امروز در دانشگاه تهران؛

آذربایجان چشم در چشم شوونیسم!

 

 

زمان: مقارن ظهر

مکان: مقابل درب اصلی دانشگاه

مقارن ظهرامروز(چهار شنبه 27 اردیبهشت ماه) دانشگاه تهران از داخل و خارج، شاهد یکی از نادرترین تجمعات سیاسی تاریخ خود بود.

درحالیکه صدها تن از اقشار مختلف مردم در مقابل درب اصلی دانشگاه تهران تجمع کرده بودند صدها دانشجو در داخل این دانشگاه و در برابر دانشکده ادبیات جمع شده و بر ضد اقدام شوونیستی و نفرت انگیز، روزنامه ایران خشمگینانه فریاد می کشیدند.

این تجمع  از یک روز قبل اعلام و اخبار آن بسرعت در همه دانشگاههای تهران منتشر شده بود.

هر دو تجمع در حدود ساعت 12.30 دقیقه آغاز شد.

شهروندانی که درهنگام ظهر از خیابان انقلاب، از مقابل درب اصلی دانشگاه تهران می گذشتند شاهد تجمع   افرادی از نیروهای انتظامی بودند که مانع از جمع شدن معترضین به کاریکاتور موهن (کمیک استریپ) روزنامه ایران می شدند.

اما به رغم همه این ممانعتها، اقشار مختلف مردم موفق شدند به تدریج در محوطه مقابل درب اصلی دانشگاه تهران تجمع کنند. تعداد آنها دقیقه به دقیقه افزایش می یافت.

ناگهان خیابان انقلاب با فریادهای خشمگین معترضین به لرزه درآمد. صدها تن دست در دست یکدیگر، با تمام قوا، فریاد می کشیدند:

 

-          روزنامه فاشیستی توقیف باید گردد

-          مرگ بر آپارتاید

-          مرگ بر شوونیست

-          هارای هارای من تورکم

-          منیم دیلیم اولن ده ییل...باشقا دیله چونن ده ییل

 

همزمان با محوطه مقابل درب اصلی دانشگاه، صدها تن از دانشجویان در داخل دانشگاه تهران تجمع مشابهی را ترتیب داده بودند.

این دانشجویان، اعم از دختر و پسر، در حالیکه پلاکاردهای مختلفی را در دست گرفته بودند شعارهای یکسانی را سر می دادند.

بر روی این پلاکاردها نوشته شده بود:

 

-          گفتگوی تمدنهای خاتمی؟!

-          عدالت احمدی نژاد؟!

-          هارای هارای من تورکم

-          اقدام شوونیستی روزنامه ایران را محکوم می کنیم

-          سن اگر زور دییه سن ... میللتیمی خوار ائده سن ... گون گلر صفحه دونر ... مجبور اولارسان گئده سن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امواج جمعیت به هم می پیوندند!

هر دو جمعیت معترض، فریادهای خشمگینانه یکدیگر را می شنیدند و پاسخ متقابل می دادند. این امر لحظه به لحظه بر شور و شعف تجمع می افزود. هر دو جمعیت خواستار ملحق شدن به یکدیگر و تشکیل تجمع واحدی بودند.

دانشجویان می کوشیدند تا علی رغم ممانعت مامورین حراست دانشگاه، خود را به معترضین خارج از دانشگاه ملحق کنند. این امر سبب شد تا آنان در اقدامی شجاعانه، مامورین را از سر راه کنار زده به سمت درب اصلی دانشگاه حرکت کنند.

هنگامی که این دو جمعیت همفکر و هویت طلب به یکدیگر رسیدند فریادهای شادی سراسر محوطه را پر کرد. اکنون هر شعار با قوتی دو چندان فریاد می شد. این صدا می توانست صدها متر را طی کند.

در همین لحظات، حرکت عابرین و وسایط نقلیه در مقابل درب اصلی دانشگاه تهران مختل شد. هزاران نفر از آذربایجانیهای مقیم تهران، با ذوق و شوق ، فریاد عدالت خواهانه و هویت جویانه فرزندان ملت خود را شنیدند.صدها تن دستهای خود را به نشانه همبستگی برای معترضین تکان می دادند.

 

زنجیرهای درب دانشگاه از هم می گسلند!

اکنون جمعیت هر دو سوی درب آهنین به یکدیگر رسیده اند. همصدا و دست در دست یکدیگر !

نیروی انتظامی و افراد لباس شخصی مستقر در محل با تمام قوا در تلاشند تا این دو گروه هویت طلب را از  یکدیگر دور کنند.

اما مگر می توان مانع از به پیوستن هویت طلبان تورک گردید؟!

در همین هنگام معترضین خشمگین با تمام نیرو دربهای آهنین دانشگاه را به حرکت در آوردند. پس از مدت کوتاهی زنجیرها گسخیت، دربهای آهنین باز شد و دو گروه در هیجانی وصف ناپذیر به یکدیگر پیوستند. متاسفانه متعاقب حرکت سریع دربهای آهنین ، برخی مجروح شدند. خوشبختانه جراحتها سطحی است.

