :" ما ایرانی هستیم و به هیچ وجه اجازه نخواهیم داد پای یک سرباز امریکایی به خاک کشورمان برسد. ... یا اینکه تا آخرین قطره ی خون دفاع خواهند کرد یا اینکه بر صلح آمیز بودن برنامه ی هسته ای ایران پافشاری می کند .

خانم عبادی بنظر می رسد از حمله نظامی هم مانند اسلام شناسی و نظری تئوری پردازیشان شناخت واقع ندارند چرا که اولا  قرار نیست که پای هیچ سربازی به ایران برسد   که  ایشان اجازه ندهند پای آنان  به ایران برسد یا نرسد .در جنگ های جدید ابتدا یورش های گسترده هوایی صورت می گیرد و سربازان هنگامی وارد می شوند که مقاومتها در اثر حملات هوایی از بین رفته است .دوما می بینیم که   غیر از کشورهای  دوست و برادر روسیه و چین و ونزوئلا ، همه مخالف ماجراجویی جمهوری اسلامی هستند و بر تعلیق غنی سازی توسط ایران پافشاری می کنند بنابراین به لحاظ منطقی ایشان باید از   آقای خامنه ای بخواهد که کشور را گرفتار جنگ و تحریم نکند و دست از ماجراجویی  و لجاجت بر دارد و به قوانین بین المللی احترام بگذارد و دغدغه ی جهانی را بر طرف کند و قوانین غیر انسانی را تغییر دهد و اداره ی کشور را به منتخبان مردم بسپارد .

سوما به ایشان نمایندگی مردم ایران را نداده اند که از موضع مردم ایران صحبت می کنند و  شایسته است که ایشان نظراتشان را از موضع دیدگاه فردی خودشان بیان کنند .

 چهارم اینکه  اگر ایشان بنا دارد جان خود را فدا کند بهتر هست آن را فدای حقوق بشر و دموکراسی و رفع تبعیض در ایران کند و با یک تهدید پرونده های موکلین سیاسی را رها نسازد .

پنجم  تا آنجا که معلوم شده هیچکدام از دولتمردان اصلاح طلب حتی خاتمی از برنامه ی هسته ای ایران اطلاع کامل  نداشت من نمی دانم  ایشان از کحا به این اطلاعات مهم دست یافته اند و ماهیت برنامه های هسته ای حاکمیت را صلح آمیز می دانند ؟

.ایشان باز از موضع مردم ایران می گویند : " مردم ایران ممکن است نارضایتیهایی از دولت داشته باشند، ولی هرگز اجازه دخالت خارجیان را در امور داخلی خود نمیدهند. "

": امریکا ادعا می کند اگر ایران به فناوری اتمی دست یابد، به دلیل ساختار غیر دموکراتیک، منطقه را ناامن می کند حال آن که در همسایگی ایران کشور پاکستان با ساختار حکومتی غیر دموکراتیک و حاکمیت نظامیان به بمب اتمی مجهز شده و واشنگتن چنین مسایلی را در باره آن مطرح نمی کند. "

اینها سخنان  آقای خامنه ای یا احمدی نژاد نیست این حرف خانم شیرین عبادیست  .

من هر چه تامل کردم رابطه ی این حرفها و مشکل حقوق بشر و دموکراسی در ایران را  نیافتم.آیا بهتر نیست خانم عبادی در این زمینه هایی اظهار نظر نکنند که برای مردم ایران هزینه داشته باشد؟ آیا شکاف گسترده حکومت مردم را می توان به نارضایتی احتمالی تقلیل داد ؟

 

آیا بهتر نیست که ایشان در خصوص سرانجام نا فرجام پرونده هایی که  وکالتش را کرده اند اظهار نظر کنند وبگویند  که قاتلین مجید شریف ، مختاری ، سعیدی سیرجانی ، فروهرها ... چه کسانی بودند و با دستور چه کسی دست به این جنایت زدند ؟ و چرا وکیل این پرونده هنوز در زندان هست   چرا در پرونده ی زهرا کاظمی عدالت اجرا نشد چرا دختران زیر ۱۸ سال اعدام می شوند؟ سرانحام پرونده ی  قتلهای زنجیره ای زنان در کرمان و مشهد چی شد؟ چرا مخالفین سیاسی اعدام و یا زندانی می شوند ؟چرا انسانها درجه بندی می شوند ؟چرا قلمها شکسته می شوند ؟ چرا صاحبان قلمها زندانی می شوند ؟ چرا تجمعات و راهپیمایی مسالمت آمیز به خشونت کشیده می شود ؟

بهتر است خانم عبادی که حال یک وطن پرست استشهادی  شده اند به تاریخ مراجعه کنند   و ببیند کشوری که بخش عمده ی ایران را جدا کرده روسیه هست اگر قرار بر بدبینی است .وضعیت روسیه از همه خراب تر است . برای یاد آوری هم که شده ، شاید بد نباشد خانم عبادی بداند که این حرفها تاثیری بر بهبود ی وضعیت حقوق بشر در ایران نخواهد کرد و فقط به استمرار شرایط کنونی کمک خواهد کرد که قربه الی الله استشهادیون است !

