راینر هرمن

فرانکفورتر آلگماینه، 6 ام ژوئیه 2012

ترجمه و تلخیص: ف. انزلی

            

لیبی با خوشبینی به آینده می نگرد

 

 

اولین انتخابات آزاد پارلمانی

سلطه ی قذافی هنوز جان سختی می کند.

 

بعد از سرنگونی معمر قذافی در ماه اکتبر سال گذشته، با اولین نگاه کارنامه ی سیاسی کشور لیبی چندان امیدوارکننده بنظر نمی رسد. در جنوب چهارمین کشور بزرگ آفریقایی رقابتهای قبیله ئی منجر به درگیریهای خونینی گشته که در آنها صدها نفر کشته شده اند. هنوز در اطراف طرابلس، پایتخت این کشور، نبرد میان گروه های شبه نظامی مکررا اوج می گیرد. در بن غازی جنبش خودمختاری وجوددارد که خواهان خودگردانی می باشد و در حاشیه ی کشور، اسلامیستهای افراطی از آزادی های بدست آمده استفاده می کنند تا قانون شریعت را به اجرا بگذارند.

در روز شنبه 7 ژوئیه، بعد از 42 سال دیکتاتوری- که اجازه ی هیچگونه فعالیت علنی سیاسی را نمی داد- برای اولین بار در لیبی یک مجمع عمومی ملی انتخاب می شود*. این مجمع راه را برای ایجاد نهادهای مشروع دمکراتیک هموار می کند. بدین ترتیب «کنگره ی عمومی ملی» دویست نفری تازه ای جای شورای موقت را خواهد گرفت. اعضای این شورا در حین انقلاب منصوب شده بودند.

«کنگره ی عمومی ملی»، رئیس جمهور و نخست وزیر را انتخاب خواهد نمود. همچنین با تشکیل  یک «مجمع قانون اساسی» در عرض صد و بیست روز طرح قانون اساسی جدید نوشته خواهد شد. تصویب قانون اساسی نیز طی یک رفراندوم انجام خواهد گرفت. تصمیم گیری در مورد تغییرات مهم در حیطه ی اختیارات «مجمع قانون اساسی» خواهدبود. از جمله این مجمع معین خواهد کرد – با توجه به اداره ی کاملا متمرکز کشور در دوران قذافی- تا چه حد مناطق مختلف خودمختاری خواهند داشت و یا اینکه اسلام در آینده ی کشور چه نقشی بازی خواهد کرد. این مجمع از شصت نفر تشکیل خواهد شد، که مناطق سه گانه ی تریپولی، فزان و برقه هر یک 20 نفر نماینده در آن خواهند داشت.

بدین ترتیب منطقه ی بن غازی و منطقه ی کویری فزان که از سهم اندکشان در کنگره ی عمومی ناراضی هستند، نیز به خواسته هایشان خواهند رسید.

اکثریت لیبیائی ها به این روند سیاسی اعتماد دارند. بیش از 80 درصد رأی دهندگان برای انتخابات ثبت نام کرده اند. فقط در سیرت و بنی ولید که سابقا مناطق نفوذ طرفدارن قذافی محسوب می شدند، تعداد ثبت نام کنندگان بیست در صد هستند.

اگر این انتخابات تاریخی بدون اختلال صورت بگیرد، خوشبینی در مورد آینده این کشور رشد پیدا خواهد کرد. اکنون تولید ماهانه ی نفت مبلغ پنج میلیارد دلار به خزانه ی دولت واریز می کند، که بیش از دوران قذافی می باشد. بدین ترتیب ابزار لازم برای تشکیل یک سیستم حکومتی مدرن وجود دارد. در طرابلس پایتخت لیبی چندی است که زندگی روزمره مثل سایر شهرهای بزرگ روال عادی خود را پیدا کرده است. کنترلهای خیابانی خود سرانه به گذشته تعلق دارند. با اینکه میلیونها اسلحه در اختیار مرم قرار دارد، ولی اعمال خلاف قانون در سطح پائینی قرار دارد. البته سهم گروه های شبه نظامی محلی در ایجاد امنیت را نباید نادیده گرفت. آنها  خلا اتوریته ی حکومت را با سرویس های امنیتی و حوزه های قضایی خود پر می کنند.