دانشجویان به مردم پیوستند و مردم به دانشجویان!

وقتی نیروی انتظامی تلاش عابرین را برای پیوستن به دانشجویان مشاهده کرد به زور متوسل شد و چندین تن از آنان را مورد هجوم قرار داد.

با توجه به افزایش جمعیت معترضین و احتمال از کنترل خارج شدن اوضاع، مردم تصمیم گرفتند وارد دانشگاه شوند. اکنون جمعیت معترض فوج فوج وارد دانشگاه می شدند. اما به رغم سرعت عمل دانشجویان، نیروی انتظامی موفق شد برخی از صفوف را قیچی کند. در نتیجه بخشی از جمعیت معترض در بیرون درب اصلی دانشگاه باقی ماند . گفته می شود برخی از آنها بازداشت شده اند.

تاکنون نام سعید صادقیان ، فوق لیسانس دانشکده مدیریت، در میان بازداشت شدگان مشخص شده است .

 

حرکت در داخل دانشگاه ادامه دارد

آنسوی نرده ها، جمعیت معترض با فریادهای بلند شعار می دادند. صدای اعتراض آنها در خیابانها پیچیده بود. گفته می شود برای دقایقی وسایط نقلیه عبوری در اعلام حمایت از دانشجویان چراغهای خود را روشن کردند و بوقهای ماشینهای خود را بصدا در آوردند. این امر سبب حساسیت نیروهای انتظامی و برخورد تند با   برخی رانندگان گردید.

اکنون لحن و نوع شعارها عوض شده بود:

 

-          مرگ بر پان فارسیسم

-          اولوم اولسون شوونیسمه

-          اویان اویان آذربایجان

-          یاشاسین آذربایجان ... محو اولسون شوونیسم

 

مردم  به پای صحبت سخنرانان نشستند.

همه سخنرانان با صدای بلند پروژه تورک ستیزی و تورک زدایی در ایران را طی هشتاد و پنج سال گذشته، به شدت محکوم کردند. آنها هشت دهه گذشته را دوران حاکمیت آپارتاید سیاه ( قارا آپارتاید حاکیمتی) نامیدند واعلام کردند طی این مدت، آذربایجان شاهد وحشیانه ترین نسل کشی ها، تحریفها و تحقیرهای طول تاریخ گردیده است. یکی از سخنرانان اظهار داشت:

دیگر کارد به استخوانمان رسیده است. به ارمنستان سلاح دادند تا جگر گوشه هایمان را بکشد و سرزمینان را غصب کند، زبان مادریمان را بریدند تا فقط به فارسی صحبت کنیم، اقتصادمان را متلاشی کردند تا روستاها و شهرهای ما ویران شوند، آذربایجان را چندین بار با نامهای مختلف تجزیه کردند، به جعل هویت و عنوان پرداختند و اکنون در کمال وقاحت و قباحت در یک روزنامه رسمی می نویسند: به توالت نمی رویم تا ترکها از گرسنگی بمیرند!

این سخنرانیها به حدی موثر بود که دو تن از مامورین تورک حراست دانشگاه تهران، به رغم تردیدهای اولیه، وارد صفوف معترضین شدند و برای دقایقی همراه آنها شعار دادند. 

 

حضور نمایندگانی از دانشجویان تورک دانشگاههای تهران

جمعیت به حرکت در آمد و وارد یکی از خیابانهای داخل دانشگاه تهران شد. در همین هنگام تعدادی از دانشجویان هویت طلب گیلانی نیز با فریادهای یاشاسین آذربایجان وارد جمعیت گردیدند. متعاقب آنها برخی از دانشجویان حق طلب فارس نیز به مردم پیوستند. جمعی   از اساتید شهیر دانشگاه تهران نیز وارد جمعیت شدند. دانشجویان ساختمانهای مجاور نیز داخل محوطه گردیدند.

اکنون جمعیت به بیش از هزار نفر رسیده است. طنین فریادهای یاشاسین آذربایجان و محو اولسون پان فارسیسم به حدی قوی است که گوشها را می کوبد. 

اما آنچه که بیش از پیش جلب نظر می کرد حضور نمایندگانی از همه دانشگاههای تهران بود. حتی گروهی خود را از شهرهای مجاوری چون کرج، قزوین، اسلامشهر و شهر ری به دانشگاه تهران رسانده بودند.

 جمعیت روبروی دانشکده حقوق تجمع می کنند.

 

دانشجویان سخنرانی می کنند، روزنامه ها به آتش کشیده می شوند

اکنون ساعت نزدیک 14 است. در این بخش سخنرانان از دردهای ملت مظلوم آذربایجان و دیگر ملل تحت ستم ملی در ایران سخن گفتند. در این هنگام دهها نسخه از روزنامه های ایران به نشانه اعلام انزجار از شوونییسم به آتش کشیده شد. دود و بوی ناشی از سوختن این روزنامه ها محوطه را پرکرد.