 

 

 

 

اعلام موجوديت "کميته دفاع از حقوق ملت آذربايجان"

 

اطلاعيه شماره 1

 

ملت شريف و هميشه در صحنه آذربايجان بار ديگر هوشياري و بيداري خود را نشان داد و در يک حرکت خودجوش و ملي، جهت در خواست حقوق به حق و قانوني خويش در اقصي نقاط کشور به پاخاست. آذربايجانيان پس از تحمل سختي و مشقت هاي بسياري در راستاي تأمين حقوق ملي و مدني خويش، به خيابانها آمده و با برگزراي ميتينگ ها و راهپيمائي هاي آرام و مسالمت آميز خشم و فرياد خويش را نسبت به تبعيض هاي اعمالي در ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي که درد کهنه ي هشتاد ساله است به گوش جهانيان و مسئولين ذيربط رساندند.

 

آذربايجان مظلوم بسان يکصد سال اخير دوباره به جاي دست يافتن به خواسته هاي خود، شاهد پرپر شدن فرزندان خويش شد و در غم فراق جمعي از جوانان و آينده سازان منطقه به سوگ نشست. با اين حال انتظار مي رفت دولتمردان با درک پيام اين اعتراضات به خواسته هاي انساني اين ملت تمکين نمايند، ليکن عملکرد آنان نشان داد که نمي خواهند واقعيت را ببينند و چشم خود را بر حقايق فرو بسته اند به طوري که به جاي دلجويي از ملت مظلوم و داغديده، شروع به دستگيري فله اي فرزندان غيوراين مرز و بوم نموده و. از قرار معلوم انواع شکنجه ها و خشونت ها براي گرفتن اعتراف از آنان انجام مي گيرد.( همه آزادگان و حق جويان مي دانند چنين کارهاي منسوخ شده و نخ نما وجاهت قانوني ندارد و کاربرد خود را جهت جلوگيري از ادامه جنبش و  فعاليت معترضان و معترفان از دست داده است)همچنين موضع گيري ها و مصاحبه هاي مختلف از سوي مسئولين نشان داد که آنان سعي دارند اين حرکت خودجوش را به عوامل خارجي منتسب ساخته تا از اين رهگذر سناريوي سرکوب اين جنبش مردمي را عملي سازند.

 آري! امروزکه جوانان و دليرمردان غيور آذربايجان در گوشه و کنج زندان ها متحمل سختي ها مي شوند بر فرد فرد ما وظيفه است که ضمن همدردي و کمک به هموطنان تحت فشار و ستم آن ديار قهرمان پرور با حوادث اخير آذربايجان واقع بينانه برخورد نموده و ملت را در راستاي تحقق حقوق خويش ياري رسانيم.

 

از اين رو ضمن تبريک و تسليت به خاطر حوادث شيرين و تلخ آذربايجان در روزهاي اخير به اطلاع مي رساند:

 

جمعي از فعالين حقيقي و حقوقي حرکت ملي آذربايجان با احساس مسئوليت در قبال ملت شريف و مظلوم خويش با تشکيل کميته اي بنام "کميته دفاع از حقوق ملت آذربايجان"در نظر دارد همگام با ساير اقشار اين ملت مظلوم و در عين حال استوار جهت تامين خواسته هاي به حق و قانوني آنان به فعاليت بپردازد.

 

هدف اصلي اين کميته با توجه به خواست عمومي مردم و شعار محوري آنها، که خواهان رسميت يافتن زبان ترکي آذربايجاني بودند،همانا تا تحقق بخشيدن به اين خواسته در ايران و لغو کليه مصاديق تحقير و تبعيض نسبت به ترکان ايران و تامين آزادي، عدالت و کرامت انساني که حق مسلم همه ي مردم ايران است، مي باشد.

 

ولي قبل از هر اقدامي اين کميته خواستار اقدام فوري مسئولين ذيربط در موارد زير مي باشد.

