منصور اسانلو رئيس هيت مديره سنديکاي شرکت واحددر گفتگو با شهروند
 راهي جز تشکل در اتحاديه ها نمانده است

خسرو شميراني


گويي تاريخ با سياستمداران حاکم و محکوم سر مزاح دارد. چرخ ميگردد و در مسير خود کمترين توجهي نميکند که آيا "اصلاح طلب"ند حکومتيان يا "فاشيست" و ضد آزادي.

به نظر مي آيد که اگر در دوره "اصلاحات" افراد سياسي قادر به تشکيل احزاب سياسي نشدند و هنوز هم نشاني از تشکل مدرن اين مدعيان آزادي و پيشرفت و مدرنيته در دست نيست در عوض کارگران به سهم خود گام هايي تعيين کننده در جهت تشکيل نهادهاي جامعه مدني برداشته اند. انگار اين گام ها چنان استوارند که حتي سردمداران دوران سياه ناميده شده کنوني، دست در دست چاقوکشان تشکل هاي ظاهرا کارگري و وابسته به جناح "تشخيص مصلحت طلب" قادر به متوقف کردن آنها نيستند.

"سنديکاي واحد"، تشکل کارگران شرکت واحد اتوبوسراني تهران، حملات شديد وابستگان شوراي اسلامي شرکت واحد که در زير چتر حمايتي حکومتي ها انجام ميشد را پشت سر گذاشت. ايستاد و اکنون به پيش ميرود. اين سنديکاي "غيرقانوني" راهي براي حکومتيان و حتي پليس باقي نگذاشته است، الا به رسميت شناخته شدن توسط آنها.

طبق قانون کار ايران در هر موسسه اي، تنها يک تشکل کارگري اجازه فعاليت و ابراز وجود دارد. طي سالهاي پس از انقلاب "شوراهاي اسلامي کار" که منصور اسانلو آنها را مشاوران کارفرمايان مينامد شکل گرفتند و رفته رفته به طور کامل در قيد وابستگي کامل به دستگاه قدرت حاکم در آمدند. به اين ترتيب به شکلي موافق با قانون اسلامي، کارگران از حق تاسيس تشکلهاي مستقل خود محروم شدند. حکومت از اين نيز فراتر رفت و شوراهاي اسلامي کار را زير سقف "خانه کارگر" برد. براي بنا کردن و اداره "خانه کارگر" به استاداني کمتر از اعضاي وزارت اطلاعات اسلامي قناعت نکردند.

طي سالها کمترين حرکت مستقل کارگري با فشار، اخراج از کار، زندان و شکنجه و گاه مرگ پاسخ گرفت. اين فشارها اگر نه هميشه با شرکت فعال، در بسياري موارد دست کم با تاييد شوراهاي اسلامي کار و خانه کارگر روبرو بود.

سرانجام در سال گذشته طي تماس ها و توافقهاي حکومت ايران با سازمانهاي جهاني به نظر ميرسيد که سازمان بين المللي کار در حال به رسميت شناختن "خانه کارگر" به عنوان نماينده کارگران ايران است. شايد همين نکته قطره آخري بود که کاسه صبر کارگران را سر ريز ساخته و آنان را به واکنش و پايداري براي کسب امکان تاسيس تشکل هاي مستقل خود واداشت. نامه اي که با محوريت همين خواسته و توسط فعالان کارگري تهيه شده بود در بهارگذشته به امضاي هزاران کارگر رسيد و به مسئولان ايران و سازمان بين المللي کار تحويل شد. کارگران در اين نامه با استناد به مقاوله نامه هاي بين المللي که جمهوري اسلامي ايران آنها را به رسميت شناخته است خواستار برخورداري از حق تاسيس تشکل هاي مستقل خود شدند.

در اين راستا کارگران شرکت واحد اتوبوس راني تهران پرچم دار بودند و همانها هستند که با پتک هاي خود اولين ميخ ها را بر تابوت شوراهاي اسلامي کار فرو ميکوبند. اين کارگران که براي تشکيل مجمع عمومي و انتخاب هيئت مديره سنديکا تلاش ميکردند، همزمان با روز جهاني کارگر سال جاري مورد حمله شديد اعضاي شوراي اسلامي کار قرار گرفتند. در اين حمله منصور اسانلو به شدت مجروح و روانه بيمارستان شد. سرانجام اما هيئت مديره انتخاب شد و در دو آکسيون در ماههاي شهريور و مهر ماه اين اتحاديه نشان داد که حمايت اکثريت بزرگ کارگران شرکت واحد را دارا است.