در نگاه اول در گیری های خونین در مناطق حاشیه ای و گرایشهای ضد دولت مرکزی در بن غازی بزرگترین مشکلات موجود به نظر می رسند. ولی آنها نیز لاینحل نیستند. اینها جزئی از روند بهسازی انقلابی می باشند. با خیل عظیم مسائلی که در طول 42 سال حکومت قذافی روی هم انباشته شده اند، باید کم کم در گیر شد. بطور مثال در کوه های نافوزا در جنوب طرابلس شبه نظامیان شهر زینتان و ایل مشاشییه با هم به مقابله می پردازند. قذافی ایل مشاشییه را از جنوب لیبی به زینتان کوچ داده و زمین در اختیار آنها قرار داده بود. به این دلیل آنها در جریان انقلاب در کنار قذافی مبارزه کردند. بر عکس شبه نظامیان زینتان یک تکیه گاه نظامی برای انقلاب بودند. زد و خوردی هم در غرب طرابلس، نزدیک مرز تونس صورت می گیرد. در آنجا بربرهای مسلح شهر بندری زووارا و طرفداران قذافی از ریکدالین در مقابل هم قرار دارند. تلاش قذافی برای عربسازی بربر ها _  که آنها را  «اعراب کوهی» می نامید- به دشمنی آنها با رژیم او انجامید. و یا اشغال کوتاه مدت فرودگاه طرابلس در چهارم ژوئن 2012 را می توان نام برد. ربودن ژنرال اسبق ارتش ابو جلیل حیبشی باعث شد که شبه نظامیان طرفدار او فرودگاه را مدتی اشغال نمودند؛ تا اینکه گروه های شبه نظامی دیگری از زینتان و میستارا آنها را از آنجا بیرون راندند. درگیریهایی خونینی که در کوفرا نزدیکی مرز چاد و سودان رخ میدهد با اینها قابل مقایسه نیست. در دوران تسلط قذافی ایل زووای در کوفرا دست به اعتراض زده بود. ولی شورای موقت به ایل فقیر توبو مأموریت داد که از مرز چاد نگهبانی کند و بدین ترتیب راه قاچاق سود آور را تحت کنترل قرار دهد. درگیریهای خونین مابین این دو قبیله که هنوز هم ادامه دارد، نتیخه ی این تقسیم بندی جدید است. توبوها از طرف هم ایلی های خود در چاد حمایت می شوند.

این خشونتها ربطی به انتخابات و روند سیاسی ندارند. اینها فقط  تسویه ی حسابهایی هستند که از دوران قذافی باقی مانده اند. تلاش برای خود مختاری بن غازی -که به ناآرامیها دامن می زند- نیز جزو این مسائل می باشد. انقلاب 15 فوریه 2011 از آنجا اوج گرفت. زنان و مردان بن غازی که قهرمانان انقلاب محسوب می شوند، امروزه خواهان سهمی درخور و شایسته برای خود در دولت نوین می باشند. در ششم ماه مارس امسال، بیش از هزار نماینده که در بن غازی «شورای موقت برقه» را تشکیل دادند، گامی به پیش نهاده و خواهان خودمختاری برای منطقه ی شرق لیبی – که در دوران قذافی عقب نگه داده شده است- شدند. تعداد اندکی از مردم لیبی در شرق این کشور به دنبال خودمختاری می باشند. تظاهراتی که در بن غازی بر علیه  «شورای موقت برقه» صورت گرفت، به مراتب وسیع تر از گردهمایی بود که برای تشکیل آن بر پا شده بود. اکثریت مردم لیبی  بر علیه دولت نیستند ولی آنها خواهان سیستمی بر اساس عدم تمرکز می باشند.

وضعیت اسلامیستهای افراطی که از " کوه های سبز " در شرق بن غازی علیه قذافی بپا خواستند، با طرفداران خودمختاری، تفاوتی ندارد. با اینکه سلفی های مسلح که خود را انصار شریعت می نامند، برای اجرای قانون شریعت در بن غازی دست به تظاهرات زدند؛ ولی خیلی سریع توسط فعالینی که بر روی پلاکاردهایشان شعار " لیبی، افغانستان نیست. "  نوشته شده بود، پراکنده شدند. اکثر مجاهدین لیبیایی، اهالی دارنا می باشند که در سده ی گذشته یک مرکز مقاومت بر علیه قدرت استعماری ایتالیا بود. مهمتر از سلفی ها اخوان المسلمین لیبی هستند که با پیروزی برادران مصری خود بال و پر گرفته اند. همچنین صوفی های ساکن شرق لیبی که مسلمانانی عرفانی بوده و خود را موظف به رواداری می دانند نیز از اینها مهم تر می باشند. بر عکس مصر در لیبی ارتش و قوه قضائیه روند دمکراسی را مسدود نمی کنند. همچنین شکاف بین ایلات و مناطق نسبت به یمن کمتر است. همچنین مایه ی امیدواری است که مهمترین احزاب اسلامی در مبارزه ی انتخاباتی پراگماتیستی  برخورد می کنند.

_______________________________________________________

*در فاصله ی انتشار این نوشته، انتخابات با آرامش قابل ملاحظه ای در کشور لیبی انجام گرفت. در این انتخابات بر خلاف پیشبینی های انجام شده، نیروهای لیبرال و سکولار اکثریت کرسی ها را به خود اختصاص دادند. با توجه به اینکه در انتخابات انجام شده در تونس و مصر احزاب اسلامگرای معتدل تا بحال پیشتاز بوده اند، تحولات سیاسی لیبی کمی غیر منتظره هستند. (م.)