گرنیکای فلسطین و افسانه قربانی شدن اسرائیل

دکتر مصطفی برقوتی.

ترجمه هدايت سلطانزاده

پیکار مرگ آفرین اسرائیل ، روز شنبه حدود 11 صبح  در 27 دسامبرآغاز گردید و در تمامی شب تا صبح امروز ادامه یافته است. قتل و کشتار اسرائیل تا همین لحظه ای که من این کلمات را می نویسم ، همچنان ادامه دارد.

بدنبال وعده اسرائیل مبنی براینکه " این فقط آغاز جنگ علیه وضعیت ترور است "، ریختن خون فلسطینی ها در چنین ابعادی در یک روز واحد بعد از جنگ 1967 ، بی سابقه است و هنوز یایانی براین کشتاردر چشم انداز  نیست. دستکم 290 نفر تاکنون بقتل رسیده اند ، لیکن رقم اجساد پاره پاره شده ای که از زیر آوار بیرون کشده میشود ، بطرز دراماتیکی در حال افزایش است. مجروحین پیشین بر اثر زخم های خود میمیرند و هر لحظه بر تعداد تلفات انسانی افزوده میشود.

آنچه که رخ میدهد ، چیزی کمتر از یک جنایت جنگی نیست. با اینهمه ، روابط عمومی اسرائیل با تمام ظرفیت خود مشغول فعالیت است و مدام در حال دروغ پراکنی است.

یکبار برای همیشه باید افسانه سازی آن را بر ملا کرد.

1-اسرائیل ادعا می کند که به اشغال نوار غزه در سال 2005 پایان داده است.

اسرائیل ضمن اینکه مهاجر نشین ها را از باریکه ساحلی منتقل کرده است ، لیکن بر اشغال خود پایان نداده است و همواره بر حملات و آدم کشی های خود همچنان ادامه داده است.

اضافه برآن ، از سال 2006 ببعد، اسرائیل محاصره تمام عیاری را بر نوار غزه اعمال کرده است. بمدت دوسال ، اهالی غزه در یک وضعیت شبه گرسنگی و بدون ابتدائی ترین وسایل و مایحتاج زندگی ، نظیر روغن پخت و پز و نفت و امکانات اولیه داروئی بسر برده اند. این محاصره اسرائیل ، تاکنون موجب یک فاجعه انسانی گردیده است و تهاجم نظامی اسرائیل بر ابعاد این فاجعه نیز افزوده است.

2-اسراعیل مدعی است که حماس بطور یک جانبه آتش بس را نقض کرده است.

طرف حماس ، آتش بس را رعایت کرده است ، مگر در مواردی که اسرائیل بر تهاجمات عمده ای خود در ساحل غزه ادامه داده است. در دوماه گذشته ، آتش بس در مواردی شکسته شده است که اسرائیل با حملات خود عده ای از فلسطینی ها را بقتل رسانده است و حماس بدنبال آن به واکنش تلافی جویانه ای پرداخته است. بعبارتی دیگر ، در تمامی این مدت آتش بس ، حماس هرگز بدون تحریک اسرائیل ، به حمله ای اقدام نکرده است.

معهذا اسرائیل هرگز به تعهدات خود مبنی بر پایان دادن به محاصره و اجازه از سر گیری رسیدن کمک های حیاتی انسانی ، پایبند نماند ه است. بلکه بجای اجازه دادن به عبور 450 کامیون در روز ، تنها به 80 کامیون در روز اجازه عبور داده است و %70 مرز کاملا بسته بوده است. در طول این مدت باصطلاح" آتش بس" ، اهالی غزه ناگزیر از زندگی مثل حیوانات بوده اند و هر روز بدلیل نداشتن و سایل بهداشتی ، 262 نفر از آنان مرده است.

اکنون بعد از کشته شدن صد ها نفر و ادامه مرگ ومیر ، این اسرائیل است که از وارد شدن به مذاکره بر آتش بس امتناع میکند. اسرائیل علاقه ای به صلح ادعاعی خود ندارد .آنچه روشن است ، اسرائیل خواهان تغییر رژیم به هر بهائی است.

3-اسرائیل مدعی است که آن کشور خواهان صلح با " فلسطینی های صلح جو ست".     

 قبل از قتل و کشتار در حال جاری  در نوار غزه، و در تمام مدت " پروسه صلح آناپولیس" ، اسرائیل همواره بر تشدید اشغال خود بر ساحل غربی افزوده است. در سال 2008، میزان خانه سازی برای مهاجر نشین ها در ساحل غربی رود اردن ،  %38 افزایش یافته و 4590 از فلسطینی ها که اکثرا از ساحل غربی رود اردن بوده اند ، دستگیر شده اند و تعداد پست های کنترل از 521 به 699 افزایش یا فته است.