آقاي اسانلو رئيس هئيت مديره ميگويد: "الان بيش از هشت هزار از 17 هزار کارگر شرکت واحد رسما عضو سنديکا شده اند و تعداد آنها رو به فزوني است. همچنين در آکسيون شهريور ماه طبق گزارش هاي خودشان بيش از 85 درصد اتوبوسها شرکت داشتند که نشان از حمايت وسيع از سنديکا دارد"

هفته گذشته، دوشنبه بيست و پنجم مهر ماه سنديکاي شرکت واحد براي بازگشت به کار فعالان کارگري اخراج شده و پرداخت حقوق ماه هاي گذشته به آنها و همچنين برخي خواسته هاي عام تر به يک حرکت اعتراضي فراخوان داد. شهروند به بهانه اين حرکت گفتگويي با آقاي منصور اسانلو ترتيب داد که در اينجا ميخوانيد. از آقاي اسانلو که سخاوتمندانه و با صميميت وقت خود را در اختيار ما گذاشتند سپاسگزاري ميکنيم.

خ ــ ش


آقاي منصور اسانلو لطفا درباره سنديکاي شرکت واحد توضيح دهيد. اکنون در چه وضعيتي قرار دارد؟ آيا همچنان با مشکلات روبرو هستيد؟
ــ کميسيونهاي مختلف در حال تشکيل هستند. ما درعين حال کارگاه هاي آموزشي در رابطه با قانون کار ايران و مقاوله هاي بين المللي، اعلاميه جهاني حقوق بشر، پيمانهاي دسته جمعي، تاريخ جنبش سنديکايي در ايران و... را در دست داريم. به نوعي دوران کودکي را پشت سر گذاشته و وارد دوران بلوغ ميشويم.
مشکلات ادامه دارند با اينکه اکثريت کارگران به ما پيوسته اند و هزاران نفر عضو سنديکا شده اند هنوز دستگاه ها از جمله نيروهاي انتظامي و بخش هايي از مديريت ما را به رسميت نميشناسند. اينها نميخواهند بپذيرند از آنجا که هر موکلي حق دارد خود وکيلش را انتخاب کند کارگران نيز بر اساس مقاوله نامه هاي بين المللي که جمهوري اسلامي ايران آنها را پذيرفته است، حق دارند خود موکل خويش را انتخاب کنند.
البته جالب اينجاست که بسياري از مسئولان گفت و گو با ما را ميپذيرند اما نه به عنوان نمايندگان سنديکا بلکه به عنوان چند نفر منفرد که از سوي کارگران حرف ميزنند. خودشان به ما ميگويند " بياييد ما با شما به عنوان چند فرد صحبت ميکنيم اما اسم سنديکا را نياوريد."

اين "خودشان" چه کساني هستند؟
ــ مثلا سردار طلايي، فرمانده سابق نيروهاي انتظامي تهران بزرگ و يا مديران عامل بخش هاي شرکت واحد.
ما به آنها گوشزد ميکنيم که اولا سنديکاي شرکت واحد يک سازمان جديد نيست و از سال 1347 وجود دارد و ما آن را عملا نه تاسيس بلکه بازگشايي کرده ايم. ديگر اينکه فعاليت ما به عنوان سنديکا قانوني است و دو وزير کار قبلي نيز رسما اعلام کرده اند که فعاليت هاي سنديکايي آزاد است.

دعواي حقوقي موجود چگونه است و پايه بحث شما و آنها بر سر آزادي ها و يا محدوديتهاي فعاليت سنديکايي چيست؟
ــ طبق مواد فصل ششم قانون کار جمهوري اسلامي ايران عملا هر نوع فعاليت اتحاديه اي و سنديکايي امکان ناپذير است. کارگران هر واحد کارگري تنها حق دارند يک تشکل داشته باشند و اين تشکل در عمل همان شوراي اسلامي کار است. حال واقعيت اين است که دو سال پيش اينها در توافقات بين المللي خود پذيرفتند که فصل ششم قانون کار به دليل تضاد آن با مواد 78 و 98 مقاوله هاي بين المللي کار بايد اصلاح شده و فعاليتهاي مستقل کارگري را به رسميت بشناسد. از سوي ديگر واقعيت اين است که تشکل هاي موجود من درآوردي هستند، نماينده کارگران نيستند و نميتوانند باشند. اينها بازوهاي مشورتي کارفرمايان و مديران هستند.

