ضرب و شتم منصور اوسانلو در زندان

 

طبق اخبار رسيده به سنديکای کارگران شرکت واحد قرار بود روز يکشنبه ١٢ آبان ١٣٨٧ آقای منصور اوسانلو رئيس هيئت مديره سنديکای شرکت واحد را جهت معاينات چشم و قلب به بيمارستان لبافی نژاد منتقل کنند، اما مامورين به جای انتقال منصور اوسانلو به بيمارستان لبافی نژاد، تلاش کردند او را به بيمارستان فارابی منتقل کنند که با مقاومت منصور اوسانلو مواجه شدند.

 

منصور اوسانلو در برابر اين عمل ماموران اظهار داشته که پرونده من و پزشکانی که زير نظر آنها مداوا ميشوم در بيمارستان لبافی نژادهستند و حاضر نشد به بيمارستان فارابی منتقل شود که با ضرب شتم از سوی ماموران مواجه شد و بدون معاينه ای مجددا به زندان رجايی شهر منتقل گرديد. اين در حالی بود که کادر پزشکی بيمارستان منتظر وی بودند.

 

آقای منصور اوسانلو در زندان رجايی شهر در شرايط بسيار سختی بسر ميبرد. ايشان ازناحيه چشم ،قلب و کمر رنج می برد که متاسفانه مسئولين با ايشان طبق قوانين بين الملی که بيمار زندانی را بايد مداوا کرد عمل نمی کنند .

 

سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضرب و شتم آقای منصور اوسانلو رئيس هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد را محکوم ميکند و خواهان آزادی بی قيد و شرط ايشان می باشد .

 

 

سنديکای کارگران شرکت واحد

 

اتوبوسرانی تهران و حومه

 

مصاحبه با خانم پروانه اوسانلو درباره آخرین وضعیت همسرش

انجمن همبستگی با کارگران

در سايت ببينيد : سلام دمکرات

خانم اوسانلو در خصوص وضعيت جسمي و پزشكي و همچنين وضعيت حقوقي جناب آقاي اوسانلو به خبرنگار ما گفتند:«آقاي اوسانلو را از زندان اوين به رجايي شهر كرج منتقل كرده اند. ايشان را به هيچ عنوان براي معاينه پزشكي نميآورند. ايشان در حال حاضر از مشكل ريه رنج ميبرند اما امكان پزشكي به ايشان داده نميشود سه هفته پيش از وي ام ار آي گرفتند ولي جوابش را ندادند خودشان مستمر نامه ميدهند و پيگيري ميكنند ولي متاسفانه هيچ گوش شنوايي نيست.الان سه هفته است كه ميوه ايشان را قطع كرده اند ميوه الان برايش حكم دارو را دارد با وجود اينكه ايشان پول دارند و گفته اند از پول من برداريد براي ميوه اما اين امكان را هم با وجود اينكه پول دارند از ايشان صلب كرده اند.در بندي كه آقاي اوسانلو را نگهداري ميكنند بوي دود سيگار وحشتناك است,بيماريهاي اپيدمي به شدت در اين بند رواج دارد و اصلا رسيدگي نميشود. در حال حاضر جان آقاي اوسانلو در اين زندان با اين شرايط در خطر است.هم از نظر غذايي ,هم از لحاظ نداشتن امكان ميوه و هم از نظر پيگيريهاي درماني و پزشكي ...

 

در برنامه ( يكشنبه 87.8.12 ) بايد ايشان را براي كنترل فشار چشم به بيمارستان منتقل كنند اما تا همين الان اين موضوع اكي نشده است.من شخصا از اين بيرون به هر جايي كه ميتواند كمكي به من بكند سر زدم و نامه نوشتم ولي متاسفانه گوش شنوايي وجود ندارد.من حرفم با اين دولت اين است كه شوهر من يك فرد بيگناه است او هيچ كاري نكرده است كه مستوجب اين احكام باشد هيچ گناهي ندارد جز اينكه طبق قوانين اين كشور رفتار كرده است؟ چرا بايد با او چنين رفتاري صورت بگيرد؟چرا شوهر من بايد 1/5 سال دور از من و فرزندانش باشد؟من به شما بگويم واقعا در شرايط سختي هستيم هم ما در اين بيرون و هم آقاي اوسانلو در آن زندان. او اين مدت را در حالي كه بيگناه است دور از خانواده و تحت شديدترين فشارها قرار دارد.