1- عدم تعقيب مردم، دانشجويان،نويسندگان،روزنامه نگاران و.... ، آزادي فوري و بي قيد و شرط بازداشت شدگان حوادث اخير

 

2-  تعيين دقيق تعداد جانباختگان( شهدا) و مجروحين و شناسايي و مجازات آمرين و عاملين سرکوب اعتراضات آذربايجان

 

3-    تشکيل کميته حقيقت ياب متشکل از نهادهاي مردمي و دولتي جهت ريشه يابي اقدام موهن روزنامه ايران

 

4-    حمايت مادي و معنوي از خانواده هاي آسيب ديده حوادث اخير

 

5- تهيه گزارشي دقيق از حوادث اخير، ميزان خسارات مادي و معنوي، موارد نقض حقوق بشرو...

 

 

 

  اين کميته  طي  اطلاعيه هايي که در آينده منتشر خواهد کرد ملت خود را در جريان اخبار و نتايج پيگيري هاي انجام گرفته قرار خواهد داد. و در اين راستا همکاري تک تک آزادي خواهان و خصوصا فعالين حرکت ملي آذربايجان را با آغوش باز به استقبال مي نشيند.

روابط عمومي

کميته دفاع از حقوق ملت آذربايجان

 

 

 

 

 

با مطلع شدن دانشجويان از جلسه سخنراني با پخش شبنامه‌اي اعتراض و انزجار خود را از ايشان بيان نمودند .

اين بيانيه که در ساختمانها و سالن غذاخوري پخش شده بود باعث تجمع عده‌ي فراواني به مقر سخنراني فرهنگي شد و به همين علت وي تا دو ساعت که اکثر دانشجويان دانشگاه را ترک کرده بودند به دانشگاه نيامد.

متن اين بيانيه بدين شرح است :

دانشجوي آگاه آذربايجان

آقاي فرهنگي امروز به دانشگاه مي‌آيد!!!

پانزده روز از قيام عظيم ضد آپارتايد آذربايجان مي‌گذرد و ملت قهرمان آذربايجان داغدار فرزندان به خاک و خون کشيده‌و دل نگران محبوسين خود مي‌باشند.                                                                                   

قيامي که بنابه گفته دادستان استان در آن هيچ شعاري بر عليه نظام داده نشد و به گواه نشريات محلي هنگامي که نيروهاي ضد شورش به خشونت روي آوردند و عده‌اي سود جو با سنگ به سمت شيشه‌هاي اماکن دولتي حمله ور شدند مردم با شعار "داش آتان بيزدن دييل"ايشان را از خود جدا کردند و به راستي نيروهاي امنيتي چه توجيهي براي به خاک و خون کشيدن اين قيام مردمي داشتند ؟                                                          

آقاي فرهنگي امروز براي چه به دانشگاه مي‌ايد؟ امروز مي‌آيد تا داغ ما را تازه‌تر کند يا از مضرات پان‌ترکيست که خودشان نيز تا بحال تعريفي از اين اصطلاح نداده‌اند صحبت کند ؟                                                       

روزي که آذربايجاني در روزنامه ايران تحقير مي‌شد ايشان با مصاحبه با همين روزنامه با محکوم کردن ملت آذربايجان از ايشان مي‌خواست که از کاه کوه نسازند و البته ملت غيور آذربايجان با قيام افتخارآفرين خويش نشان داند که گرچه سوسک شدن براي بعضيها کاه است ولي براي غيور مردان و زنان آذربايجان از کوه هم بلندتر است و خجالت آور اينکه ايشان وقتي متوجه آبروريزيشان يشدند با صدور بيانيه اين عمل را محکوم کردند ولي اين بيانيه ديگر هيچ ارزشي نداشت چون زماني اين کار اتفاق افتاد که حتي دشمنان قسم خورده آذربايجان نيز براي موج سواري بيانيه داده بودند.                                                                                                           

ايشان در اظهار نظري ديگر خواستار اشد مجازات براي معترضين شده اند و  معلوم نيست که ايشان چه سميت قضايي يا امنيتي دارند که براي معترضين تصميم مي‌گيرند .                                                               

البته دخالت ايشان در ساير امور شايد از بيکاري باشد چرا که از وقتي باصطلاح به عنوان نماينده تبريز در مجلس حضور يافته‌اند هيچ طرح يا پيشنهادي از ايشان براي آذربايجان مطرح نشده است و تنها هر از چند گاهي سعي در دخالت انتصابات دولت وسازمانها داشته‌اند و حتي در دانشگاه خودمان نيز با تاخت  ايشان و نوچه‌ي مطبوعاتيشان بر عليه حجه‌الاسلام مصلح که جايگاه نسبتا خوبي در ميان دانشجويان داشتند باعث انتقال ايشان از دانشگاهمان شدند .                                                                                                                                

دعوت ايشان به دانشگاه توسط تشکلي غير مشروع و غير قانوني از نظر قوانين تشکلهاي دانشجويي که هر از چندگاهي براي انجام معاملات سياسي مراسمي برپا مي‌کنند و تقريبا هيچ عضو دانشجويي ندارند انجام شده است.