سنديکاي شرکت واحد اتوبوسراني تهران چند نفر عضو دارد؟
ــ تاکنون بيش از هشت هزار نفر عضو سنديکا شده اند. اينها جملگي فرم هاي عضويت پر کرده اند. ما در حال چاپ و صدور کارتهاي عضويت هستيم ولي واقعيت اين است که ما در عين حال در حال آموزش هستيم. کادر جاافتاده اي که اين فعاليتهاي اداري را انجام دهد وجود ندارد. کارگران خود کارها را انجام و در عين حال به يکديگر نيز آموزش ميدهند. ما عملا وظيفه پرورش کادر را به عهده داريم و نقطه شروع ما صفر است. استقبال بسيار وسيع است و اين گرچه نيرو و انگيزه بخش ما است ولي طبيعتا به سرعت روندهاي اداري ما کمک نميکند. مثلا در جلسات هفتگي ما گاه تا پانصد کارگر شرکت ميکنند.

ماجراي اين جلسات هفتگي چيست؟
ــ ببينيد مجمع عمومي هر سنديکا از جمله تشکل ما طبق روال معيني مثلا هر سال يک بار بايد تشکيل شود و عاليترين ارگان تصميم گيري است. بعد از آن جلسات هئيت مديره قرار دارند که در مورد ما دست کم هر دو هفته يک بار بايد تشکيل شود. پس از آن جلسات کنفرانس است که الان هر هفته از سوي هئيت مديره دعوت ميشود و به کارگران گزارش و بيلان کار ميدهد. همين جلسات است که من از آنها نام بردم و در آنها گاه تا پانصد کارگر شرکت ميکنند. آنها درباره گزارش ارايه شده توسط هئيت مديره سئوال ميکنند و توضيح ميطلبند. اين نشستها بسيار خلاق و زنده هستند. ديگر اينکه از آغاز تشکيل تا کنون تعداد شرکت کنندگان در اين نشستها سير صعودي داشته است.

درباره هئيت مديره بگوييد. کي کجا و چگونه تشکيل شد؟
ــ در روز 13 خرداد 1384 ما تشکيل مجمع عمومي را اعلام کرديم. موانع بسيار بر سر راه ما قرار دادند تا جلسه تشکيل نشود اما کارگران با گذشتن از در و ديوار وارد محل جلسه شدند و در آن به اساسنامه و ترکيب هئيت مديره و بازرسان راي دادند. هئيت مديره 10 عضو اصلي و 9 عضو علي البدل دارد. ما سه بازرس اصلي و 2 بازرس علي البدل انتخاب کرديم. من نيز در اولين جلسه هئيت مديره به عنوان رئيس هئيت انتخاب شدم.

در کجا اين مجمع عمومي برگزار شد؟
ــ ما از ساختمان سنديکاي کارگران خباز استفاده کرديم که در نزديکي ميدان توپخانه واقع است. اين ساختمان براي بسياري از کارگران ديگر صنوف نيز شناخته شده است. اين ساختمان با پولهاي کارگران خباز که 2 ريال – 2ريال و 5 ريال – 5 ريال سالها پيش از انقلاب جمع آوري شده بود خريداري و بازسازي شد. اين ساختمان از سال 1358 به اين سو عملا به مرکزي براي فعاليتهاي کارگري مستقل تبديل شده است. اکنون کارگران بسياري ديگر از صنوف در اينجا رفت و آمد دارند و در حال تشکيل هئيت هاي مؤسس خود هستند. در تاريخ تلاشهاي سنديکايي در ايران اين دومين بار است که سنديکاي کارگران خباز نقش مادر ديگر سنديکاهاي ديگر صنوف را بازي ميكند و امکانات خود را در اختيار آنها قرار داده است تا شکل بگيرند. بار اول در دهه چهل بزرگاني همچون آقاي خرم، آقاي صفايي، ابراهيم شهسواري پيشکسوتان جنبش سنديکايي در صنف خباز بودند كه پايه اين همبستگي کارگري را بنياد نهادند. خبازان از آن زمان تاکنون باني اين خير براي جنبش كارگري شده اند.

