روح الله  عباس خانی

تاريخچه هنرنمايش در آذربايجان(تبريز)

                                                                                                                       برای نمايش بزرگ عکسها لطفا روی عکسها کليک کنيد.

واژهء نمايش ترجمهء يونانی  Drama   و  theater,     فرانسوی است که در فرهنگ معين چنين معنا شده است: 1- محلی که در آن نمايش می دهند؛ تماشاخانه، 2- يکی از هنرهای ترکيبی که تلفيقی از هنرهای معماري، حجاري، نقاشي، ادبيات و موسيقی است و آن نمايش دادن سرگذشتها، حالات و احساسات افراد و جوامع در صحنهء نمايش است و آن نمايش دادن سرگذشتها، حالات و احساسات افراد و جوامع در صحنهء نمايش است. در کتاب نمايش جلد اول، صفحه 290 ، در مقابل کلمهء نمايش آمده است: اصل يونانی اين اصطلاح Dramaبه معنای کاری است که انجام می شود، يا عملی که روی می دهد . به همين سبب، در يونان کهن عملی را که روی صحنه در برابر چشم تماشاگران روی می داد- دراما- که معادل نمايش در فارسی است – می گفتند.

 واژهء نمايش در فارسي؛ يهنی نشان دادن باز نمودن و مترادف اصطلاحهای تماشا، تقليد و بازی است. اصطلاح نمايش به طور کلی برای نمايش در هر عصر يا هر سرزمينی به کار می رود و هر يک از شکلها و شاخه های گوناگون اين هنر جرئی از مفهوم نمايش است. نمايش شامل تراژدي، کمدي، تعزيه، تقليد، خيمه شب بازي، مضحکه، مسخره بازي، لال بازی و تمام هنرهای نمايشی مانند باله و اپرا و حتی سينما( تا آنجا که جنبه های نمايشی آن مورد نظر باشد) و مانند اينهاست.

 نمايش به مفهوم کلی آن در همهء تمدنها و سرزمينها، به شکلهای گوناگون وجود داشته است و کم و بيش در ميان همهء قومها بازی کردن

 بخشی از شعاير مذهبی به شمار می رفته است. هدف از اين بازيها، ستايش زندگي، ياری رساندن به ادامهء حيات جامعه، برانگيختن مهر خدايان يا بزرگداشت مردگان بوده است. باتعاريف ياد شده از نمايش به بررسی تاريخچهء اين هنر در منطقهء آذربايجان می پردازيم.

با آگاهی از مفهوم نمايش، شايد منشاً پيدايش نمايش در آذربايجان  را سالها قبل از ميلاد بدانيم؛ يعني، زمانی که تمدن در اين ناحيه شکل گرفت. بشر از ابتدای شکل گيری تمدنها هميشه مراسمی برای بزرگداشت آداب و رسوم خود داشته است و درحقيقت، اين مراسم شکاهای نخستين نمايشهای امروزی است، به اين ترتيب با بررسيهای دقيق شکلهای ابتدائی مراسم نمايشی را می توان در آذربايجان يافت.

اين کار با کوششهای باستان شناسانه از اشيا ء و ظروف کشف شده، طرحها و شکلهای روی ظروف و ديوارهء غارها و شناسائی می شود. آثار تاريخی نيز گواه وجود اين گونه مراسم هستند که خود نياز به بررسی مستقلی در حوزهء اساطير و فولکلور اين منطقه دارد. در آذربايجان تعزيه به عنوان صفويه مطرح می شود- در اين دوره است که تعزيه حالت نمايشی به خود می گيرد و رفته رفته کامل تر می گردد. مخصوصاً در دورهء قاجار رشد و گسترش بيشتری می يابد.

 انقلاب مشروطيت و ارتباط بيشتر با غرب در تعزيه هم اثر منفی می گذارد و تا حدودی آن را تضعيف می کند. با ظهور رضا خان و گرايش روزافزون به غرب، تعزيه و ساير مراسم عزاداری مورد بی مهری قرار می گيرد و تا زمان پيروزی انقلاب اسلامی در ايران اين رويه ادامه پيدا می کند.

 بجز تعزيه و بعضی مراسم آييني( نقالي، خيمه شب بازی و...) که شکل نمايشی داشته اند، نمونهء نمايشی ديگری در آذر بايجان يافت نمی شود، تا اينکه نمايش به شيوهء جديد که درغرب معمول بود ، در اين ديار قوت می گيرد.

اين گونه نمايش در آذربايجان به علت نزديکی به ماورای قفقاز و از آن طريق به اروپا، زودتر از بقيهء مناطق ايران نشو ونما می کند.

چند روايت دربارهء زمان پيدايش اين نوع نمايش وجود دارد:

روايت اول مربوط به فعاليت ارامنهء تبريز در زمينهء نمايش است. به نظر می رسد که ارامنه در پيدايش نمايش به شکل غربی در ايران و تبريز نقش بسزائی داشته اند؛ زيرا، نخستين اجراها معمولاً از طرف ارامنه صورت گرفته است- سندی از روزنامهء اختر شمارهء 16 سال 15 بهتاريخ 23 ربيع الاخر 1306 برابر با 26 دسامبر 1888 ميلادي( 1266 شمسي) در فصلنامهء پژوهشی تئاتر شمارهء اول چاپ 1366 نقل شده است که به اجرای نمايشنامهء اتللو و نمايشی کمدی به زبان ترکی  در تبريز اشاره می کند. 1.

 با توجه به اين يادداشت که تاريخ آن هم چندان دقيق به نظر نمی رسد، تئاتر به شيوه جديد در آذربايجان قدمتی يکصد و پانزده ساله دارد. ظاهراً قبل از آنهم از طرف ارامنهء تبريز و هنرمندانی که از قفقاز می آمده اند، تئاتر در تبريز اجرا شده است. ( به عنوان مثال سابقه خدمت بيوک خان نخجوانی در نمايش که در کارت عضويت ايشان در هيئت آکتورال آرين قيد شده است، در سال1261 شمسی را نشان می دهد، تصوير آن در صفحه 224 آمده است) درهر حال، طبق اين سند آغاز پيدايش نمايش به شکل جديد در تبريز متعلق به دورهء ناصرا لدين شاه قاجار است و بيش از يک قرن سابقه دارد.

ازمطالعهء منابع مختلف چنين به نظرمی رسد که هنرمندانآذربايجان شمالی ( جمهوريآذربايجان فعلي) و عثمانی در به وجود آمدن هنرهای نمايشی به شکل جديد در تبريز موثر بوده اند. در اين ميان نقش آذربايجان به سبب مشترکات فرهنگی بيشتر- از عثمانی فراتر بوده است. البته روشن است که در آن زمان، آذربايجان از گرجستان و تفليس و دو منطقهء اخير از روسيه و روسيه هم از اروپای غربی تاًثير می گرفته است. تاًثيرات از طريق روسيه به مرزهای شمالی ايران هم منتقل می شد.همين تاًثيرات به نوعی ديگر با کمی تفاوت ازطريق عثمانيها به ايران ومخصوصاً تبريزراه می يافت.

 روايت دوم مربوط به کتابچه ای 20 صفحه ای است که با عنوان « به مناسبت جشن چهلمين سال نمايش در تبريز» از طرف هيئت هنرپيشگان درام و اپرت فردوسی تبريز درمهر ماه 1321 شمسی برابر با 1942 ميلادی منتشر شده است. طبق اين سند، تاريخ آغاز حرکتهای نمايشی در تبريز به 1281 شمسی يا 1902 ميلادی تعلق دارد؛ يعني، حدود چهارده سال بعد از تاريخ يادداشت قبلی که قطعاً در اين فاصله هم حرکتهايی از طرف ارامنه و هنرمندان تبريز صورت گرفته است.

روايت سوم مقالهء جعفر جعفراف، نويسندهء آذربايجانی است که می نويسد:« نخستين تئاًتر حرفه ای در آذربايجان جنوبی در سال 1909 ميلادی ايجاد شد، در تبريز در سالن تابستانی  باغ ملی به افتخار ستار خان و مبارزان مشروطه نمايش داده شد.»

ايشان در ادامهء مطالب خود در بارهء تئاتر آذربايجان جنوبی می نويسد:

 « در سال 1912 جوانان فرزانهء تبريز نخستين تروپ تئاتری را به نام« خيريه» تشکيل  دادند. اين تروپ اساساً نمايشهای نويسندگان آذربايجان را اجرا می کرد. حاجی خان (چلبي) مهدی شفيع زاده، ابوالفضل موًيد زاده، اسماعيل وکيلي، وهاب زاده و عظيم زاده جزء هيئت خيريه بودند، ايشان به طور مرتب در تبريز برنامه اجرا می کردند، اما تروپهای تئاتری صحنهء دائمی نداشتند- ايشان از صحنهء تئاتر«سولٌی » و سالن تابستانی خيريه و مدرسهء آراميان استفاده می کردند.

 در سال 1917 به رهبری و رژيسوری رضاخان قلی زاده(شرقلي) تروپ تازه ای تشکيل شد. آشنايان قلی زلده اعتراف می کنند که وی هنرمند توانا و با استعداد ی بود- او خود کمدی می نوشت و اجرا می کرد.

