سوریه : بازگشت به قرون وسطی

BOB RIGG 1 September 2013

Open Democracy

ترجمه هدايت سلطانزاده

فشار آمریکا بر شورای امنیت سازمان ملل برای پشتیبانی از مداخله درعراق، مشخص کننده مبارزه برای حفظ مشروعیت سازمان ملل در برابر تصمیم آمریکا برای اقدام به تنهائی بود. آمریکا سعی کرد که برای مشروعیت بخشیدن به مداخله پیشنهادی خود، به شیوه های آزمون شده پیچاندن مچ و ترغیب متوسل شود. این اقدام، دستکم در ابتدا  با توجه به پیوستن فرانسه به روسیه وچین در مخالفت با جنگ  ببهانه سلاح های کشتارجمعی که بازرسی ها نشان دهنده آن بود که چنین سلاح هائی هرگز وجود نداشته،با شکست مواجه گردید. 

بعد ازآنکه ائتلاف زورچپانی که برهبری آمریکا، جا پاهای خود را در عراق مستحکم تر کرد، شورای امنیت سازمان ملل عاجز و ناتوان گردید و مهر تایید خود را بر اشغال نظامی وحشیانه آمریکا زد که بخش اعظم زیر ساخت غیر نظامی عراق را ازبین برد، بمقدار زیادی میانگین سطح زندگی مردم را پائین آورد و اقتصاد آنرا خرد و خراب کرد، و در عین حال زندگی روز مره در آنرا به جنگل وحش و فساد تبدیل کرد.

عدم اعتقاد به اطلاعات.

اعتماد بزرگ به نیرنگ و حوادثی که  بدنبال خود داشت، بحث بین المللی بالائی را در مورد  ادعای استفاده دولت سوریه از گاز های شیمیائی علیه شهروندان در حومه دمشق و غوطا را بر انگیخته است. تقریبا  در باره تمامی فاکت ها و از جمله تعداد افراد کشته شده، بحث داغی وجود دارد.

لازم است که یاد آوری شود که بعد از حادثه مورد ادعای استفاده از سلاح های شیمیائی در حوالی  حلب در ۱۹ مارس ۲۰۱۳، حکومت سوریه با دبیر کل سازمان ملل تماس گرفت و بطور رسمی از وی خواست که سازمان ملل برای تحقیق در این باره، یک گروه مستقلی را تعیین بکند.  حکومت سوریه عمیقا معتقد بود که  خود نیروهای  مخالف از این سلاح ها استفاده کرده اند. باوجود اینکه دولت آمریکا اطلاعات کاملی در مورد این حادثه نداشت، ولی از همان ابتدا مصرانه اظهار داشت که ائتلاف شورشیان مسئول این حادثه نمی تواند باشد، بخشا به این دلیل که آنها نمی توانند به سلاح های شیمیائی  دسترسی داشته باشند. 

دولت آمریکا در مقابل، حکومت سوریه را متهم کرد ادعای گنده ای کرده که گفته است که مخالفین مرتکب چنین نقض فاحش حقوق بشر شده اند.  در واقع آمریکادر این مورد خود را همسو با مخالفین قرار داده بود . این امر قبل از آنی بود که جهان، با بهت وحیرت شاهد وحشیگری و بی رحمی برخی از گرو های مخالفین گردد. شعار « جگرتان را خواهیم خورد»  شعار یکی از رهبران شورشی بود.

آمریکا در برابر در خواست سوریه از سازمان ملل برای تحقیق سنگ اندازی می کند.

اگر بررسی های سازمان ملل به این نتیجه می رسید که شورشیان از سلاح های شیمیائی استفاده کرده اند، این امر بشکل ترمیم ناپذیری موقعیت شورشیان را بخطر می انداخت و ادعای حکومت موقت در انتظار برای سوریه را در معرض مخاطره قرار میداد .  همچنین در عمل گلیم را از زیر پای استراتژی آمریکا دربهانه قرار دادن ادعای استفاده از سلاح شیمیائی برای سرنگونی اسد را بیرون می کشید.  آمریکا با هوشیاری از در خواست دولت سوریه برای بررسی مستقل در باره حادثه حلب حمایت نکرد.  آمریکا همچنین در تمام دوره جنگ با حرارت تمام اظهار داشته است که هیچ گروه شورشی دارای سلاح شیمیائی نیست، با وجود اینکه پنج تن از اعضای القاعده دستگیر شده بودند که در حال ساختن گاز خردل و سارین بودند.  با توجه به اینکه یک حکومتی که به منابع وسیع اطلاعاتی دسترسی داشت و خود را همسو با شورشیان نشان میداد، احتمال تحویل پنهانی سلاح های شیمیائی به آنها را نمی توان از نظر دور داشت.  گفته می شود که تیم سازمان ملل بعدا برای ادامه تحقیقات خود به سوریه بازخواهد گشت.  ولی تا زمان اعلام نتایج تحقیقات و گزارش سازمان ملل در بار غوطا و تکمیل آن، ممکن است که امریکا دست به حمله بزند.

