اشپیگل آنلاین شماره 03.03.2012

 

نوشته ی:  تیموتی گارتون آش

 

ترجمه ی: ف. انزلی

 

 

کشور مصر بعد از انقلاب

 

همراه اسلامگرایان پیش به سوی آزادی

 

هیجان "انقلاب میدان تحریر" فرو نشسته است. آیا نفوذ جنبش اخوان المسلمین در کشور مصر باعث تبدیل آن به یک حکومت انعطاف ناپذیر مذهبی خواهد شد؟ این کلیشه ی رایج در دنیای غرب غلط می باشد. شاید در شرایط فعلی بهترین نوع حکومت در این کشور، یک حکومت اصلاح طلب اسلامی می باشد.

 

 

غروب است. ما در یک محله ی فقیرنشین در شهر گیزه (یکی از شهرهای توریستی مصر- م.) هستیم. بااینکه فقط چند کیلومتری از اهرام ثلاثه دور هستیم، ولی با معابر محل تردد توریست ها فاصله ی زیادی داریم. در کنار خیابانی خاکی و پر از دست انداز، مقابل یک مجتمع مسکونی قدیمی که گردهمآیی در آن جریان دارد، زنی مشغول زیر و رو کردن تلی از زباله میباشد. زن در میان آشغال ها چیزی پیدا کرده، آنرا بیرون میکشد و به سرعت داخل کیسه ای پلاستیکی جای میدهد. در قیل و قال یک خیابان مصری با بوق اتوموبیل ها، گاریها، فلکس واگونهای سفیدرنگ قدیمی و صدمه دیده، ماشینهای باری سیاه رنگ و عابرین پیاده در حال طی مسیر با هم در حال جدال هستند.

نماینده ی پارلمان، آقای جمال الاشری به مردمی که در این گردهم آیی جمع شده اند میگوید: " خوب،باشد. در مورد مشکل نان صحبت کنیم."

مسئله این است که نان ارزان قیمت دولتی کمیاب میباشد. در نزدیکی این مجتمع مسکونی یک نانوایی خصوصی مجللی باز است که قرصهای نان تازه را میفروشد. ولی فقرا توان خرید آنها را ندارند.

آقای نماینده در صحبتهایش توضیح میدهد که چگونه دولت فاسد و ارتشائی مصر با حماقتهایش به اقتصاد کشور صدمه زده  و آنرا به گندم وارداتی وابسته کرده است. سپس در مورد زباله و تمیزی خیابانها، فساد و جنایت و در مورد وسایل نقلیه ی عمومی سوألاتی مطرح میگردد. بعد از آن مردی میانسال، با قیافه ای مرتب، با کت و شلوار، کراوات و بلوزی مشکی از جای خود بر میخیزد و میپرسد: " اما به چه خاطر ما در پارلمان نماینده زن داریم؟ این که کاملا غلط میباشد. زنها برای اخوان المسلمین فایده دارند نه برای من. من میخواهم که زنان به کار خانه داری برگردند."

این آقای نماینده عضو "حزب آزادی و برابری" می باشد. و این حزب هم شاخه ی سیاسی اخوان المسلمین به حساب می آید. این حزب در انتخابات نسبتا آزاد اخیر پارلمان پیروز شده و به احتمال قوی دولت بعدی را تشکیل خواهد داد. من بسیار کنجکاو شدم که جواب چه خواهد بود. ( بنظرم آقای نماینده  متوجه نبود که یک فرد خارجی در ردیف آخر، در اتاق حضور دارد). الاشری میگوید: "خیر. ما خواهان آزادی برای عموم هستیم. کشور مصر فقط با همکاری عمومی باز سازی خواهد شد. خانمها میتوانند در حل بسیاری از مشکلات از قبیل مواد مخدر و تعلیم و تربیت به ما کمک کنند.

سپس ما بین آنهمه مرد، زنی عصبانی از جا برخاست. این زن در مورد نقش زنان سئوالی مطرح نکرد، بلکه سئوال او در مورد نماینده دیگری بود که از محمدالبراده ای (زمانی که نام او به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری در دهانها بود) به عنوان جاسوس خارجی نام برده بود.

 

اسلامیستها دشمنان اصلی آزادی نیستند

 

به کشور مصر، کشوری با واقعیتهای تلخ و ناهموار خوش آمدید. در ممالک غربی دو کلیشه در مورد انقلاب مصر و «بهار عربی» موجود است:

ــ در یک طرف زنان جوان و زیبا روی انقلابی که با مسلط بودن به زبان انگلیسی، از "فیس بوک" و "تویتر" استفاده نموده و هدفهای لیبرال خود را مطرح میکنند. آفرین،آفرین!

ــ در طرف دیگر اسلامیستهای ریش و پشمدار سیاه چرده که با سو استفاده از نیمچه دمکراسی بوجود آمده برای رسیدن به اهداف وحشیانه و مذهبی خود به سرکوب زنان می پردازند. اخ، اخ!

«بهار عربی» و «خزان عربی».

مثل خیلی از مواقع اینجا هم ذره ای از واقعیت در هر دو کلیشه موجود است.

درست است. در یک طرف زنان و مردان جوان بسیار آگاه و شجاع وجود دارند. آنها لایق حمایت کامل و همه جانبه ی ما میباشند. زیرا با وجود هر نوع تلاشی که شد تا آنها را ترسانده و از میدان بدر کنند (از تیراندازیهای پلیس گرفته تا تجاوز جنسی) باز هم ایستادگی به خرج دادند. در طرف دیگر هم هیولاهای اسلامیست نیز وجود دارند. ولی پشت سر این دو کلیشه، دو واقعیت بسیار مهم و اساسی نیز پنهان است.