 در سال 1919 تروپ ديگری در تبريز تشکيل شد- رهبر اين تروپ بيوک خان نخجوانی بود. نوآوريهای او در تئاتر تبريز اهميت زيادی دادر. وی به تئاتر جان تازه ای دميد و هنرمندان با استعدادی تربيت کرد و به صحنه آورد.

يک سال بعد در تبريز جمعيت اصلاح و ترقی تشکيل شد که خود را وقف کارهای فرهنگی کرده بود و به نام همين جمعيت، تروپ تئاتری جديد شروع به فعاليت کرد. به زودی تروپ« بيوک خان نخجواني» و تروپ بيوک خان نخجوانی به کار خود ادامه داد و با قدرتترين آکتورهای تبريز را دور خود جمع کرد، نخجوانی پيش از اين در تئاترهای حرفه ای باکو روی صحنه آمده بود و تجربهء کافی اندوخته بود. نخجوانی می کوشيد که نمايشگاه های تروپ زير رهبری خودش را تا حد نمايشهای اصيل حرفه ای بالا بياورد.

مرحلهء دوم رونق تئاتر تبريز از سال 1921 شروع می شود. در اين دوره شمارهء مدارس جديد زياد می شود، فرهنگ و تمدن تا حدی پيش می رود و همدوش با همهء اينها تئاتر هم رونق پيدا می کند. در سال 1926 تئاتر شيرو خورشيد بنا شد. اين تئاتر گنجايش هشتصد نفر تماشاچی داردو برنامه های اين تئاتر عبارت بود از آثار ميرزا فتحعلی آخوند زاده، ئوزير حاجی بيگ، جليل محمد قلی زاده، ح، جاويد و....

 يک سال پيش از احداث ساختمان تئاتر شير و خورشيد، تروپ« آيي«] عبرت» تشکيل شده بود وبا موفقيت برنامه اجرا می کرد. خادمان بزرگ فرهنگ و تمدن آذربايجان ازجمله جبارباغچه بان، جعفر اديب، هلال ناصری و علی عسگرارژنگی از نزديک کمک می کردند وصلاح کار تروپ را خوب می ديدند- روزهای جمعه به کارگران به قيمت ارزانی نمايش می دادند- اين نمايشها خالی از اهميت سياسی نبود.

 در سال 1944 در تبريز تروپ ديگری تشکيل شد. از طرف کميتهء روابط ايران و شوروی هنرمندان با استعداد به تروپ دعوت شدند، بعدها همين تروپ به کار خود ادامه داد. هنرمندان برجستهء آذربايجان شوروی هم در اين تروپ شرکت داشتند. در سال 1946 فعاليت اکثر تروپهای تئاتری تبريز متوقف شد.2.

 بنا بر اين گروه های نمايشی فعال عبارت بودند از:

1- آکتورال اصلاح و ترقی معارف به سرپرستی مجيرالدوله و کارگردانی بيوک خان نخجواني، تاًسيس سال 1300 شمسي.

2- آکتورال آذريان (درام صنايع) به کارگردانی آقای رضا خان قلی زاده( شرقلی تاًسيس سال 1296 شمسي).

3- آکتورال آذربايجان به کارگردانی آقای ميرزا باقر حاجی زاده، تاًسيس سال 1306 شمسي.

همچنين گروه ارامنه به کارگردانی آقای طاشچيان در اجرای نمايشنامه ها با هم همکاری نزديک داشتند و اکثراً نمايشنامه های اجرائی توسط اين گروه ها در تماشاخانهء آراميان که در سال 1915       ( 1294 شمسي) توسط موسيو آراميان از بازيگران و کارگردانان بنام ارامنه در تبريز بنا شده بود، اجرا می شد.

 غير از سه روايت ياد شده، روزنامه های تجدد ( 1295 ش ) تبريز ( 1288ش) اکثراً اعلانهای نمايشنامه های اجرا شده در تبريز را چاپ کرده است و اطلاعات اوليه در اين آگهی ها موجود است از سال 1300 شمسی به بعد نيز در آلبوم مرحوم جميل رشدی اکثراً اعلانها جمع آوری شده است که در سازمان اسناد ملی شمال غرب کشور( تبريز) نگهداری می شود. البته برای بررسی فعاليتهای نمايشی در اين منطقه خود اين اعلانها اطلاعات زيادی در اختيار قرار می دهد، اما برای بررسی تخصصی اين فعاليتها و نقد علمی و صحيح حرکت نمايشی اين نقطه از کشور پهناور ايران و تحقيق درزمينهء روند تحول عوامل مختلف نمايش ازقبيل نمايشنامه، کارگردان، بازيگر، دکور و .......اطلاعات دقيق تری لازم است.

 در تاريخ نمايش اين منطقه از ديدگاه ادبيات نمايشي، در می يابيم که اولين نمايشنامه ها به شيوهء جديد در اين منطقه نوشته می شود، آثار ميرزا فتحعلی آخوند زاده ابتدا به زبان ترکی چاپ می شود- اين نمايشنامه ها حدود يکصد و پنجاه سال قبل نوشته شد که بعد از مدتی توسط ميرزا جعفر قراچه داغی به فارسی ترجمه می گردد.

 سپس ميرزا آقا تبريزی اولين نمايشنامه نويس ايرانی و تبريزی به شيوهء جديد و به زبان فارسی می نويسد و در تبريزو تهران اجرا می شود- حدود يکصد و سی سال قبل( 1287 ه.ق،) اين نمايشنامه ها نوشته شده است که يک سال بعد، آخوند زاده نقدی بر نمايشنامه های ميرزا آقا می نويسد و در واقع پايه های نقد نمايشی گذاشته می شود.

 دکتر يحيی آرين پور در جلد سوم از صبا تا نيما در بارهء آغاز نمايشنامه نويسی جديد می نويسد:« اگر از بعضی روايات راجع به وجود نوعی نمايش در ايران قديم- و از شبيه خوانيها و بازيهای خنده دار تخت حوضی که در عهد پادشاهان قاجار و بخصوص در دوران سلطنت ناصرا لدين شاه مرسوم بوده بگذريم بايد بگوييم که نمايش به مفهوم اروپائی آن در ايران سابقه نداشته است. نمايش و نمايشنامه نويسی جديد در ايران از اوائل عهد ناصرالدين شاه آغاز شد و ظاهراً اولين نمايشنامه ای که در تهران به معرض تماشا گذارده شد، ترجمهء منظومی بود اثر مولير به نام« گزارش مردم گريز» که به اقرب احتمال آن را ميرزا حبيب اصفهانی در استانبول از متن فرانسوی به شعر فارسی در آورده بود. از LEMISANTHROPE

همزمان با « گزارش مردم گريز» و يا کمی بعد از آن، بعضی از نمايشنامه های ديگر مولير، از جمله کمديهای طبيب اجباري، گيج، عروس جناب ميرزا به فارسی ترجمه شد وميرزا جعفر قراچه داغی تمثيلات ميرزا فتحعلی آخوند زاده ( که قبل از ترجمهء آثار مولير به ترکی منتشر شده بود) را از زبان آذربايجانی به فارسی برگرداند و بعد ميرزا آقا تبريزي، به تقليد آخوند زاده و به روال تمثيلات، سه نمايشنامهء کوتاه فارسی به رشتهء تحرير کشيد.

 پس از استقرار مشروطيت به تدريج گروههای نمايشی کوچکی در تبريز، رشت و تهران پديد آمد. نمايشنامه هايی که اين گروهها به صحنه می آوردند، غالباً ترجمهء ناقص يا دگرگون شده ای از کمديهای مولير بود که نويسندگان مقداری از شيرين کاريهای بازيهای ملی و نمايش روی حوضی را در آن وارد می کردند.»

 دکتر جنتی عطائی در کتاب بنياد نمايش در ايران در اين باره چنين آورده است:

 « اولين نمايشنامه هايی که به تقليد اروپائيان نوشته شد و فعلاً در دست می باشد، يکی آثار نمايشنامه نويس معروف آذربايجاني، فتحعلی آخوند زاده است که به وسيلهء ميرزا جعفر قراچه داغی به فارسی ترجمه شده است و ديگری آثار ميرزا ملکم خان می باشد که قسمتی از اين نمايشنامه ها در سال 1326 ق ، در روزنامهء اتحاد تبريز چاپ شده است، ملی مجموعهء کامل آنها فقط در سال 1340 در براين انتشار يافت، در سال 1291 ق مجموعه آثار نمايشی آخوند زاده که شامل پنج نمايشنامه می شد، توسط ميرزا جعفر قراچه داغی به چاپ می رسد.»

آقای جمشيد ملک پور هم در کتاب ادبيات نمايشی در ايران جلد دوم چنين بيان می کند:

« ايرانيانی که در خارج از کشور می زيستند به سبب برخورداری از امکانات فرهنگی و اجتماعی بهتر، هميشه از پيشگامان و بدعت گذاران پديده های جديد اجتماعی و فرهنگی در ايران به شمار آمده اند- چنين است که ميرزا فتحعلی آخوند زاده نخستين گام را در آن سوی رود ارس در هنر نمايش برمی دارد و حاصلش را ميرزا جعفر قراچه داغی تقديم هموطنان خود در اين سوی ارس می کند. ميرزا حبيب اصفهانی نيز در استانبول نخستين نمايشنامهء فرهنگی را از ترکی به فارسی ترجمه می کند و سبب می شود تا ايرانيان با جهان نمايش « مولير» و کمديهای او آشنا شوند.