هنگام تشکيل جلسات ابتدايي سنديکاي شرکت واحد از جمله مجمع عمومي که خود شما به آن اشاره کرديد درگيري ها، حملات فيزيکي و فشارهاي هاي زيادي گزارش ميشد، امروز از اين نظر در چه وضعي به سر ميبريد؟
ــ خوشبختانه پس از تشکيل مجمع عمومي استقبال چنان وسيع بود که امکان چنين برخوردهايي ستانده شده است. ما در همان زمان شکاياتي را عليه حراستي ها، شورايي ها و خانه کارگري ها تنظيم کرديم و به مراجع قضايي تقديم کرديم ولي به دليل پارتي بازي هاي رايج هنوز اين پرونده ها در هيچ دادگاهي به جريان نيافتاده است. اين پرونده ها از دادگاه هاي عمومي به دادگاه هاي انقلاب رفت و در آنجا نيز هنوز مسئوليت رسيدگي به آنها به هيچ شعبه اي داده نشده است. در حالي اين پرونده پا در هوا است که پزشکي قانوني به حق، دريافت پول درمان داده است، شاهدان شهادتهاي خود را داده اند، داديار محترم از محل بازديد کرده و گزارش داده است و ... اما اين پرونده تاريخي تا امروز به مرحله دادرسي نرسيده است. به هر ترتيب وکلاي ما آن را دنبال ميکنند.

آيا فشارهاي اوليه کاملا از بين رفته اند؟
ــ البته حضور نيروهاي اطلاعاتي در جلسات ما کاملا محسوس است. گاه نيز نيروهاي امنيتي و انتظامي به بهانه حفظ امنيت و جلوگيري از حمله به جلسات ، حضور پيدا ميکنند که البته در اين مواقع برخوردشان خيلي محترمانه است. گاهي افرادي به نام نماينده شهرداري در جلسات حضور پيدا ميکنند....

آيا علاوه بر حضور مزاحمت هايي را نيز شاهد هستيد؟
ــ خير. اخيرا همانطور که گفتم حمايت وسيع کارگران امکان برخورد خشن را از آنها ستانده است. اما برخوردهاي ظريف تر ادامه دارد که همانا فشار و تهديد به اخراج و اخراج فعالان است. حتما اطلاع داريد که 17 نفر از ما را به دليل فعاليتهاي مان اخراج کرده بودند و تا امروز تنها 7 يا 8 نفر به سر کار بازگشته اند.

روابط شما با سازمانهاي بين المللي مربوطه چگونه است؟
ــ ما با بسياري از اتحاديه هاي کارگري ديگر کشورها و همچنين با سازمان بين المللي کار نامه نگاريهايي داشته ايم. اينها حمايتهاي وسيعي از خواسته هاي ما را به نمايش گذاشته اند. مثلا وقتي که دبير کل سازمان بين المللي کار به ايران آمد و با آقاي خاتمي مذاکراتي داشت طبق اطلاع نزديک به سي دقيقه از طول گفتگوهاي وي به سنديکاي ما اختصاص داشت. آنها خواهان بازگشت به کار کارگراني بودند که به دليل تلاشهاي سنديکايي از کار اخراج شده بودند.
ما در همان روزها در هتل استقلال تهران ملاقاتي با دبير کل سازمان بين المللي کار داشتيم. اين ارتباط در خرداد ماه برقرار شد و تا امروز ادامه داشته است.
سنديکاي آ.ث.ژ.ت فرانسه، حمل و نقل انگليس، سنديکاي حمل و نقل ايتاليا و بسياري ديگر از اتحاديه هاي کارگري حمايتهاي وسيعي از ما کرده اند که ما از هر فرصتي براي تشکر از آنها استفاده ميکنيم. شايد بدون اين همبستگي جهاني هرگز ما به اينجا که امروز هستيم نمي رسيديم.

بگذاريد کمي به خواسته هاي محوري شما در اعتراضات اخيرتان بپردازيم.
ــ خواسته اصلي ما امروز آزادي تاسيس اتحاديه ها و سنديکاهاي مستقل است. شما نگاه کنيد امروز واحدهاي بزرگ کارگري در ايران همچون ذوب آهن، صنعت نفت، مس سرچشمه، نبرد اهواز، صنعت حمل ونقل و ... هيچيک از تشکل مستقل برخوردار نيستند. اين رشته ها در زير يوغ کامل حراستي ها و شورايي ها قرار دارند.
بازگشت به کار کارگراني که به دليل فعاليت سنديکايي اخراج شده اند و پرداخت حقوق ماه هاي اخير به آنها از ديگر خواسته هاي ما بوده و هست.
در اعتراض اخير خواسته مشخص ديگري نيز مطرح بود و آن اينکه به نظر ما جمع کردن بليت مسافران کار راننده نيست اين کار استرس بالايي دارد که به استرس هاي موجود رانندگان افزوده و درصد تصادفات را بالا ميبرد و به اين ترتيب به امنيت مسافران نيز آسيب ميرساند.
ديگر درخواست ما رسمي شدن تمام کارگران قراردادي شرکت واحد پس از يک دوره سه ماهه بود. اين خواسته 4000 کارگر را شامل ميشود. اين تعداد نزديک به 25 درصد 17 هزار کارگر شرکت واحد را تشکيل ميدهد.
افزايش دستمزد به نسبت تورم ديگر خواسته ما بود. چندين مورد کاملا مشخص ظاهرا کوچک اما عملا بسيار مهم جزء خواسته هاي ما بودند.

