بیانیه ی نشریه ی یار پاق، ارگان دانشجویان ترک دانشگاه تربیت معلم تهران در محکومیت اهانت روز نامه ی ایران (ویژه نامه خانواده روز جمعه 22/2/)85 به هویت و زبان ترکی !

 

دیر گاهی است که ملل ساکن ایران ظلم ها و تبعیض های بسیاری متحمل شده و می شوند و هنوز با دلی پر خون سر به زیر دارند و دست و زبان به مقابله به مثل نمی گشایند! و اما در این  میان  سر گذشت ترکهای ساکن ایران عجیب سرگذشتی است !

ملت تاریخ ساز سرزمینی باشی و با جعل و دروغ های به اسم تاریخ انکارت کنند !

نام آورانت زبانزد زبانها و قلم های دنیا باشد اما در سرزمین خود جز به تحقیر و توهین یادت نکنند !

تمام افتخاراتت به نام ایران ثبت شود اما آنجا که از هویت خویش دفاع کنی بیگانه ات خوانند ! و ...و.....

آیا لازم است برای چندین و چندمین بار تکرار شود که تاریخ و هویت این سرزمین به مدیریت و قدرت ترکان بنا شده و هنوز که هنوز است اگر آذربایجانی ها برای ایران دل نسوزانند ، چه بسیار بلا ها که برسر ایران نیاید! به چه زبانی باید با شما سخن گفت ؟!

این بار نیز دست همیشه گشوده به خیانت شونیست شوم ازآستین مزه پراکنی های روشن فکرانه، برآمده و گروهی ابله و دیوانه ی مدعی ایران دوستی در روزنامه کذایی "ایران" نامشان، هویت و زبان ملتی را که اکثریت نسبی ساکنان این سرزمین را تشکیل می دهند، مورد توهین قرار دادند !

آیا این حقیقت که عمده تاریخ سازان این سرزمین ترکان بوده اند و هنوز هستند چه قدر براین کوته اندیشان گران آمده که به چنین دلقک بازی های رقت انگیز روی آورده اند!

آیا برای چندمین بارباید تکرار کرد که  خائنین واقعی به ایران، این کوته اندیشان قوم پرستند که کثرت هویتی و فرهنگی این سرزمین را انکار می کنند نه آنان که یک چشم به حفظ وحدت ملل ساکن ایران دارند و چشم دیگر خونین از تبعیض، نگران هویت خویش. اما هزاران دریغ که این حقایق در مغز نداشته ی این مرتجعان نمی گنجد !

در یغا! دیر گاهی است که قوم پرستان کوته اندیش در مطبوعات و تریبون های تبلیغی خودشان مدعی ایران دوستی و ملت پرستی می شوند اما آن قدر دیوانه و بی منطق اند که تنها قوم خویش را ملت ایران می دانند !

دریغا! که در چه غفلت بی نظیری به سر می برند! آیا چه سان باید با اینان سخن گفت؟!

آیا این است مزد ملتی که بیشترین هزینه ها را در راه حفظ ایران داده است؟!

هنوز بر ملت ما معلوم نیست که چه دستانی گردانندگان چنین تریبون های به اصطلاح فرهنگی هستند! که همه چیز دارند  به جز فرهنگ انسانی!

آیا همگان باید رنج حفظ این سرزمین و اعتلای آن را بر دوش کشند اما فرصت و امنیت حاصل از آن صرف تبلیغ تصورات مالیخولیائی این حضرات شود؟!

آیا وقت آن نرسیده است که که مراکزومحافل فکری و فرهنگی این سرزمین تن به گفتمانی سراسری برای تعیین تکلیف با چنین خائنان وخیانت هایشان دهند؟!

آیا نمی فهمند که این رفتارهای حماقت آمیزحاصلی جز پراکندگی و تفرقه نخواهد داشت؟!

تا کی دلقک های قلم بدست باید پیروان کر و کور پلشتی های تولیدی دم و دستگاه وطن سوزان پهلوی باشند؟!

تا کی باید متحمل و شاهد حضور این میراث داران میراث شوم در ارگان ها و مراکز به اصطلاح فرهنگی باشیم؟!

  باز می گوییم:             مه فشاند نور و سگ عوعو کند                هرکسی بر خلقت خود می تند

و دندان خشم بر جگر صبر خاییده و به این اعتراض نامه بسنده می کنیم. اما همصدا با تمام آذربایجانی ها و غیرآذربایجانی های نیک اندیش نسبت به ادامه ی این اقدامات و رفتارهای غیرانسانی و ضد فرهنگی هشدار می دهیم!

طُرفه اینکه حضرات دو سطری با عنوان دروغین عذرخواهی درج کرده و با پررویی تمام می خواهند که "کسی از این (به قول خودشان) کاه!، کوه نسازد"!!! والبته سفاهت خویش را دراین مثلاًعذرخواهی بیشترعیان نموده واززبان ملتی با عنوان "حساسیت های گویشی" یاد میکنند! این صحنه سازی چنان با خونسردی انجام می شود گواینکه متن مثلاً عذرخواهی کذایی پیش از اهانت نامه ی اولیه آماده بوده است! برای به اصطلاح دست پیش گرفتن برای لت نخوردن!

قضاوت برعهده ی آنانی می گذاریم که هنوز شمع خردشان خاموشی نگرفته، مگر به حد مسخرگی و رذالت چنین جرثومه های قلم بدست پی ببرند!.