 از آنجا که نخستين هنرمندی که سبک و سياق نمايش فرنگستان را در ايران رواج داد، ميرزا فتحعلی آخوند زاده بود که کتاب تمثيلات خود را به زبان ترکی به نگارش در آورد و نخستين نمايشنامه نويس فارسی زبان يعنی ميرزا آقا تبريزي، به پيروی از او بود که نخستين گام را برداشت، لذا بيهوده نيست اگر بگوييم که ادبيات نمايشی آذربايجانی نه تنها يکی از شاخه های ادبيات نمايشی ايرانی محسوب می شود، بلکه پيشگام و پيشرو اين هنر واين « فن شريف» در حوزهء فرهنگ ايرانی به حساب می آيد.

 در دوران انقلاب مشروطه از سهم کوشندگان آن سوی رود ارس در نهضت کاملاً با خبر هستيم که آنان چه در زمينهء فرهنگی از قبيل روزنامه نگاري، داستان نويسي، اشعار انتقادی  و چه از لحاظ نظامی و سياسی بزرگترين کمکها را به نهضت مشروطيت کردند. همين ها در نهضت نمايش نيز در دوران مشروطيت بيشترين سهم را دارند. ورود گروههای نمايشی قفقازی و عثمانی به ايران و اجرای نمايشهايی توسط آنان، بيشترين کمک را به آشنايی و ترغيب ايرانيان به هنر نمايش کرد، اين گروهها که نمايشهايی ملی همچون نمايش وطن اثر نامق کمال ر ا می دادند و يا اپراها و کمدی موزيکالهايی چون ليلی و مجنون، آرشين مال آلان و اصلی و کرم را برای ايرانيان به نمايش می گذارند با موضوعها و مضامين تاريخي، ملی و انتقادي، توجه روشنفکران و معارف خواهان را به کاربرد نمايش در انقلاب مشروطيت واقف می ساختند.

 يکی از نويسندگان آن سوی رود ارس که در جريان انقلاب مشروطهء ايران سهمی داشت،« ئوزير عبدالحسين اوغلو حاجی بيگ » بود کهبيشتر به « حاجی بيگلي» و « حاجی بيگف قفقازي» شهرت دارد.

حاجی بيگ مثل همتاهای ديگر خود « جليل محمد قلی زاده»،« نريمان نريمانف».« رسول زاده» و چند تن ديگر، با آثار قلمی خود در جريان نهضت مشروطه به طور جدی مشارکت داشته و نوشته هايش در بين مشروطه خواهان و بويژه آذربايجانيها جای خاصی پيدا کرده بود، مقالات طنز آميز« حاجی بيگ» که در روزنامه های قفقاز از قبيل ارشاد، ترقي، حقيقت و اقبال چاپ می شدند، فوراً در سرتاسر آذربايجان و حتی تهران انعکاس می يافت. بنابراين حاجی بيگ را نه تنها به عنوان بنيانگذار«اپرا» در آذربايجان و ايران می شناسيم، بلکه وی را نويسنده ای مبارز و آزاديخواه می دانيم که در جريان انقلاب مشروطه و بويژه در رابطه با صدها هزار کارگر و پيشه ور ايرانی که در قفقاز مشغول به کار بودند، مقالات و اشعار طنزآميزش پيام انقلاب را منتشر می ساختند.»

با اين توضيحات تا حدودی وضعيت آذربايجان در آن تاريخ و نقش اين منطقه از ميهن اسلامی در پيدايش و نضج نمايش در ايران روشن می شود.

همان طور که در مقالهء جعفر جعفراف، نويسنده آذربايجاني، نيز اشاره شد، قبل ارز سال 1300 شمسی در تبريز گروههای تئاتری مختلفی شکل می گيرد؛ از جمله هيئت آکتورال خيريه( 1291 ش) پنج سال بعد، آکتورال تبريز(1296 ش) و گروه ارامنهء تبريز به رهبری طاشچيان نيز در همين سالها تشکيل می شود، در سال( 1298 ش) آکتورال تبريز به نام آکتورال آذربايجان تغيير نام می دهد. شايان توجه است که فعاليتهای اين گروه در جهت سياستهای روزنامهء تجدد شيخ محمد خيابانی بوده است. اين گروه بعداً با نام «آرين» به فعاليت خود ادامه داد.

 گروه  ديگرهم با نام «اميد ترقي» در تبريز فعاليت می کرد که مديران مسئول آن  ح. محمد زاده و علی عليزاده بودند- اين گروه نيز در حدود سال 1298 ش در تبريز فعال بودند.

 در سال 1300 ش گروه آکتورال « آيينه عبرت» تشکيل يافت- اين گروه وابسته به فرقهء دمکرات عاميون بود، شاخهء حزب دمکرات در آذربايجان که در وجود شيخ محمد خيابانی و ياران او خلاصه شده بود، به امر تئاتر توجه خاصی داشت و برای آگاهی و تهييج مردم از اين فن استفاده می کرد. از جمله نمايشنامه هايی که اين حزب در تبريز به اجرا در آورد،نمايشنامهء نادر شاه نوشتهء نريمان نريمانف بود.

 از جمله نمايشنامه نويسان تبريز، ميرزا حسن ناجی بيگ بود که چندين نمايشنامهء تاريخی مثل داريوش، سياوش و کيخسرو نوشته بود. حسين جاويد هم نمايشنامهء شيخ صنعان و توپال تيمور را قلم زد. از مگرويچ طاشچيان چندين نمايشنامه باقی مانده که بعضی از آنها را آقای يحيی آريانپور ترجمه کرده بود از قبيل: مادر زن ظالم، ناموس، تاجر کدو، خادم بی هوش يا خادم هاج و واج، فاجعه تاريخی از وقايع محمد سلطان صلاح الدين ايوبي، که نام« کدام يک از دو» را نيز داشت.

 سالنهای نمايش در تبريز محدود بود اما پر رونق، در تبريز سينما سولٌی و سالن تئاتر آراميان و سالن تابستانی گروه خيريه برای اجرای نمايشنامه ايجاد شده بود که از معروفترين  نمايشنامه هايی که در اين سالنها به نمايش گذاشته شد و اقبال عامه را نيز به دنبال داشت علاوه بر پيس نادرشاه افشار، بايد از پيس های در راه شرف نوشتهء شيروان زاده نويسندهء ارمنی وطن ، نوشتهء نامق کمال، اپراهای اصلی و کرم، عاشق غريب، آرشين مال آلان، مشهدی عباد، واللی ياشيندا جوان، نوشتهء برادران حاجی بيگ نام برد که اکثر آنها به زبان ترکی اجرا شد.3.

دربارهء تشکيل اين سالنها آقای جمشيد ملک پور چنين اظهار می کند:

در تبريز تنها سه مکان برای اجرای نمايش وجود داشت، يکی از آنها سالن سينما «سولي» بود که در سال 1900 ميلادی برابر با 1280 خورشيدی توسط کاتوليکها ساخته شده بود و اختصاص به نمايش فيلم داشت. اما گاه گاهی بعضی از آکتورال ها در آن به اجرای نمايش می پرداختند. دومين سالن، همان سالن تابستانی جمعيت خيريه بود که در محل قرائتخانهء جمعيت ترتيب داده شده بود و فقط تابستانها قابل استفاده بود- اما سومين سالن که در واقع مهمترين آنها به شمار می رفت، سالن تئاتر آراميان بود که در سال 1915 ميلادی و توسط مسيو آراميان که خود يکی از بازيگران و مترجمان نمايش بود، تاًسيس شد که يگانه سالن نمايشی شهر بود.»

مرحلهء بعدی تاريخ نمايش در تبريز از سال 1300 شمسی به بعد آغاز می شود؛ يعنی در زمانی که دورهء قاجار رو به افول و دوره جديد در حال آغاز است.« تبريز پس ازانقلاب مشروطيت بی سامان شد، چندی جولانگاه استبداد محمد علی شاهی و چندی ميدان تاخت و تاز روسها و عثمانيها بود. مردم تبريز در ايام جنگ جهانی اول پيرامون تعدادی از مردان مردم دوست و وطن پرست گرد آمدند و راه آزادگی خود را ادامه دادند. خيابانی يکی از اين مردان بود. خيِابانی به دست مخبرالسلطنه هدايت و منکوب و سرکوب شد. کودتای رضاخانی آذربايجان را را نيز به سکوت کشاند.  رژيم رضا شاه دل خوشی از آزاد مردان عصر مشروطهء آذربايجان نداشت و لذا با سرکوب و سکوت خود در اين خطه، اقتدار خود را به رخ مردم کشاند. آذربايجان نيز از ديکتاتوری رژيم رضاشاه لطمات و صدماتی ديد. فعاليتهای هنرمندان تبريز در زمينهء تئاتر ، در ايام رژيم رضاشاه نيز ادامه يافت و همراه تصميم گيريها و فراز و فرودهای سياسی اين رژيم به نوسان افتاد، رفته رفته بر تعداد مدارس تبريز افزوده شد ودر صد باسوادان اين شهر بالا رفت. همدوش با اين تحولات فرهنگي، تئاتر نيز قدرت بيشتری يافت،کيفيت نمايشها و دکورها بهتر شد و طرز فکر مردم به هنرمندان تئاتر و هنرتئاتر تا حدودی تغيير يافت. فعاليتهای هنرمندان و گروههای تئاتر تبريز تا سالهای 1310- 1320 شمسي؛ يعنی سالهای شدت يافتن ديکتاتوری رضاشاه بيشتر بود و گروهها وتروپها ی هنری چندی تشکيل يافت و نمايشهای مناسب و منسجم زيادی روی صحنه آورد. بعضی از هنرمندان از جمله تروپ هنری بيوک خان نخجوانی در پيشرفت و توسعهء تئاتر تبريز بسيار موثر بودند.