شرکت کارگران و رانندگان در دو آکسيون اخير شما در شهريور و مهر ماه چگونه بود؟
ــ در آکسيون "چراغ هاي روشن" بيش از 85 درصد رانندگان شرکت کردند و اين آماري است که منابع خودشان تاييد ميکنند. در آکسيون هفته پيش اما به دلائلي که عرض ميکنم تنها 55 درصد رانندگان شرکت کردند. دليل اين امر عبارت بود از اينکه به مجرد اعلام آکسيون اخير، همان مسئولاني که ما را به رسميت نمي شناسند به ما مراجعه کردند و پيشنهاد مذاکره دادند. مذاکرات عملا 5 روز قبل از تاريخ آکسيون آغاز شد و نسبتا خوب پيش ميرفت به همين دليل نيروي زيادي براي اطلاع رساني به همکاران در رابطه با آکسيون صرف نشد و عملا خيلي از رانندگان از آن مطلع نشدند.

کدام مسئولان به شما پيشنهاد مذاکره دادند؟
ــ سردار طلايي شخصا و مديران طراز اول شرکت واحد.

خلاصه تکليف چيست و چگونه شما به رسميت شناخته خواهيد شد؟
ــ در عمل اينها ما را به رسميت شناخته اند. در اوايل مهر ماه شايعه شده بود که اعتصابي وسيع در شرف سازمانيابي است که شرکت واحد و تاکسيراني را در بر ميگيرد. اين آقايان بلافاصله به ما مراجعه کردند. ما توضيح داديم که چنين برنامه اي نداريم و آن وقت تازه خيالشان راحت شد.

در عمل کي و چگونه رسميت خواهيد يافت؟
ــ اولا طبق اعلاميه جهاني حقوق بشر، ميثاق حقوق مدني و مقاوله نامه هاي بين المللي کار ما براي تشکل خود نيازي به کسب مجوز نداريم. اما در عمل اينها به مقررات موجود و عملا "غيرقانوني" قانون کار استناد ميکنند و تا زماني که شوراي اسلامي وجود دارد ما را به رسميت نميشناسند. ما در حال تلاش براي از رسميت انداختن اين شورا هستيم که راهکار آن را نيز قانون مشخص کرده است. هر گاه 50 درصد به علاوه يک نفر از کارکنان مخالفت خود را با شوراي موجود اعلام کنند اين شورا مجبور به انحلال خواهد بود و ما مشغول جمع آوري امضاء براي اين منظور هستيم. کاري است که نيروي بسيار ميبرد ولي ما مصمم به اجراي آن هستيم.

چه کمکي از ديگر مردم و يا از ما در اينجا برمي آيد؟
ــ اول اينکه درباره فعاليتهاي ما اطلاع رساني کنيد. سازمانهاي کارگري در ديگر کشورها حاميان بزرگ ما هستند که وقتي مطلع باشند ميتوانند در بزنگاهها تاثير بزرگي بگذارند. ديگر اينکه ما بر خلاف تشکل هاي وابسته از هيچگونه حمايت مالي برخوردار نيستيم و براي حفظ استقلال خود از کارفرما، براي اينکه کارگر اخراجي به خاطر درماندگي معيشتي مجبور به سر خم کردن در مقابل کارفرما نشود ما به حمايت مالي نياز داريم. به سايت ما مراجعه کنيد. اطلاعات تماس ما و حساب بانکي ما در آنجا وجود دارد. اين کمک ها ضامن ادامه فعاليت مستقل ما خواهند بود.

آقاي اسانلو براي وقتي که به ما داديد از شما سپاسگزاريم.

گفت و گو: 23 اکتبر 2005 - 30 مهر 1384