آیا آمریکا بر روی دبیر کل سازمان ملل در باره تحقیق اعمال نفوذ می کند؟

گزارش گروه تحقیق سازمان ملل ممکن است که بر روی این مساله روشنائی بیندازد. لیکن  اصرار دبیر کل سازمان ملل مبنی بر اینکه اگر تیم سازمان ملل در تحقیقات خود باین نتیجه نرسند که کدام طرف از سلاح های شیمیائی استفاده کرده است، در آنصورت اطلاعات  و یا تحلیل  آنها، مشخص کردن  طرف مسئولی را در این حادثه  القاء کند، باید از متن گزارش حذف شود، خود سوال بر انگیز است.  حتی اگر تیم بازرسان سازمان ملل، انگشت  خود را به یکی از طرفین  بعنوان مسئول حادثه اشاره کند، دستور بنکی مون اینست که نباید آنرا علنی کنند. اگرچه اکنون همه از این دستور محدود کننده بنکی مون درمورد اختیارات گروه بازرسی، با ناخشنودی یاد می کنند، ولی کسی سوال نمی کند که دلیل چنین دستوری از کجا آب میخورد؟

بنکی مون باید با پنج عضو شورای امنیت سازمان ملل در باره بازرسی خان العصال که موجب اعزام کنونی گروه بازرسی گردید، مشورت می کرد. با وجود اینکه  روس ها عقیده داشتند که شورشیان النصره مسئول استفاده از سلاح های شمیائی بوده اند، ولی اصرار نداشتند که از افشای نام طرف مجرم خود داری شود. ازاینرو چنین بنظر می رسد که  امریکا  نمیخواهد که نام متحدین شورشی آن بدنام شود و بنابراین اصرار بر حدف انتساب نام طرف مسئول در گزارش بازرسان در استفاده از سلاح های شمیائی راداشته است.

اندکی بعد از حادثه غوطا  بود، که  سیا CIA تایید کرد که در جنگ ایران و عراق، آمریکا اطلاعات ماهواره ای در اختیار عراق گذاشته بود تا بر هدف هائی در ایران با سلاح های شیمیائی حمله کند. 

منشاء سیاسی «خط سرخ » اوباما .

اگرچه درباره «خط سرخ» اوباما در رابطه با سلاح های شیمیائی  در سوریه، زیاد نوشته شده است، لیکن کسی درمورد  آن سئوالی نکرده است. اکنون روشن است که وقتی که اوباما برای اولین بار از خط سرخ صحبت کرد، تعمقی در باره آن بعمل نیاورده بود. چرا او استفاده از سلاح های شیمیائی را  بعنوان مرگبارترین نقض حقوق بشر در نقطه صفر حرکت خود  تبدیل کرد و نه کشتار وسیع غیر نظامیان  با سلاح های سنتی ویا غیر سنتی؟

در تمامی طول بحران سوریه،  اسرائیلی ها، وجود زرادخانه سلاح های شیمیائی سوریه را بدرستی جدی ترین خطر برای امنیت ملی خود عنوان کرده اند.  ایده خط سرخ اوباما، با توجه به زرادخانه عظیم سلاح های شیمیائی سوریه که مجهز به وسایل پرتاب بسیار پیشرفته ساخت روسیه است، و میتواند تمامی مراکز پرجمعیت اسرائیل را هدف قرار دهد،  در رابطه با اسرائيل ابداع شده است. زرادخانه سلاح های شیمیائی سوریه، پاسخ کوچکی بوده در برابر توانائی ضربه زدن اتمی اسرائیل. اسرائیل شدیدا برروی آمریکا در رابطه با این خطر واقعی  فشار آورده است و خواسته است که آمریکا، استفاده از سلاح های شیمیائی را بعنوان جواز شروع  مداخله نظامی خود قرار دهد. این امر همچنین انگیزه قوی برای شورشیان سوریه و حامیان سیاسی آن  بوجود آورده است که با نعل وارونه زدن، به مداخله نظامی آمریکا درسوریه  شتاب دهند.