 جبار باغچه بان که يکی اعضای گروه تئاتري« آيينهء عبرت» بود و نخستين مدارس را برای کودکان عقب افتاده و کر و لال تشکيل داد، از تئاتر برای پيشبرد کار تعليماتی و فرهنگی خود سود می جست.

 

بازيگران آکتورل « آيينه عبرت» ( 1300 شمسی)

 

 

 

 

 

 

 محمد  ظهيری

کارگردان

 

 تقی  شرقی

بازيگر

 يحيی  آرين پور

مدير

 

 محمد علی  برادری

بازيگر

 جبار  باغچه بان

بازيگر

 

 جدی

بازيگر

 آذرخش

بازيگر

 

 محمود  مهردادی

بازيگر

 جغفر  اديب

بازيگر

 

 محمد علی  درفشی

بازيگر

 هلال  ناصری

بازيگر

 

 شيرازی

بازيگر

 اصغر  ارژنگی

بازيگر

 

 حسين  شرقی

بازيگر

 محمد علی  رشدی

بازيگر

 

 محمد  روحی

بازيگر

 صالح  فرهودی

بازيگر

 

 

 

 

 بايد او را از اولين کسانی شمرد که تئاتر کودک را در آذربايجان و ايران پايه ريزی کرده است. وی در نمايشنامه های خود از زبان حيوانات برای کودکان سود می جست. سال 1300 ش . به بعد سالهای تلاشهای ايشان بود گروه آيينهء عبرت از سال 1306 به بعد متوقف می شود،« در واقع، وضعيت حاد سياسی که ناشی از کودتای 1299 ش بود – آنرا از هم پاشاند- اعضای آن بعدها در گروه آکتورال تبريز به سرپرستی رضاقلی زاده به فعاليت خود ادامه دادند.

« جمعيت اصلاح و ترقی معارف» به سرپرستی  محمد رومی ملقب به مجيرالدوله در سال 1302 ش تاًسيس يافت. هدف از تاًسيس آن احيای فرهنگ آذربايجان و اعتلا و تهذيب اخلاقی مردم آن سامان بود- اين جمعيت در زمينه های ادبي، ورزشی و هنری فعاليت داشت. خط مشی اين جمعيت نشر علوم و تنوير افکار و تهذيب اخلاق جوانان و احترام به همهء احزاب و اجتماعات سياسی بود. از فعاليتهای اين جمعيت نيز تشکيل يک شعبهء ورزشی و يک شعبهء آکتوری به نام «آرين» با چهل نفر عضو، يک موسسهء اقتصادی به نام شرکت تعاونی صداقت و يک شعبه ادبی مرکب از 20 نفر عضو برای نشر و توسعه ادبيات فارسی و نيز موسسه مهمی به نام دارالترجمه برای ترجمهء کتاب از زبانهای خارجی به فارسی با تعدادی مترجم زبده در زبانهای مختلف و ايجاد يک صحنهء کوچک در محله چرنداب تبريز بود. رهبری اين جمعيت را بيوک خان نخجوانی به عهده داشت . بيوک خان به امر تئاتر و اجرای نمايشهای گوناگون توجه خاصی داشت.

 بيوک خان نخجوانی در سال 1302 ش «آکتورال آرين» را سرو سامان داد و هنرمندان زبدهء تئاتر تبريز را در آن گرد آورد. اين گروه هنری حدود هيجده سال به طور مستمر و مداوم به فعاليت هنری ادامه داد و نمايشنامه های گوناگونی را روی صحنه برد. گروه آرين در شهريور سال 1306 ش . با روی صحنه آوردن نمايشی در سالن تئاتر شير و خورشيد، اين  سالن را که در سال 1305 ش ساخته شده بود، افتتاح کرد، افتتاح اين سالن توسط رضاشاه انجام گرفت. نمايشی که گروه آرين در مقابل رضاشاه اجرا کرد نمايشی ملی و ميهنی بود. بعد از اين نمايشنامه پيس طبيب اجباری نوشتهء مولير اجرا گرديد.»

 

 

 « گروه  آرين» ( 1320 - 1302 شمسی)

 

 

 

 

 

 

بيوک خان نخجوانی

کارگردان

 

حيرتی

بازيگر

عباس عليخان اسدی

بازيگر

 

نويد زاده

بازيگر

محمدعلی رشدی

بازيگر

 

آذرخشی

بازيگر

يحيی آرين پور

بازيگر

 

کهنموئی

بازيگر

 علی اوسط

بازيگر

 

اعلی کنعانی

بازيگر

فضلی

بازيگر

 

حمد خطيب شهيدی

بازيگر

يوسف رهبر

بازيگر

 

علی نژاد پژوه

بازيگر

رسولی

بازيگر

 

محمد زرين فام

بازيگر

حسين عرب اوغلی

بازيگر

 

ايرج صالح(احمدراده)

بازيگر

وجدانی

بازيگر

 

کهفی قانع -احمد

بازيگر

ميزانی

بازيگر

 

بهرامی

بازيگر

رضائی تبريزی

بازيگر

 

خانم ليزاشاه گلديان

بازيگر

مبصّری

بازيگر

 

خانم  آرشالوس

بازيگر

منجم زاده

بازيگر

 

 

 

 

                                                                                    

 در همين ايام با نظارت تعدادی از نظاميان و هنرمندان سرشناس، کميسيون نمايش تشکيل شد که هدف آن نيز نظارت بر محتوای نمايشنامه ها بود. اين کميسيون بنا به دستور رضاشاه تشکيل گرديد و از جمله هنرمندان معروف اين کميسيون بيوک خان نخجواني، مهدی شفيع زاده، حسينعلی کريم زاده، حاج خان چلبي، اسماعيل پيران، ابوالفضل معيري، رحيم خان پزشکي، اکبربرادر و باقر حاجی زاده بودند، اين کميسيون بعدها نام « هيئت نمايش» به خود گرفت و بيشتر حالت رسمی و دولتی و غير مردمی يافت.

 از سال 1306 ش به بعد ميرسيف الدين کرمانشاهی که عمری را در راه تعليم دکورسازي، طراحی لباس و طراحی صحنه در فققاز گذرانده بود وارد تبريز شد و ادرارهء امور تروپ آرين و نمايشها را بر عهده گرفت و در واقع، رئيس افتخاری آن شد. مير  سيف الدين کرمانشاهی چندين نمايش با عناوين وزير خان، سراب، پری جادو، مشدی عباد و .... را روی صحنه آورد و بسياری از تبريزيان را به تئاتر علاقمند ساخت. وی نزديک يکسال و نيم در تبريز فعاليت کرد و سپس راهی تهران شد و در جامعهء باربد تهران مشغول گرديد.

در سالهای 1312- 1313 ش گروهی از هنرمندان تئاتر کشور ترکيه وارد تبريز شدند و در اين شهر شروع به فعاليت نمايشی کردند. رهبر اين گروه محسن طغرل  يکی از هنرمندان به نام ترکيه بود- اين گروه نمايشی نمايشنامه های هاملت و اتللو اثر  شکسپير را روی صحنه آوردند که با اقبال عامه روبرو شد.

 لازم به يادآوری است که با گذشت زمان و گسترش ديکتاتوری رضا خان، رفت و آمدها به آن سوی ارس هم کم می شود، اما هنوز کم و بيش ادامه دارد و به نظر می رسد نوعی رقابت فرهنگی و هنری هم در آذربايجان ادامه داشته است. با حضور هنرمندان ترکيه و بعدها انجمن فرهنگی ايران و شوروی حاکی از تلاشی فرهنگی با اهداف سياسی است. گفتنی است که تئاتر تبريز در رژيم رضاشاه علاوه بر تحولات مختلفی که از سر گذراند، از موسيقی نيز برای جلب مشتری سود جست، صاحبان تئاتر علاوه بر روی صحنه آوردن پيسهای مختلف، از خوانندگان مشهور اين عصر نيز دعوت به عمل آوردند تا برای بينندگان کنسرت اجرا کنند، از جمله کنسرتهای معروف اين ايام تئاتر تبريز ، کنسرت قمرالملوک وزيری بود که همراه يک نمايش کمدی اجرا شد.