همزان با سوختن نسخ روزنامه ایران، فریادهای «فرهنگی شرمت باد » از همه جا شنیده شد. دانشجویان می گفتند: نماینده ای که با کمتر از ده درصد از آراء کل واجدین شرایط مردم تبریز انتصاب شده است وکیل الدوله است، نه وکیل المله. او حق ندارد اعتراضات هویت طلبانه ملت آذربایجان را به سخره بگیرد!

 

بیانیه ها قرائت می شود

از دانشگاههای شهرهای تهران، همدان، قزوین و کرج بیانیه های مختلفی قرائت شد و معترضین خواهان پاسخگویی بالاترین مقامات مملکتی به افتضاح شوونیستی اخیر شدند.

در این هنگام مردم یک صدا فریاد کشیدند:

 

-          یا آزادلیق یا اولوم

-          توتولانلار آزاد اولسون

      -          گلجک بیزیم دیر...بیزیم اولاجاق

      -          مر گ بر نژاد پرست

      -          مرگ بر شوونیسم

      -    ستارگان فارسی...شعار یک فاشیست است

 

ابراز همبستگی دانشجویان تورک تهران با دانشگاهیان سراسر آذربایجان

درست در لحظه ای که حرکت هویت طلبانه دانشگاه تهران در حال برگزاری بود صدها sms خبر از برگزاری تجمعات مشابه شکوهمندتری در شهرهای اردبیل، تبریز، مراغه و زنجان می داد. با دریافت هر پیام کوتاه فریادهای شوق به آسمان بر می خاست و وحدت موجود در بین دانشجویان مستحکمتر می شد.

 

دانشجویان بارها خواهان پیوستن همه اقشار جامعه اعم از کسبه ، روحانیون و  کارگران به حرکت ملی آذربایجان شدند.

آنها همچنین اعلام کردند که تظاهراتهای اعتراض آمیز خود را در همه شهرهای آذربایجان ادامه خواهند داد.

 

در پایاین تجمع ضد آپارتاید در دانشگاه تهران، بیش از هزار تن از معترضین، اعم از دانشجو و غیر دانشجو،  دست در دست هم یکصدا و یکدل سرود غرور آفرین ملت آذربایجان را همخوانی کردند.

 

آذربایجان سن سن منیم ... حریتیم، شان، شهرتیم

آدین منیم اوز آدیمدیر ... سن سیز منیم نه قیمتیم

 

 

 

 

یکی از بیانیه ها عبارت بود از:

 

بسمه تعالي

 

اعتراض دانشجویان آذربایجانی دانشگاه تهران به چاپ كاريكاتور موهن در روزنامه ايران!

 

سکوت در برابر جنایت، جنایتی دیگر است.

گویی جفا بر آذربایجان تمامی ندارد. اینبار دست آپارتاید و نژادپرستی چهره کریه خود را با توهین و اهانت نسبت به 30 میلیون ترک نشان داد. آری ارگان رسمی دولت که با پول و سرمایه بیت المال اداره می شود، با سواستفاده از آن با پشت پا زدن نسبت به ولی­نعمتان خود نه تنها سخنگوی آنان، که ......

امروز کارمان به جایی رسیده است که پس از 27 سال سردادن شعار عدالت و برابری، توسط حاکمیت، ارگان رسمی دولت به خود اجازه توهین به نیمی از ساکنین کشور را می دهد. ما دانشجویان آذربایجانی دانشگاه تهران ضمن محکوم کردن این حرکت غیرانسانی اعلام می داریم؛

1-    روزنامه ایران باید به صورت رسمی از ملت آذربایجان عذرخواهی نماید. بدیهی است عاملین و مشوقین این اهانت باید به دادگاه صالحه معرفی و به صورت علنی محاکمه گردند.

2-    سکوت مدعی­العموم به عنوان وکیل مدافع مردم و نمایندگان مجلس سبب برانگیختن سوالات بسیاری گشته است، آیا دفاع از حقوق مردم جزو وظایف تعریف شده نمایندگان و مدعی العموم نمی باشد؟

3-    احترام به انسانها و رعایت حقوق دیگران اساس زندگی اجتماعی است. ما از مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد قانونگذار و پرسشگر کشور انتظار داریم با تنظیم قوانینی ضمن به رسمیت شناختن حقوق غیر فارسها، با نظارت بر اجرای این قوانین از تکرار چنین فجایعی جلوگیری نمایند.

4-    معرفی ایران به عنوان کشور پارس و تیم ملی آن به عنوان ستارگان پارسی، جفا و توهین نسبت به 70% از مردم کشور می­باشد. و صرف بیت­المال در جهت منافع 30% ، نه تنها با آموزه های اسلام و تشیع همخوانی ندارد که نمایانگر نژادپرستی، انحصارطلبی، تجزیه­طلبی و نیز سواستفاده از بیت المال است. برخورد و افشای عاملان این مسأله وظیفه هر دولت عدالت­مداری است.

والسلام