ــ اولا: جنبش اخوان المسلمین مانع اصلی آزادی در مصر امروزی نمی باشد. بلکه این دستگاه امنیتی است که فعالانه مانع پیشرفت انقلاب می باشد. این دستگاه- که شورای دفاع فعلی نیز بخشی از آن است- شصت سال بر کشور حاکم بوده است. در این دم و دستگاه، نفوذ اصلی را ارتشیان دارند.

چندی پیش، ارتش برای اینکه راه ورود به میدان تحریر و ادارات دولتی اطراف آنرا ببندد، دو مانع بیقواره از بتن را ساخت. این موانع مرا ناخودآگاه به یاد دیوار برلن می اندازند.

سالهای سال نیروهای نظامی به لشگری از جاسوسان، دسته های اراذل و اوباش و همچنین شکنجه گران اجازه دادند تا افرادی را که خواهان جدایی دین از سیاست بودند، همچنین سلفی ها، کپت ها (مسیحیان مصری- م.) و حتی مردم عادی را ترور کنند. این اواخر اشخاص با جرئتی که در وبلاگ خود نظامیان را مورد انتقاد قراردادند، دستگیر شده اند.

نظامیان بخش بزرگی از اقتصاد را کنترل می کنند. تخمین ها از ده تا چهل در صد در نوسان است. نفوذ ارتشیان تا حدیست که به گفته ی یکی از ناظران " اگر ذخیره ی ارزی بانک مرکزی تمام شود، آنها مثل آب خوردن یک میلیارد دلار واریز خواهند کرد."

شورای دفاع تلاش دارد تا مسئولیت وزارت خانه های داخلی و دفاع را در دست خود نگاه دارد.  و بر سر این مسئله با پارلمان منتخب فعلی در جدال می باشد. زیرا از طریق کنترل این دو وزارتخانه میتواند جلوی  سرکشی و هر گونه نظارت بر بودجه ی دفاعی را بگیرد. با وجود اینکه نیروهای ارتشی از واشنگن یک میلیارد و سیصد میلیون دلار کمک نظامی دریافت نمودند، با پر رویی تمام، چهل و سه فعال آمریکایی در NGO  ها - از جمله پسر وزیر راه آمریکا- را محاکمه کردند. سخن را کوتاه کنیم: نظامیان در راه طولانی مصر به سمت آزادی، هنوز مانع بزرگی به حساب می آیند.

بازگشت ضد انقلاب همانند ایران ممکن نیست

 

ــ دوماً: اگر انتخابات در مصر تا حدودی آزاد و عادلانه صورت گرفته باشد، پس اسلامیستها توانسته اند در این انتخابات پیروز شوند. نه آن جوانان شهرنشین با معلومات - که رهبری انقلاب را در میدان تحریر به دست داشتند- بلکه اسلامیستها از نظر سیاسی برنده شده اند. حالا چه از آنها خوشمان بیآید، چه بدمان بیآید. و این در یک جامعه ی محافظه کار که اکثریت مردم را مسلمین تشکیل میدهند و اخوان المسلمین نیز تشکیلات مخفی منظمی داشته اند، چیز تعجب آوری نمیباشد. ممکن است که «حزب آزادی و برابری» مجبور به اتحاد با نظامیان شود. ولی در هر حال سعی خواهد کرد که بالهای آنها را قطع کند. انسانهایی که ما برایشان به عنوان اسلامیست یک مخرج مشترک میبندیم، اشکال و اندازه های مختلفی دارند: آنها چاق، لاغر، نرم، خشن، دگماتیک و پراگماتیک هستند. بعضی موافق تجارت و بازار آزاد هستند و برخی نیز رضایت عمومی را در نظر دارند. دسته ای از آنها موافق محافظه کاری فرهنگی و مذهبی میباشند. در کشورهای «بهار عربی» مهم اینست که کدام دسته از  اسلامیستها و در چه شرایط داخلی و خارجی روی کار بیایند. در حال حاضر اهداف «حزب آزادی و برابری» در مصر عبارتند از: بازسازی اقتصادی، اجتماعی و امنیت شهروندان. سیاستمداران میدانند که اگر این کارها صورت نگیرند، محبوبیت و در نهایت آرای خود را از دست خواهند داد. آن خواسته هایی که در ذهن جوانان انقلابی میدان تحریر بود، هنوز هم یک سال بعد از سقوط حسنی مبارک، عملی نشده اند. وضعیت به آن صورتی که ما غربیان لیبرال و سکولار انتظار آنرا داشتیم، شکل نگرفته است. به همین خاطر، سال 1989 (سال فرو ریختن سیستم های توتالیتر در کشورهای شرق اروپا- م.) جدیدی پیش نیامده است. در عین حال سال 1979 نیز نمیباشد و ما در ایران نیستیم که یک انقلاب برجسته به سرعت توسط ضد انقلاب به یک حکومت انعطاف ناپذیر اسلامی بدل شود. ما در مصر و آنهم در سال 2012 بسر میبریم. حتی لیبرالهای سکولار و کپت های مسیحی نیز میگویند که شاید بهترین راه حل یک رژیم اسلامی پراگماتیک می باشد که یواش یواش باد دستگاه مغرور نظامی- امنیتی  را خالی بکند.

مایی که در ممالک ثروتمند و آزاد زندگی میکنیم، چیزی غیر از کلیشه هایمان را از دست نخواهیم داد. اگر میخواهیم که در این مرحله ی گذار و تغییر و تحول به کشور مصر کمک کنیم، باید  تلاشمان این باشد که این مجموعه ی پیچیده ی غبار آلود و پر از  دست انداز را درک کنیم.