از نمايشنامه های معروف آن زمان که در تبريز به وسيلهء هنرمندان تئاتر اين شهر اجرا شد می توان به اين نمايشنامه ها اشاره کرد: بزن بزن در سه پرده از عبدالرحيم بيگ حقورديف، اولی لر(مردگان) نوشتهئ محمد قلی زاده، زمان کيشی بير قيز آلير( آقای زمان با دختری ازدواج می کند) نوشتهء سلطان اسدالله خان طلعت، مجلس شعرا يا « محبوب خيالي» نوشتهء اميد عمو رجب بچه شده اقتباس از مولير، او اولماسون( اون نباشه، اين باشه) يا مشدی عباد نوشتهء ئوزير حاجی بيگ، آخرين يادگارنادر شاه نوشتهء سعيد نفيسي، رستاخيز سلاطين ايران نوشتهء ميرزاده عشقي، جعفر خان از فرنگ آمده از حسن مقدم، عبرت عالم نوشتهء نامق کمال، شيخ صنعان نوشتهء حسن جاويد، ترجمهء يوسف ضياء سطوت و نمايشنامه های کمدی موزيکال اصلی و کرم، ليلی و مجنون، يوسف و زليخا، تازه داماد و غيره. شايان توجه اينکه نمايشنامهء عبرت عالم را هنرپيشهء معروف اين دوران خانم مرضيه کارگردانی کرده بود و اين از نظر تحولات تئاتر ايران نقطه عطفی به شمار می رفت که زنی هنرمند برای اواين بار رژيسوری پيسی را برعهده گرفته است.

 همزمان با رشد و پيشرفت فعاليتهای نمايشی در تبريز با يک دورهء رکود طولانی هم روبرو می شويم. در واقع تا دههء 1330 فعاليتهای نمايشی با نوسانهای مختلف ادامه داشت و بعضی سالها از رونق بيشتری برخوردار بوده است. اما تقريباً از سالهای 1330 الی 1350 ديگر از رونق خبری نبوده و فعاليتها بسيار کاهش يافته بود.

در اين ميان سالهای 1323 الی 1326 فعاليتها چشمگير شدند. انجمن فرهنگی ايران و شوروی در سال 1323 تشکيل شد که منشاً فعاليتهای نمايشی و هنری بيشتری در تبريزمی گردد. در دورهء حکومت ةک سالهء دمکراتها هم فعاليتهای نمايشی اوج بيشتری می گيرد و نمايشنامه ها همه به زبان آذربايجانی اجرا و همهء بليتها و اعلانها به زبان آذری چاپ می شود.

« با ورود ارتش سرخ به آذربايجان ايران در شهريور 1320- آکتورال «آرين» که به سرپرستی بيوک خان نخجوانی فعاليت می کرد، منحل گرديد و پيشکسوتان همان گروه، آکتورهای ديگری به نامهای « فردوسي»،           « حقيقت»، « ايران»،«تبريز» را تشکيل دادند- اين آکتورها تا سال 1323 به فعاليت تئاتر مشغول بودند و هر کدام با تعدادی از بازيگران که اغلب بازيگران در اين گروه ها يکی بودند، نمايشنامه هايی را حاضر می کردند و روی صحنه می بردند. مشخصهء  اين گروهها فقط با کارگردان و مديريت نمايش معلوم می شد. در سال 1323 گروههای فوق از جريانهای سياسی روز که در آن دوران در تبريز جريان داشت، متاًثر شدند و جملگی تحت نظارت انجمن روابط فرهنگی ايران و شوروی و خانهء فرهنگ شوروی به فعاليت پرداختند.

 انجمن روابط فرهنگی ايران و شوروی شعبهء تبريز در 21 مرداد 1323 با بيش از صد نفر تشکيل می يابد و کميسيونهای متعددی به وجود می آيد و تئاترال انجمن يکی از شاخه های مهم کميسيون هنرهای زيبا بوده است که فعاليت رسمی خود را از اواخر سال 1323 آغاز می کند مًوسسين و بازيگران آن همان  بازيگران آکتورالهای  گذشتهء  تئاتر تبريز بودند -  بعد ازآکتورال آرين اين د ومين باراست که اکثرهنرمندان دور هم جمع می شوند و به فعاليت تئاتر می پردازند».

 

اعضای آکتورل درام و اپرت تبريز ( 1322 شمسی)

 

 

 

 

 

 

محمدعلی رشدی

کارگردان

 

غلام  فرح انگيز

دکوراتور

حسن عذّاری

سرپرست

 

علی  کنعانی

بازيگر

اسماعيل مزدوری

معاون کارگردان

 

محمود  فرنام

اساد  دف

اساطور صفريان

سرگرست ارکستر

 

احمد ستوان پور

نوازنده

خانم آرشالوس ايريآن

بازيگر

 

جميک ستوان پور

نوازنده

خانم سارا بفخم

بازيگر

 

محمد علی بهرامی

نوازنده

خانم حکومه

بازيگر

 

زاوان  اوهانيان

نوازنده

خانم  ريما

بازيگر

 

بيوک مالک

نوازنده

خانم  فاطمه

بازيگر

 

اسماعيل شاکر حسينی

نوازنده

خانم  فاطمه صفرلی

بازيگر

 

هارطون  صفريان

نوازنده

خانم  واليه دندانمز

بازيگر

 

هاکوپ

نوازنده

خانم سولماز دندانمز

بازيگر

 

آشوت

نوازنده

خانم  شکوفه دندانمز

بازيگر

 

هارتون

نوازنده

خانم  زيبا

بازيگر

 

گاسپار

نوازنده

خانم    نيساری

بازيگر

 

مير جواد

نوازنده

خانم  صفوره

بازيگر

 

عدنی

نوازنده

خانم  رايا

بازيگر

 

احمد  صرافی

بازيگر

خانم  اشرف

بازيگر

 

فريدون

نوازنده

بهمن حميدزاده

استاد حرکات و ريتميگ

 

کسمائی

نوازنده

ايرج  احمدزاده

بازيگر

 

محمد توتونفروش

نوازنده

بيوک  محمدی

بازيگر

 

مجيد  ضرابی

نوازنده

پرويز  پرويزی

بازيگر

 

يوئيل  نيسان

نوازنده

صمد  تميز

بازيگر

 

 

 

 

هيئت هنرپيشگان درام و اپرت تئاترال انجمن، نمايشنامه های مختلفی را به اجرا می گذارد از جمله نمايشنامهء حاجی قارا نوشتهء ميرزا فتحعلی آخوند زاده، نماطشنامه های آرشين مال آلان،ليلی و مجنون، اصلی و کرم، مشدی عباد نوشتهء ئوزير حاجی بيگ، انتقام نوشتهء سليمانی ثانی آخوندوف، نمايشنامه های آيدين و سويل نوشتهء جبارلي، ناموس نوشتهء الکساندر شيروان زاده،عاشق غريب نوشتهء ئوزير حاجی بيگ و .... را در تبريز به روی صحنه می برند که کارگردانی اکثر آنها با صمد صباحی و مديريت نمايش با عبدالله عبدالله زاده فريور است. نمنهء اعلانهای مربوط به اين فعاليتها در ضميمهء آخر کتاب آمده است. اکثر اين اجراها در اوايل سال 1324 بوده است- همچنين اين گروه در همين سال به مناسبت شصتمين سال تولد ئوزير حاجی بيگ برنامه های ويژه ای در کنار اپراهای ايشان اجرا می کند، تئاترال انجمن در اين مدت کوتاه علی رقم اجراهای مختلف در تبريز به شهرهای مختلف آذربايجان  سفر و نمايش و کنسرت اجرا می کنند. در واقع، حرکت فرهنگی گسترده ای آغاز می شود. بالاخره فرقهء دمکرات آذربايجان به رهبری سيد جعفر پيشه وری در دوازدهم شهريور ماه 1324 ادارهء امور آذربايجان  را به عهده می گيرد و بعد از استقرار فرقه- رهبران آن مرامنامه ای تدوين و منتشر می کنند که اين مرامنامه پس از تصويب در روزنامهء آذربايجان ارگان فرقهء دمکرات به چاپ می رسد.

 در مادهء 42 اين مرامنامه در بارهء تئاتر چنين اظهار شده است.

« به منظور مقام والای اجتماعی تئاتر در تبريز و شهرهای آذربايجان، مخارج تئاترها از طرف دولت تاًمين خواهد شد.»

فرقه، هنرمندان تئاتر تبريز را جمع می کند و گروه تئاتر دولتی آذربايجان را تشکيل می دهد که رهبر و کارگردان اين گروه تئاتری صمد صباحی بود.