 

مدت زماني كه ايشان امكان تماس تلفني با ما را دارند بسيار محدود است. صبح 5 دقيقه و شب 5 دقيقه امكان تماس تلفني دارند اگر در اين 5 دقيقه تلفن اشغال باشد يا نباشيم اين زمان تماسش حذف ميشود و جايگزيني برايش نيست.چرا؟ تنها كانال ارتباطي ما با ايشان همين تلفن است. من بايد اين اجازه را داشته باشم كه با همسرم كه بيگناه در زندان افتاده صلاح و مشورت بگيرم براي زندگي و بچه هايم!در اين 5 دقيقه كه نصفش اشغال است و نصفش هم تلفن خراب است چطور من با ايشان هماهنگ بشوم؟ملاقات غير حضوري پشت شيشه 20 دقيقه است! با توجه به مسير طولاني من تا زندان رجائي شهر اين ميزان خيلي براي ملاقات من با همسرم كم است.باور كنيد به خاطر دوري راه امكان اين را ندارم كه به ملاقاتش بروم.مادر مريضش نميتواند برود فرزندش را در زندان ببيند.آخه اين چه وضعيتي است؟

محيط زندان به شدت آلوده است .بيماريهاي مختلف به شدت رواج دارد.او را در بند عادي ها نگه داشته اند در صورتي كه ايشان يك زنداني سياسي محسوب ميشوند و نبايد بين زندانيان عادي باشند .

 

در حال حاضر وكلاي آقاي اوسانلو پيگير داستان ايشان هستند. يك دفاعيه براي سخنگوي قوه قضائيه ( جمشيدي) نوشته اند ,ولي چون حكم صادره در دست وكلا نيست براي اعمال ماده 18 هيچ كاري نميتوانند بكنند مستمرا در تلاش هستند كه بتوانند اين حكم را بدست بياورند اما به آنها ميگويند بايد از طريق قوه قضائيه اقدام كنيد,قوه قضائيه هم وقتي ميخواهد اين پرونده ها را جمع و جور كند و پرونده تشكيل بدهد ميگويد بايد حكم و سند آن باشد در حالي كه حكم دست خودشان است, نه دست من است ,نه دست وكيل است. دست قوه قضائيه است.وكلا رفته اند نزد رئيس كل دادگستري (آوايي )و نامه نوشته اند كه حكم را از او بگيرند , آوايي حكم را از دادگاه شعبه 14 گرفت, ولي وكلا موفق نميشوند حكم را از دادگستري تحويل بگيرند. دادگستري ميگويد هر وقت قوه قضائيه درخواست كرد ما حكم را به ايشان ميدهيم.الان وكلا به مشكل جدي خورده اند براي اعمال ماده 18 و اعاده دادرسي و تكميل پرونده دستشان به هيچ جا بند نيست.

 

در آخر بگويم كه من به اين وضعيت اعتراض دارم شوهر من در اين زندان افتاده است و شرايطش نه تنها بهتر نشده است بلكه روز به روز وخيم تر ميشود. ايشان را با غل و زنجير براي دكتر و دادگاه مي آورند!! ما در نبود آقاي اوسانلو وضعيت معيشتي سختي را ميگذرانيم. من دو شيفت كامل كار ميكنم, دو پسر جوان دارم,مادرم مريض است و پيش من است ,مادر شوهرم هم مريض است,از طرفي مستمرا دنبال كارهاي آقاي اوسانلو هستم به قدري مشغله دارم كه فرصت ندارم به كارهاي شخصي زندگيم برسم!»