مضافا اینکه ، از زمان آغاز مذاکرات صلح ، اسرائیل 546 از فلسطینی ها را بقتل رسانده است که 76 تن از آنان کودک بوده اند. این آمار هولناک ، بطرز دراماتیکی خواه ناخواه افزایش خواهد یافت و تهاجمات پیشین اسرائیل نباید در میان صحنه وحشتی که آن آفریده است فراموش شود.

درست همین امروز ، اسرائیل یک جوان فلسطینی مسالمت جورا در روستای نحلین  بقتل رسانده و دها نفر دیگر را در چند ساعت گذشته مجروح ساخته است. مسلم است که فلسطینی ها همچنان به تظاهرات قدرتمند غیر خشونت آمیز خود ادامه خواهند داد و ما امیدواریم که بر تعداد هرچه بیشتر آنان در ساحل غربی رود اردن افزوده شود. اگر اسرائیل خواهان صلح با " فلسطینی های خوب " است ، آنها  در باره کدام کسانی صحبت می کنند؟

4-اسرائیل فقط از خود دفاع می کند.

دشوار است  که در درگیری ایکه خود اسرائیل آغاز کرده است ، ادعای دفاع از خود داشت ، ولی آنها چنین ادعائی را ادامه میدهند. عمل دفاع از خود یک اقدام واکنشی است ، حال آنکه عملیات اسرائیل در دوروز گذشته نشان می دهد که آنها چنان عملیاتی را آشکارا با طرح و نقشه آغاز کرده اند. نه فقط مطبوعات اسرائیل از رواابط عمومی وسیعی که اسرائیل  برای تاثیر بر افکار عمومی بین المللی برای حملات خود آغاز کرده است خبر میدهند ، بلکه میخواهد فلسطینی ها را قانع سازد که حمله بمعنی گشایش کوتاه مدت عبور و مرور و یا موضوع گزارش در اجلاس بعدی نخواهد بود. آنها باین ترتیب میخواهند اطمینان بدهند که تلفات در حد اکثر خود خواهد بود و شهروندان غزه برای قصابی شدن قریب الوقوع خود مهیا نخواهند بود.

      همچنین گمراه کننده است که بکار گیری چنین قدرت نابرابری را در این درگیری ، دفاع از خودنامید.اسرائیل بزرگترین نیروی نظامی در منطقه و پنجمین قدرت نظامی در جهان است. اضافه بر آن ، اسرائیل چهارمین      صادر کننده اسلحه در جهان بوده و مجتمع صنعتی نظامی آن توان رقابت با آمریکا را دارد. بعبارتی دیگر، ا سرائیل   همواره در مقیاسی عظیم ، انحصار استفاده از قدرت و قهر را داشته است و همانند متحد ابر قدرت خود ، اسرائیل  جنگ را بیشتر بیشتر بعنوان وسیله ای برای نمایش تبلیغاتی خود در ابزار مرگ قرار می دهد.

5-اسرائیل مدعی است که فقط هدف های نظامی را مورد خملع قرار داده است.        

در حالی که تصاویر اجساد تکه پاره شده زنان و کودکان در تمامی تلویزیون ها نشان داده میشود ، اسرائیل با وقاحت تمام ادعا می کند که سلاح های دقیقا نشانه گرفته آنان فقط تاسیسات نظامی را هدف قرار داده است. ما میدانیم که این ادعای کاذبی است و بسیاری از مراکز غیر نظامی ، از جمله بیمارستان ها و مساجد مورد حمله آنان بوده است.

بر پر جمعیت ترین نقطه کره زمین ، تن ها و تن ها مواد منفجره آز آسمان فرو ریخته شده است. ارزیابی اولیه از مجروحین ، هزاران نفر است.اسرائیل اینها را " آسیب های جنبی و یا مرگ های تصادفی" می نامد. مضحکه و نا انسانی بودن چنین ادعا هائی باید جامعه جهانی را دچار چندش کند.

6-اسرائیل مدعی است که حماس را مورد حمله قرار داده است و نه مردم فلسطین را.

قبل از هر چیزی باید گفت گه موشک فرقی بین اعتقادات و تعلقات سیاسی مردم نمی گذارد.بلکه هر آدمی زادی را در مسیر خود می کشد. این را هم اسرائیل و هم فلسطینی ها میدانند. ولی آنچه که اسرائیل میداند و آنرا علنا نمی گوید این است که عملیات اخیر آن ، تا چه حدی موجب تقویت حماس و پیام مقاومت و انتقام آن میشود و آنرا در پژواک خشم و رنج آنان می توان مشاهده کرد.