 

 

هيئت هنرپيشگان درام و اپرت روابط فرهنگی ايران و شوروی ( 1323 شمسی)

 

 

 

 

 

 

صمد صباحی

کارگردان

 

احمد  صرافی

بازيگر

محمدعلی  رشدی

معاون کارگردان

 

صابر همراهی

بازيگر

خانم  ژينا يوسف زاده

بازيگر

 

قلی قشنگی

بازيگر

خانم  سارا شريفزاده

بازيگر

 

محمد  هنرور

بازيگر

خانم  ليلا محسن پور

بازيگر

 

مجيد ضرابی

بازيگر

خانم صفمره طاهرزاده

بازيگر

 

عبداله  رهبری

بازيگر

خانم عاليه  جعفرزاده

بازيگر

 

محمد خسروشاهی

بازيگر

خانم  زليخا حجتی

بازيگر

 

صمد آذر آئين

بازيگر

خانم  منور قاسم زاده

بازيگر

 

حسن زرگريان

بازيگر

خانم  فاطمه سلماسی

بازيگر

 

علی اکبر اعتبار

بازيگر

خانم  شفيقه واقفی

بازيگر

 

علی  دربندی

بازيگر

خانم  فاطمه

بازيگر

 

ابولفضل آوازی

بازيگر

خانم  عاليه

بازيگر

 

فريدون نيک بين

بازيگر

جواد شفيع زاده

بازيگر

 

اکبر نگار گر

بازيگر

ايرج احمدزاده

بازيگر

 

حميد حسن زاده

بازيگر

بيوک محمدی

بازيگر

 

رستم  حجتی

بازيگر

اسمعيل فرهادی

بازيگر

 

چهره پرداز

استاد نغمه های ملی

محمدعلی ولی زاده

بازيگر

 

اسماعيل محمدزاده

استاد  تار

عبداله احسانی

بازيگر

 

ژوار

تار

اسماعيل دلير پور

بازيگر

 

رضا  رضازاده

کمانچه

صمد تميز

بازيگر

 

هدايت

دايره

رسول سرحدار

بازيگر

 

موزع زاده

رسام

کوچک خان نوه سی

بازيگر

 

فريور

سرپرست

صمد  دباغ

بازيگر

 

 

 

 

 

 در اين زمان در سالن شيرو خورشيد سرخ تعميرات اساسی صورت می گيرد- از جمله برای ارکستر در جلوی صحنه محلی تعبيه می کنند، قسمتهائی که به صورت مستطيل بود و از لحاظ آکوستيک مشکلاتی داشت، به صورت نيم دايره طراحی و رنگ آميزی می شود و.....

 طی مدت تعميرات، هنرمندان در سالن خانهء فرهنگ شوروی مستقر در باغ گلستان تبريز و همچنين در تئاتر آراميان فعاليت می کردند- تا اينکه سالن شير و خورشيد سرخ مجدداً در هشتم فروردين 1325 از سوی رهبر فرقهء دمکرات افتتحاح می شود.

 اولين نمايشنامه هايی که اجرا شدند عبارت از : آنامين کتابی نوشتهء محمد جليل قلی زاده، سويل و اقتای ائل اوغلی هر دو نوشتهء جغفر جبارلي، آرشين مال آلان، مشدی عباد نوشتهء ئوزير حاجی بيگ، جان جور صمد نوشتهء مولير، در برادر نوشتهء لرمونتوف، نادری نوشتهء شيروان زاده  و....

اين برنامه ها با پوستر و اعلان در روزنامهء آذربايجان به اطلاع عموم می رسد. در اين  دوره نيز گروه تئاتر دولتی مسافرتهای مختلفی به شهرها و حتی بعضی از روستاهای آذربايجان می کند و در طول يک ماه و نيم سفر، هفتاد نمايش و کنسرت اجرا می شود.

اين دوره نيز درتاريخ نمايش آذربايجان و بخصوص تبريز فصل درخشانی است، اما يک نکته را نبايد فراموش کرد و آن اينکه در اوضاع  آن زمان وضعيت سياسی آذربايجان، ايران و منطقه و جهان حالت ويژه ای داشت و اغلب اين فعاليتها و حرکتها اهداف سياسی  خاصی را تعقيب می کرد.  البته پرداختن به وجوه سياسي، ما را از هدف اصلی نگارش تاريخ تئاتر آذربايجان، تا حدودی دور می کند، اما اشاره به آن و شناخت وضعيت اجتماعی و سياسی آن زمان ضرورت دارد.

 بعد از اينکه حکومت دمکراتها در آذر سال 1325 بر هم می خورد و آنها فرار را بر قرارترجيح می دهند، اوضاع دوباره به حالت چند سال قبل بر می گردد، منتهی با سختگيريهای بيشتر- سالهای 1326 تا 1330 فعاليتهای مختلفی صورت می کيرد و اجرای نمايش و موسيقی ادامه پيدا می کند، اما گستردگی قبل را ندارد.

 با به حکومت رسيدن محمد رضا پهلوی در شهريور 1320 تا مرداد 1332 فضا کمی آزادتر از قبل می شود اما بعدها دوباره اختناق و خفقان فضای کشور را پر می کند و تا مدتها فعاليتهای موثری صورت نمی گيرد و دورهء رکود شروع می شود.

 تحولاتی که در فاصله 1332 تا 1354 صورت می گيرد، به طور پراکنده است. دربارهء آن امير عليزادگان چنين نوشته اند:

« تئاتر بعد از 28 مرداد ( سقوط دولت مصدق و آغاز ديکتاتوری شديد) به علت موقعيت سياسی کشور راه افول را پيمود و ديگر آن موقعيت و موفقيت گذشته را نداشت.بيشتر نمايشهائی که در اين سالها به صحنه رفت، ملودرام های سطحی و يا آثاری به اصطلاح ملی و ميهنی بود.

 برنامه های تئاتر در اين سالها عموماً به زبان فارسی به نمايش در می آمد- تئاتر شيرو خورشيد که زمانی محل گردهم آيی هنرمندان اصيل و تماشاگران مشتاق تئاتر بود، به  دست افرادی ناباب افتادکه اهداف سياسی داشتند، برای آنان تئاتر و ارائه فرهنگ و هنرمردمی مفهومی نداشت.( لازم به يادآوری است که در همان سالها يعنی از سال 1332 تا1341 بعضی مواقع نمايشنامه ها و کنسرتهای مردمی نيز توسط بعضی از هنرمندان اصيل به صحنه آمد) سرانجام سالن شيرو خورشيد به علت برخوردهای غير اخلاقی دست اندرکاران و ارائهء آثار نمايشی ضعيف در سال 1342 توسط مسئولان دولتی تعطيل شد و اين  صحنه به  مدت دو سال بدون فعاليت باقی ماند تا اينکه در اول ارديبشت 1344 مجدداً به همت علاقمندان تئاتر که از نسل جديدتری بودند ، بازگشايی شد.»

 در واقع، از اين تاريخ نسل جديدی در تئاتر ظهور می کند و از نسل قبلی کمتر چهره ای به فعاليت خود ادامه می دهد، منتهی نسل جديدی که بی ارتباط با نسل قبلی نبوده است. علامندان به تئاتر فعاليت خود را با نام« گروه تئاتر پيشرو» آغاز کردند. موًسس اين گروه احمد دامود نام داشت و اين گروه وابسته به « باشگاه سازمان رهبری جوانان تبريز» بود که با  مديريت احمد بنی احمد اداره می شد. اين گروه نمايشنامه های قرعه برای مرگ اثر واهه کاچا و موناوانا اثر موريس مترلينگ را اجرا کردند.

 بعد از گروه تئاتر پيشرو، تنی چند از علاقمندان تئاتر از جمله محمود قبه زرين که در دو نمايشنامهء احمد دامود به عنوان بازيگر همکاری داشت، خسرو پاياب، اسماعيل پشت پناهو محمود علوی در سال 1347 گروه هنری «آريا» را تاًسيس کردند و نمايشنامه های پهلوان اکبر می ميرد نوشتهء بهرام بيضائي، بهترين بابای دنيا نوشتهء غلامحسين ساعدي، تراژدی رستم و سهراب، مسافر نوشتهء الماس الياس ( نام مستعار محمود قبه زرين). مستاًجر نوشتهء پرويز صياد و ياغی ها نوشتهء خسرو حکيم رابط را به اجرا در آوردند- گروه هنری آريا پس  از تاًسيس تا سه سال فعاليت داشت.

سال 1349 آغاز دگرگونی در تئاتر تبريز است، هنرمندان و علاقه مندان مه تا اين سال فعاليت پراکنده ای داشتند از آغاز اين سال، حول گروههای تئاتری در اداره های کل فرهنگ و هنر متمرکز می شوند. وزارت فرهنگ و هنر وقت به منظور گسترش فعاليتهای فرهنگی و هنری در سطح کشور، در 23 مرکز خانه های فرهنگ احداث کردند. با نگاهی به تاريخچهء چندين ساله خانه های فرهنگ در مراکز استانها که مرکز آموزش تئاتر را نيز در خود متمرکز کرده بودند، مطلع می شويم که اين خانه ها محل گردهم آيی  جوانان مشتاق هنر بالاخص هنر تئاتر بوده اند.

 اولين کارشناس مرکز آموزش تئاتر تبريز، خسرو حکيم رابط بود که در سال 1349 از سوی ادارهء تئاتر به تبريز اعزام شد و نمايشنامه های ياغی ها و آنجا که ماهيها سنگ می شوند نوشتهء رابط اجرا شد. ايشان در مدت کوتاهی که در تبريز فعاليت می کرد، پايه های تئاتر سالم و مترقی را در بين علامندان پی ريخت و به تعليم صحيح اين هنر در اين شهر پرداخت.