ما در اعتراض به اعمال فاشيستي وضد آذربايجاني آقاي فرهنگي وکيل الدوله تبريز امروز به صورت آرام در مقابل سالن سخنراني ايشان (بدون حضور در جلسه)خواهيم ايستاد و بيداري آذربايجاني را به ايشان ثابت خواهيم نمود. 

                                                                                                   

 

 

 

فرهنگي در دانشگاه آزاد تبريز

امروز 16 خرداد دکتر محمد حسين فرهنگي نماينده تبريز که شايد در جريان کاريکاتور روزنامه ايران جزو ورشکستگان سياسي شد و بيشترين لطمات سياسي را خورد با همکاري يک تشکل جناح راستي به دانشگاه آزاد تبريز آمد. جلسه سخنراني ايشان با وجود اينکه هيچ اطلاعي به دانشجويان داده نشده بود از طرف دانشجويان کشف شد و با آماده شدن دانشجويان براي استقبال از ايشان !!! تشکل فوق الذکر با نصب پلاکاردهاي متعدد اعلام نمود که جلسه سخنراني ايشان لغو شده است ولي گويا ايشان از ترس خشم دانشجويان يا کمين گرفتن در خارج از دانشگاه با تعللي 2ساعته به دانشگاه وارد شده و فورا به  سالن سخنراني خالي وارد شدند ولي با وجود اينکه دانشگاه ساعات خلوت خود را مي گذراند با مطلع شدن دانشجويان سالن با شعارهاي اعتراضي عليه فرهنگي پر شدو لحظاتي بعد سخنراني فرهنگي شروع شد . ايشان با توضيح جريان مصاحبه‌شان با روزنامه ايران و تکذيب مسائل مطرح شده در اين مصاحبه پردختند. سپس با توضيح بيانيه منتشر شده در زمينه حوادث اخير سعي در مبري ساختن اتهامات وارده بر خودشان را داشتند که با اعتراضات دانشجويان جلسه سخنراني به جلسه پرسش و پاسخ تبديل شد .

در سوالات مطروحه مسائلي چون لباس شخصي هايي که به سمت مردم مظلوم حمله ور شده بودند و عوامل به خشونت کشيده شدن حوادث اخير و دستگيريهاي غير قانوني و بدون حکم به کرات تکرار شد که ايشان با اظهار بي اطلاعي از اين موارد  قول پيگيري دادند!!!

در سوالات بعدي دانشجويي با تبريک  کنايه دار به آقاي فرهنگي بعلت اينکه براي اولين بار به زبان ترک در دانشگاه سخنراني نمودند ازتبعيضهاي قومي روا شده بر آذربايجانيان با بي خيالي نمايندگاه مجلس اعتراض نمود.

دانشجوي بعدي در سوالاتش پرسيد:چرا شما بجاي به رسميت شناختن مبارزه مدني ملت آذربايجان سعي در پاک کردن صورت مسئله داريد ؟
همچنين اکثر دانشجويان در حين سوالاتشان با تاکيد به آزادي محبوسين حوادث اخير ، خواستار آزادي بي قيد و شرط هم دانشگاهيشان مهندس وحيد شيخ بيگلو(دانشجوي کارشناسي ارشد دانشگاه آزاد تبريز) که بعنوان يکي از متفکرين دانشجويي دانشگاه محسوب مي‌شود ومجازات عوامل دستگيري غير قانوني ايشان شدند.

در حاشيه :

-با وجود اينکه اکثر دانشجويان بسيجي دانشگاههاي تبريز و حومه در اين جلسه حضور يافته بودند .با مشاهده جو سنگين مدافعين حقوق ملي آذربايجان بصورت منفعل در جلسه نشستند و حتي در بخش پرسش و پاسخ نيز هيچگونه عکس العملي نشان ندادند

-حضور منسجم دانشجويان براي دفاع از حقوق ملي خودشان با تشبث تشکل آرمان و همکاري تشکلهاي دانشجويي کانون وحدت و انجمن اسلامي ممکن شد.

-هنگامي که فرهنگي از ايجاد فرهنگستان زبان آذري !!! سخن مي گفت دانشجويان يکصدا به ترک بودن خودشان تاکيد نمودند و فرهنگي مستاصل گفت : ان شاالله بعد از ايجاد اين مجموعه براي عنوان آن با نام ترکي به جاي آذري تلاش خواهم نمود !

-فرهنگي که در تنگناي سوالات دانشجويان گير کرده بود احوال مناسبي نداشت و صدايش مرتب مي لرزيد

-وي با ارسال پيام به تشکلها و افراد با نفود اعلام کرده بود که قول مي دهد مثبت حرف بزند و مانع سخنراني وي نشوند