خطر واقعی  وجود سلاح های شیمیائی، نه علیه مردم سوریه بلکه علیه مراکز پرجمعیت اسرائیل بوده است، بهمین دلیل هم اسرائیل به بزرگترین بازار خرید ماسک های ضد گاز تبدیل شده است. اوباما دربرابر تعیین استفاده از سلاحهای شیمیائی بعنوان «خط سرخ» تسلیم شد، ولی دربرابر فشار نتان یاهو که علنا خط سرخ دیگری را نیز در رابطه با برنامه اتمی ایران اعلام کند، مقاومت ورزید. به نتان یاهو فهماندند، بمحض اینکه رئیس جمهور آمریکا، خط سرخی را بکشد، گروگان سیاسی این خط سرخ خود خواهد بود.

جو بایدن، معاون ریاست جمهوری و جان کری وزیر امورخارجه در دشمن و اهریمن نامیدن حکومت سوریه و سوگند خوردن درباره جنایات شریرانه آن و خواستار واکنش نظامی آمریکا شدن، گامی فراتر نهاده اند. وزارت خارجه جان کری همراه با اعضای سابق سرویس های اطلاعاتی آمریکا بعنوان سخنگوی جنگ طلب جدید آن، معمولا رهبری این حملات را برعهده داشته اند. اوباما در برابر همه این هیاهو بطرز عجیبی سکوت اختیار کرده است و حتی با زبانی که بیشتر شبیه زبان یک پروفسور حقوق است، گفته است :

«اگر آمریکا بدون تایید سازمان ملل و بدون شواهد روشن و قابل عرضه به کشوری حمله کند، در آنصورت در اینکه قوانین بین المللی، چنین حمله ای را مجاز می شمارد یا نه، سئوال بوجود خواهد آورد . . . به این ایده که آمریکا می تواند مسائل پیچیده فرقه ای در سوریه را حل و فصل کند، گاهی پر بها داده می شود».

ائتلاف زورچپان

آنچه که بایدن، کری و اوباما نمیخواهند بپذیرند، اینست که بعد از رئیس جمهور و فرمانده کل قوا شدن اوباما، نظامیان و سرویس های اطلاعاتی آن، عده زیادی از شهروندان بی گناه در عراق، افغانستان، پاکستان ویمن، و با امضای لیست هدف های مورد حمله هواپیماهای بدون سرنشین  توسط خود اوباما، کشته و شکنجه شده اند. بسیاری از این کشورها، مانند کره و ویتنام قبل از آنها، به سرزمین های فقر زده با  زیر ساخت از بین رفته، مدارس، بیمارستان ها و وسایل آسایش عمومی ویران شده تبدیل گشته اند.

آمریکا تا زمان حادثه دمشق، از  تحقیق مستقل توسط بازرسان سازمان ملل پشتیبانی کرد. لیکن وقتی بازرسان سازمان ملل برای تحقیق رفتند، جو بایدن معاون رئیس جمهوری و جان کری وزیر خارجه، علنا اظهار داشتندکه در صورتی که بین نتایج تحقیقاتی بازرسان سازمان ملل و سرویس های اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل، انگلیس و فرانسه، تناقضی وجود داشته باشد آمریکا بدون کوچکترین تردیدی، باید یافته های خود را مبنای عمل خود قرار دهد.

ژنرال مارتین دمپسی، رئیس ستاد ارتش اوباما، اخیرا گفته است :

« استفاده از نیروی نظامی آمریکا می تواند توازن نظامی را دگرگون سازد، ولی نمی تواند اساس مسائل قومی تاریخی، مذهبی و قبیله ای که موجب این درگیری هاست را حل کند».  رهبران نظامی آمریکا، علاقه چندانی به وارد شدن به  در گیری ایکه مانند بسیاری از درگیری ها فاقد هدف های تعریف شده روشن است  و ممکن است که ارتش آمریکا را در افول روحی دیگری در خاور میانه فرو ببرد را ندارند. 

اگرچه دولت آمریکا نا امیدانه در جستجوی مشروعیت بخشیدن به حمله نظامی تنبیهی در سوریه است، ولی از نظر دیپلوماتیک با توجه باینکه انگلیس  نیز به آلمان و ایتالیا پیوسته است و ناتو حاضر نیست که بدون تایید شورای امنیت  سازمان ملل از اقدام نظامی آمریکا پشتیبانی کند، کاملا منزوی شده است. آندرس راس فوخ راسموسن، دبیر کل  دانمارکی ناتو که متمایل به  آمریکا است، اخیرا تایید کرده است که ناتو متعهد به یک راه حل دیپلوماتیک است. ۲۸عضو ناتو فاقد اتفاق نظر هستند که پیش شرط درگیری ناتو در خارج است. دبیر کل سازمان ملل نیز گفته است که شورای امنیت سازمان ملل، اقدام  نظامی را مورد تایید قرار نخواهد داد و بنابراین  به تلاش های خود برای برقراری صلح، مسلما ادامه خواهد داد.