هدف های مورد حمله ، یعنی پلیس ونه رزمندگان حماس ، کلیدی برای فهم نیت خطای اسرائیل بدست می دهد. اسرائیل امیدوار است که با  ایجاد فضای هرج و مرج ، پایه های نظم و قانون در نوار غزه را از بین ببرد.

7-اسرائیل ادعا می کند که فلسطینی ها منشاء خشونت هستند.

بگذارید صریح و بی پرده سخن بگوئیم.اشغال فلسطین از جنگ1967 ببعد ، منشاء خشونت بین اسرائیلی ها و فلسطینی بوده و هست. خشونت تنها با پایان دادن به اشغال و اعطای حق ملی و انسانی به فلسطینی ها می تواند پایان یابد. حماس کنترلی بر ساحل غربی رود اردن ندارد ، با اینهمه ، ما تحت اشغال بسر می بریم و حقوق ما مورد تجاوز قرار گرفته و کودکان ما بقتل میرسند.

بعد از روشن شدن این افسانه بافی ها ، بگذارید به دلایل واقعی پشت این حملات ، که حتی چندش آور تر از خود این عملیات هستند بپردازیم.

رهبران اسرائیل ، کنفرانس مطبوعاتی بر گزار کرده ، لباس سیاه بر تن کرده و آستین ها را با لا زده اند .

آنها می گویند : "وقت جنگ است ، ولی آسان نخوهد بود".

برای اثبات اینکه این امر چقدر دشوار است ، لیونی ، اولمرت و باراک ، حتی در کنفرانس مطبوعاتی خود آرایش و آراستگی ندارند و باراک به مبارزات تبلیغاتی خود برای پست نخست وزیری خاتمه داده و فقط بر نوار غزه متمرکز شده است. چه قهرمانانی و چه رهبرانی!

همه ما واقعیت را میدانیم: تعلیق انتخابات ، دقیقا مورد نظر اصلی آنان است.

درست مانند مک کین که مبارزه  انتخاباتی خود را متوقف کرده و به واشنکتن برگشت تا به" بحران مالی بپردازد"!  و این این عمل رهبران اسرائیل کمی بیشتر از تبلیغات محض است.

کاندیدا ها باید سر سخت و محکم در رهبری بنظر برسند ، و ظاهرا چیزی بهتر از غرقه در خون ساختن فلسطینی ها نیست.

لیونی در لباس سیاه و موی نا آراسته خود می گوید : منو نگاه کنید! من یک جنگجو هستم ! آنقدر سر سخت هستم که ماشه تفنگ را بکشم! در رای دادن خود ، محکمتر از من نخواهید دید! میدانید که من به بیرحمی بی بی نتان یاهو هستم؟

من نمیدانیم که کدامیک از آنان بلوا ساز ترند ، لیونی یا باراک ، و یا پایگاه رآئی که آنها میحواهند مورد خوشایند شان قرار گیرند.

در نهایت ، این امر امنیت مردم عادی اسرائیل را تامین نخواهد کرد.در واقع ، این کشتار در آینده ، نسل تازه ای از داوطلبین عملیات انتحاری را بوجود خواهد آورد.

این عملیات ، حماس را نیز تضعیف نخواهد کرد ، و ثمری برای سه ابلهه "سر سخت " باراک ، لیونی و اولمرت نخواهد داشت. اقدام سیاسی نادرست آنان ، احتملا بصورت سیلی محکمی بصورت خود آنان باز خواهد گشت، همانگونه که در حمله وحشیانه آنان در 2006 به لبنان  نصیب شان شد.

در خاتمه ، باید گفت که دلیل دیگری نیز درپشت عملیات نهفته است، چیزی که فراتر از مسائل درونی  خود اسرائیل است - چرا به این حمله اجازه داده شده است؟ : و آن عبارتست از پیچیدگی  سیاست و سکوت جامعه جهانی!

اسرائیل نمیتواند بر خلاف منافع متحدین اقتصادی خود در اروپا ویا متحدین نظامی خود در آمریکا عمل کند. اسرائیل با کشیدن ماشه تفنگ ، زندگی صدها و حتی هزاران انسان را در این هفته می تواند  ازبین ببرد. عدم همدردی جهانیان و تحمل نا انسانی رنج فلسطینی هاست که اجازه می دهد چنین چیزی رخ دهد.

اهریمن زمانی وجود دارد که نیکی ساکت است!

از سر زمین اشغالی فلسطین .

 

مصطفی برقوتی ، دبیر کل اقدام ملی فلسطین ( که ادوارد سعید عضو آن بود) و  طرفدار مبارزه غیر خشونت آمیز علیه اسرائیل ،  در ساحل غربی رود اردن است و این مقاله را در روز دوم حملات اسرائیل به نوار غزه نوشته است، که  در 29 دسامبر در روزنامه نیویورک تایمز به چاپ  رسیده است.