ومين کارشناس تئاتر مرکز آموزش تئاتر، منوچهر داودآبادی بود که در سال1351 به تبريز اعزام شد و به آموزش و بسط اين هنر همت گمارد و گروه« تئاتر امروز» به گروههای فرهنگ و هنر اضافه شد. اين گروه به همت پرويز کلينی و با ياری مهدی لذيری و ديگر اعضاء در سال 1351 اعلام موجوديت کرد، داود آبادي« انجمن دوستداران تئاتر» را به وجود آورد و جلسات مستمری گذاشت. در اين دوره گروههای « رابط» «ارک» و «آذر» هم تشکيل شدند.تئاتر «ارک» به سرپرستی اسد صادقی در سال 1353 تشکيل شد. فرشاد فدائيان با ياری علی کوهپايه و.... گروه تئاتر رابط را در 1351 به وجود آوردند و گروه«آذر» به سرپرستی حسين کسری به وجود آمد. اين گروهها در طی سالها، نمايشنامه های مختلفی را اجرا کردند و گروه ساخت تبريز هم در همين سالها تشکيل شد.

 در سال 1354 مرکز تئاتر تبريز به مدت ده روز ميزبان جشنوارهء تئاتر و موسيقی در تبريز بود که گروههايی از شهرهای خرم آباد، رشت، همدان و سنندج در آن شرکت داشتند.»

 نمايشنامه های گلی در دهان داشت، پرواز بندان، بام ها و زير بامها، آی بی کلاه و آی با کلاه، عمو زنجير باف، نقابداران آب، گرگها، بازی آدمها و ... در فاصلهء سالهای 1353 تا 1355 به روی صحنه رفت.

  با شروع و گسترش امواج انقلاب اسلامی فعاليتهای نمايشی هم مدتی از تب و تاب لازم می افتد تا اينکه در بهمن سال 1357 انقلاب اسلامی به پيروزی می رسد.

آقايان اسد صادقی، محمود قبه زرين، حسين کسری، محمود نظرعليان،ابراهيم آبادی، فرشاد فدائيان و پرويز کلينی از کارکردان اين دوره اند.از بازيگران می توان به مهدی لذيری، علی کوهپايه، محمود قبه زرين، امير عليزادگان، يعقوب شکوری، ژاله قبه زرين، پرويز قزوينی، يداله قنبرزاده، نسرين نجفی، علی معصومی، حسين منادی، مسعود کاتبی، رحمان قبه زرين، ابولفتح منتظری، مجيد دمشقی، حسن جهانی، محمود نظر عليان، نوعصری، سيمری، اسدزاده، کاظم لو، نيک محضران، حسين شفاخواه، پرويز بشردوست، غلام کريمی، عادل ارشدی فر، احد سرخی، جلال سليمانزاده، محمد ابوترابی، رحيم ارباب زاده، مدير روستا، نيک پور، سلطانی پور، عبرانی، عاقلی و ......اشاره کرد.

نگاهی گذرا به فعاليتهای نمايشی بعد از انقلاب اسلامي

نگارش تاريخچهء دقيق فعاليتهای بعد از انقلاب مستلزم فرصت ديگری است، اما در اينجا لازم است که اشارهء کوتاهی به فعاليتهای اين دوره داسته باشيم. هنرمندان و علاقه مندان هنر نمايش بعد از انقلاب اسلامی  نيز با کمی تاًخيربه روی صحنه آمدند و آثار مختلفی را اجرا کردند و چهره های جديدی در کنار پيشکسوتان ظاهر شدند، توجه به ارزش های انساني، معنويت، مبارزه با ظلم و..... محتوای اغلب نمايش های بعد از انقلاب است. بعد از انقلاب اسلامی ارگانها و سازمانهای مختلفی در زمينهء نمايش به فعاليت پرداختند. غير از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی اصلی هنرهای نمايشی است، نهادها و سازمانهای انقلابی از قبيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، جهاد سازندگی انقلاب اسلامي، سازمان تبليغات اسلامی و فعاليتهای نمايشی بيشتری مخصوصاً در اوايل پيروزی انقلاب داشتند. بعدها اين فعاليتها بيشتر در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبليغات اسلامی متمرکز شد. حرکتهای نمايشی بعد از انقلاب اسلامی را می توان در چارچوب جشنواره های استاني، منطقه ای و سراسری تئاتر کشور، جشنواره های تئاتر سوره، جشنواره های تئاتر دانشجوئي، جشنواره های تئاتر دفاع مقدس، جشنواره های تئاتر کارگري، جشنواره های تئاتر فجر که برگزيده های تئاتر منطقه ای در آن شرکت می کنند، بررسی کرد. بعد از پيروزی انقالاب اسلامی به فاصلهء حدود ده سال شوروی سابق فرو می پاشد و با استقلال جمهوری آذربايجان گروههای نمايشی از ايران و تبريز به باکو اعزام می شوند و نمايشنامه هايی را در آنجا به روی صحنه می برند، گروههای هنری اعزامی از باکو در تبريز، اردبيل ، اروميه، تهران به اجرای برنامه های نمايشی و موسيقی می پردازند و دورنمائی از همکاری ملتهای مسلمان را که در گذشته در کنار هم بوده اند، به نمايش می گزارند. از سال 1368 با برنامه ريزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور در زمينهء هنرهای نمايشي، جشنواره های استانی تئاتر شروع می شود؛ يعني، برگزيده های تئاتر هر استان در جشنوارهء استانی تعيين می شوند و به جشنوارهء منطقه ای راه می يابند. در نهايت برگزيده های منطقه ای تئاتر به جشنوارهء تئاتر فجر راه می يابند که همه ساله در دههء فجر برگزيده های منطقه ای تئاتر به جشنوارهء تئاتر فجر راه می يابند که همه ساله در دههء فجر برگزار می گردد. سال 1376 نهمين جشنوارهء تئاتر استانی و منطقه ای برگزار شد و برگزيده های آن به جشنوارهء فجر راه يافتند، از استان آذربايجان شرقی هم در اين جشنواره ها نمايشنامه هايی شرکت کرد. نخستين جشنوارهء تئاتر دانشجوئی استان آذربايجان شرقی 20 الی 27 ارديبهشت سال 1374

در تالار شهيد مدنی تبريز برگزار شد. اينک انجمن نمايش تبريز از سوی ادارهء کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، فعاليتهای نمايشی استان را هدايت می کند و اميدواريم که شاهد شکوفايی هر چه بيشتر هنر نمايش مطابق شاًن گذشته باشطم. شايان ذکر است که فعاليتهای فعلی بسيار اندک است به طوری که در شاًن اين استان تاريخی نطست و نِاز به حرکتهای گسترده ای در اين زمِنه است. در حال حاضر، افراد مجرب و با سابقه ای در جامعهء تئاتری ما حضور دارند و هر روز چهره های جديدتری هم اضافه می شوند، اما فعاليتها خيلی کم است. انشا الله فرصتی پيش آيد و تاريخ نمايش تبريز در بعد از انقلاب اسلامی هم به شکل کامل تری نگاشته شود.

انواع نمايش در آذربايجان

با مطالعه در متون گذشته و حال در می يابيم که سه شکل عمده در نمايش اين منطقه  وجود داشته است:1- نمايشهای آيينی و فولکلوريک. 2- تعزيه. 3- نمايش به شکل جديد.

نمايشهای آيينی و فولکلوريک

اين نمايشها طی سالهای متمادی و در ضمن اجرای بعضی از مراسم به وجود آمده است. مردم به هنگام تغيير فصل ، بارش باران و جرطانهای زندگی روزمره به رسوم و شيوه هايی دست يافته اند و آنرا اجرا کرده اند. اين شکلهای ساده و ابتدايی ادامه و تکامل يافته و به تدريج حالت نمايشی به خود گرفته است.« به طور کلي، در همهء انواع فولکلور آذربايجان عناصر اوليهء هنر نمايشی به چشم می خورد، مثلاً نقالان مشهور در شرح زندگی قهرمانان صدای خود را متناسب با هدف و سن آنها تغيير و زير و بم خاصی به آن می دهند. در باز گوئی قصه های کودکان نظير چين چين خانوم، خاله سوسکه و آقا موشه، شونگولوم، مونگولوم، مادران ضمن حکايت کردن، صدا و حرکات خود را متناسب با ماجرا های قصه عوض می کنند. در مراسم اجرای « سايا» نيز مثل اينکه حيوانات خانگی و اهلی با هم مباحثه می کنند.هر يک خود را تعريف می کند و اين نشانه می دهد که مکالمه و مباحثه در ادبيات فولکلوريک مردم آذربايجان از زمانهای قديم وجود داشته است. نقل داستانهای مختلف از طريق عاشيق ها و تغيير لحن صدا و کمک گرفتن از موسيقی خود از ويژگيهای نمايشی اين هنر حکايت دارد. نمايشهای مربوط به زمين و کار و زندگی که غالباً جنبهء جهانی دارد، در اين منطقه فراوان بوده است؛ نمايشهای کوساو گلين، کچل، دو تابز، خسيس، در موقع کشت و درو نيست در موقع خوردن حاضر يراق است، آشنا، پهلوان پنبه و خيدير نبی از اين نمونه اند. اين نوع مراسم عاميانه در آذربايجان فراوان است و نياز به بررسيهای عميق تری دارد تا پس از شناسائی آنها در فرهنگ نمايشی استان ثبت شود. بعضی از اين مراسم را می توان به شکل امروزی به روی صحنه برد.