 مدتی است که حرکت هائی برای بسیج بین المللی یک ائتلافی  که مایل به پشتیبانی از مداخله نظامی در سوریه هستند، در جریان است.  در اوایل این هفته، وزیر خارجه ترکیه اعلام کرد که ۳۶ تا ۳۷ دولت ابراز آمادگی برای حمایت سیاسی  از چنین مداخله ای را کرده اند. این دولت ها با توجه باینکه از نارضائی مردم خود در حمایت از این اقدام نگرانند، تاکید داشته اند که اسمشان علنی نشود، احتمالا بخاطر این  بوده که باید پاسخگو بوده و شفافیت سیاسی را  مراعات بکنند.

یک هفته پیش بنظر می امد که دولت آمریکا  آماده حمله هرچه زود تر به سوریه است. لیکن میل به  این حمله فاقد یک عنصر حیاتی در معادله جنگ بود . پرزیدنت اوباما همچنان اصرار داشت که تصمیم به جنگ نگرفته است، در حالی که چهار سگ جنگ پرست، یعنی جو بایدن، جان کری، دیوید کامرون و ویلیام هیگ، همچنان رو به ماه وق وق می کردند.  در حال حاضر، دیوید کامرون و ویلیام هیگ، قربانی دموکراسی پارلمانی انگلیس شده و به کناری پرتاب شده اند.  اوباما هنوز از حمایت فرانسوا هولاند بر خوردار است که که مانند اوباما، بر پایه پلاتفورم ضد جنگ انتخاب شدند، و بنظر می رسد که آماده پشت کردن به پایگاه رأی خود هستند.

اوباما فاقد حمایت جدی برای مداخله نظامی است. افکار عمومی مردم آمریکا بشدت مخالف دخالت نظامی دیگری در خاورمیانه است. اوپوزیسیون حزب جمهوریخواه، نگران اینست که حتی مداخله نظامی محدود، نتایج معکوسی ببار آورده و باعث انزوای بین المللی و دردسر برای آمریکا گردد. در تمامی اروپا و ازجمله در فرانسه، ونیز در خاورمیانه، افکار عمومی مردم، مداخله آمریکا را توامٔ با خطرات زیادی ارزیابی می کنند. اتحادیه عرب بعد از منازعات درونی زیاد، موضع مداخله گرانه ای را اتخاذ کرده است. بویژه مصر و دولت های کوچک همسایه سوریه، نظیر اردن و لبنان، میخواهند از سرایت آتش به کل منطقه اجتناب شود. جنگ طلبی شدید، اخیرا جای خود را به ارزیابی فکر شده و تقلیل آن به ضربه «سمبولیک» آمریکا داده است.

پاکس آمریکانای اوباما

بحران سوریه، بنحوغیر منتظره ای اهمیت مرکزی شورای امنیت سازمان ملل برای تصمیم گیری در مورد مسائل جنگ و صلح را نشان داده است. در عصر نارضائی و بی ثباتی شدید سیاسی و مالی، حکومت هائی که  در مسائل مربوط به جنگ وصلح، افکار عمومی را نادیده بگیرند، ممکن است که سرشان به سنگ بخورد. مدت ها دیوید کامرون چنان حرف می زد که انگار نماینده صد در صد افکار عمومی مردم است. او ناگزیر بود که دریابد که فاقد پایگاه قدرت مردمی است و فقط خود و افکار راست سفت وسخت را نمایندگی می کند.

بدلیل اینکه دبیرکل سازمان ملل بشکل مبهمی تاکید کرده است که گزارش سازمان ملل که بی صبرانه منتظر آنند، فقط باید به مساله استفاده از سلاح های شیمیائی محدود باشد، و نباید به این امر بپردازد که چه کسی آنرا بکار برده است، گزارش، بهانه جنگی  روشنی به آمریکا و دار ودسته برادران شکست خورده وی فراهم نخواهد ساخت. آشفتگی، بی اطمینانی، گمانه زنی های بی پایان و مشاجره، نتیجه آن خواهد بود.

بهترین سناریو برای کنگره آمریکا این خواهد بود که از الگوی پارلمان انگلیس الهام گرفته و درخواست اوباما برای مداخله سمبولیک، با احتمال بی ثباتی هرچه بیشتر در سوریه و منطقه را رد کند.

حال آیا یک مغازه  بسته خراب و فاسد و از کار افتاده می تواند خود را به عامل دموکراسی تبدیل کند؟