تعزيه

تعزيه در فرهنگ شيعی آذربايجانيها ريشه دارد. در واقع تعزيه از واقعهء کربلا و شهادت سيدالشهدا و يارانش آغاز شده است. نشانه های نمايشی شدن آن به زمان آل بويه می رسد. اما به طور دقيق از زمان صفويه تعزيه حالت نمايشی پيدا کرد و مردم پس از تقليد کردن صحنه هائی از عاشورا و واقعهء کربلا، برای تاًثير گذاری بيشتر آن نمايش می دادند. اين گونه فعاليتهای نمايشی با توجه و ترغيب حاکمان صفوی در آذربايجان همراه بوده است، زيرا در اين دوره فرهنگ شيعه بيشتر بوده است. گر چه بعضی تحريف ها هم در اين زمان صورت پذيرفته است. شبيه خوانی در مناطق مختلف استان و به طور کلی در آذربايجان از دير باز مورد توجه بود و در ايام سوگواری در شهرهای و دهات دور و نزديک اجرا می شد.تعزيه نمايشی مردمی است و هيچ نمايشی در تاريخ اين ديار از اين همه استقبال مردمی برخوردار نبوده است. کمک به تعزيه و شبيه خوانی وظيفه ای همگانی است و مردم اغلب در اين کمکها شرکت می کنند و به دادن احسان و نذری خود در اين ايام اهميت خاصی قائل اند و هر فردی در حد توان خود در اين مراسم سهيم می شود. تعزيه از جهات مختلف قابل بررسی است و در تاريخ هنرهای نمايشی از افتخارات فرهنگی و هنری ماست. ويژگيهای اعتقادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي، هنری و اقتصادی که در تعزيه های ما وجود دارد در هيچ يک از مراسم آيينی مناطق مختلف جهان وجود ندارد. اين نوع نمايش در فرهنگ آذربايجان ريشه ای عميق دارد. به طوری که طول تاريخ و در مقابل امواج مختلف خود را حفظ کرده است. در حال حاضر هم مشتاقان زيادی در ايام سوگواری به اين هنر دينی و ملی می پردازند.در دورهء قاجار، تعزيه گسترش بيشتری در اين سامان پيدا می کند. در دورهء پهلوی با برخوردهای متفاوتی روبرو می شود. اما کماکان از شر بد خواهان محفوظ باقی می ماند. بعد ازانقلاب شکوهمند اسلامی هم شبيه خوانی و انواع تعزيه وسعت می گيرد. مجالس مختلف تعزيه خوانی در آذربايجان اجرا می گردد. اما به طور کلی از پشيمانی حربن رياحی و برگشتن ايشان به سپاه امام حسين (ع) شروع می شود و بعد از نبردهای مختلف اوليا و اشقيا و به شهادت رسيدن ياران و خانوادهء نزديک امام حسين از قبيل حربن رياحی ، علی اکبر(ع)، قاسم، حضرت ابوالفضل العباس(ع) و امام حسين(ع) و ادای مراسم نماز ظهر عاشورا به پايان می رسد. اين مراسم معمولاً از صبح شروع می شود و تا ساعت 3-4 بعداز ظهر ادامه پيدا می کند. در ميانهء تعزيه برای رفع خستگی تماشاگران نذر و احسان از طرف مردم توزيع می شود و بعد هم نهار در منازل کسانی که احسان می دهند صرف می شود. تعزيه نوعی نمايش ملی و مذهبی است که توجه بيشتر به آن ضروری است. تعزيه از ديدگاه نمايشی دارای ويژگيهای ممتازی است و از لحاظ صحنه آرايی ، متنهای نمايشی ، دکور ، لباس، موسيقی و عوامل مختلف صحنه ای و..... قابل بررسی های علمی است.

نمايش به شگل جديد

اين نوع نمايش در آذربايجان و تبريز زودتر از بقيه ء مناطق ايران به وجود آمده است. اولين متن ها و اجراهای نمايش در اين منطقه به عهد ناصرالدين شاه قاجار برمی گردد. اين نوع نمايش در آذربايجان هم تاريخ پرفراز و نشيبی را طی کرده است و هم در وضعيت مختلف سياسی و اجتماعی اهميت ويژه ای داشته است و حاکمان وقت مطابق سياستهای خود با آن برخورد کرده اند. اطلاعات دقيق تر در خصوص اين نوع نمايش در آذربايجان در ابتدای اين بخش آمده است.

 

در اين قسمت جهت  آشنايی با برخی از اساتيد و هنرمندان از جمله آخوندزاده، ميرزآقای تبريزی، جليل محمد قلی زاده، نريمان نريمانف، بيوک خان نخجوانی،عبدالله زاده فريور، سيف الدين کرمانشاهی و محمدعلی رشدی بزودی شرح حالی نوشته خواهد شد.

 

اعضای بعضی از گروههای نمايشی که محمدعلی رشدی در آنها حظور داشت:

 

اعضای آکتورل ايران( 1320 شمسی)

 

 

 

 

 

 

 محمدعلی  رشدی

کارگردان

 

 پرويز پرويزی 

بازيگر

 اسماعيل  مزدوری

معاون  کارگردان

 

 محمد   جوان

بازيگر

 ارمغانی

رهبر ارکستر

 

عبدالله  پاشازاده

بازيگر

 ايرج احمدزاده

بازيگر

 

 يدالله  پاشازاده

بازيگر

 حبيب  نسقی

بازيگر

 

 نصير  نيرومند

بازيگر

 صمد  تميز

بازيگر

 

 رسام

بازيگر

 خانم   حبيبه

بازيگر

 

 ناصری

بازيگر

 خانم   بتول

بازيگر

 

 ضرابی

بازيگر

 خانم   فيروزه

بازيگر

 

 صباغی

بازيگر

 

اعضای آکتورل فردوسی( 1321 شمسی)

 

 

 

 

 

 

حسين عرب اوغلی

کارگردان

 

 پرويز پرويزی 

بازيگر

 صمد صباحی

معاون کارگردان

 

 نوه سی

بازيگر

 جواد شفيع زاده

بازيگر

 

 محمود صباحی

بازيگر

 محمدعلی  رشدی

معاون کارگردان

 

 خانم   آرشالوس ايريان

بازيگر

 عادل آخوندزاده

رهبر ارکستر

 

 خانم   سارا حيدرزاده

بازيگر

 ايرج صالحی

بازيگر

 

 خانم  سارا علی اکبرزاده

بازيگر

 حبيب نسقی

مدير میئول

 

  خانم   بتول

بازيگر

اسماعيل  مزدوری 

بازيگر

 

 خانم   حبيبه

بازيگر

 بيوک محمدی

بازيگر

 

  خانم   پرنساء

بازيگر

 ولی  رسام

بازيگر

 

 خانم   گل نساء

بازيگر

 علی نيسانی

بازيگر

 

 خانم   اما

بازيگر

 هدايت رحيمی

بازيگر

 

 خانم   فلورا

بازيگر

 محسن صادقی

بازيگر

 

 خانم   هاسميک

بازيگر

 

اعضای آکتورل تبريز( 1321 شمسی)

 

 

 

 

 

 

  صمد صباحی

کارگردان

 

دلبرپور

بازيگر

 جواد شفيع زاده

معاون کارگردان

 

عباس زاده

بازيگر

خانم ژينا يوسف زاده

بازيگر

 

قلی زاده

بازيگر

 خانم   حبيبه

بازيگر

 

خيام

بازيگر

 خانم   بتول

بازيگر

 

ششگلانی

بازيگر

خانم حليمه

بازيگر

 

طالبی

بازيگر

خانم  سارا

بازيگر

 

جهانی

بازيگر

خانم فلورا پطروسيان 

بازيگر

 

صباغی

بازيگر

خانم اما ميرزايان

بازيگر

 

قشنگی

بازيگر

خانم نازک بوداغيان

بازيگر

 

همراهی

بازيگر

خانم رايا  باغداساريان

بازيگر

 

صابر همراهی

بازيگر

عباسعلی اسدی

بازيگر

 

شريفی

بازيگر

 محمدعلی رشدی

بازيگر

 

تقی زاده

بازيگر

 ايرج احمدزاده

بازيگر

 

فنائی

بازيگر

 اسماعيل مزدوری

بازيگر

 

حسين زاده

بازيگر

 صمد تميز

بازيگر

 

هاتف

بازيگر

 سليمان آوازی

بازيگر

 

ابراهيمی

بازيگر

 حاج آقا بخت

بازيگر

 

گريم  خورائی

بازيگر

 قاسم شعرباف

بازيگر

 

حسين

بازيگر

 نصير نيرومند

بازيگر

 

چاوشی

بازيگر

 حسين پور حبيبی

بازيگر

 

برفروش

بازيگر

 پرويز پرويزی

بازيگر

 

فيروزان

بازيگر

 يدالله   نباتی

بازيگر

 

حميدی

بازيگر

پورحيمی

بازيگر

 

هژبری

بازيگر

نوه سی

بازيگر

 

محمدزاده

بازيگر

علی نظر  تقی زاده

بازيگر

 

 عادل آخوندزاده

وهبر ارکستر

·            برای نمايش بزرگ عکسها لطفا روی عکسها کليک کنيد.

 

 

 

برگرفته از کتاب : سير تطور هنر در آذربايجان