بحران رژیم جمهوری اسلامی ایران و حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان

(جنبش فدرال دموکرات آذربایجان)

 

1-  سیاست یکسان سازی (آسیمیلاسیون)، تبعیض ملی و اهداف و پیامد های آن

مبارزات خلق آذربایجان برعلیه سیاست یکسان سازی (آسیمیلاسیون) دولتهای ایران (رژیم های پهلوی- اسلامی) به غیر از وقفه ی کوتاه  انقلاب بهمن، و جنگ ایران و عراق که مردم آذربایجان آگاهانه مطالبات ملی- فرهنگی خود را پیش نکشیدند، همیشه به اشکال مختلف ادامه داشته است.  این مبارزات بویژه بعد از خرداد 1376 وارد مرحله جدیدی شد.

هدف سیاست های یکسان سازی رژیم های حاکم بر ایران، حل کردن زبان، فرهنگ و هویت ترکی خلق آذربایجان و ترکان ایران در زبان و فرهنگ و هویت فارس و انهدام هویت ترکی آنان در جهت ایجاد "وحدت ملی"  و تحقق ایده ی یک زبان، یک نژاد و یک ملت بود.

اعمال سیاست یکسان سازی و تبعیض ملی که در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و با یک جنگ روانی همه جانبه همراه با سرکوب خشن و خونین نظامی بمدت بیش از شصت سال بدون وقفه ادامه داشته است، آسیب های جدی در ابعاد فوق به هویت ترکی خلق آذربایجان و ترکان ایران وارد کرده است.

نتیجه ی اعمال سیاست های یکسان سازی و تبعیض ملی رسمی دولت های ایران، فقر، بیکاری، فلاکت، مهاجرت نیروی کار ماهر و متخصص آذربایجان و فرار سرمایه های ملی آذربایجان به نقاط دیگر ایران و خارج از ایران، مهاجرت وسیع توده های از هستی ساقط شده آذربایجان از سرزمین تاریخی و آباء و اجدادی خود، خالی شدن دهات و ویرانی شهرهای آذربایجان بوده است.  پراکندگی و آواره شدن به دنبال لقمه نانی در دیگر مناطق ایران، به معنای آسیب پذیری هرچه بیشتر آنان در برابر استحاله زبانی، فرهنگی، روانی و بیگانه شدن و از دست دادن هویت ملی ترکی خویش را سبب گردیده است.

2-  مقاومت و عکس العمل در برابر سیاست یکسان سازی و تبعیض ملی  

خلق آذربایجان در طول بیش از شصت سال مبارزه خود علیه سیاست های یکسان سازی رژیم های حاکم بر ایران در هر مرحله ای از مبارزات خود و در هر فرصت تاریخی، مخالفت و مقاومت علیه سیاست های فوق را نشان داده و اثبات کرده است که تا جامه عمل پوشاندن به مطالبات ملی- فرهنگی خود و اعاده کامل حقوق سلب شده خود از پا نخواهد نشست.

آخرین حلقه از مبارزه خلق آذربایجان در راه رسیدن به مطالبات ملی- فرهنگی خود، سلسله قیام های خرداد 1385 در آذربایجان  بود که به بهانه توهین روزنامه "ایران" به ترکان ایران بوقوع پیوست.  سلسله قیام های خرداد نقطه ی عطفی تاریخی در مبارزات خلق آذربایجان برعلیه سیاست های تبعیض آمیز و یکسان سازی، افشاء، بی اعتباری و شکست سیاست های حکومت های ایران برعلیه خلق اذربایجان و ترکان ایران بشمار می رود.  خلق آذربایجان با این حرکت تاریخی خود به توان سترگ خود در تغییر وضعیت موجود پی برد و توانست اعتماد به نفس خود را باز یابد، و سنت های انقلابی و مترقی پدران خود را در روح و روان نسل آگاه و جوان خود زنده کند.

سلسله قیام های خرداد 85 در شهرهای آذربایجان نشان داد که ریشه های این قیام عمیق تر از آن است که آنرا به اعتراض علیه:  "توهین به هموطنان آذری زبان" توسط یک روزنامه وابسته به رژیم جمهوری اسلامی، تحریف کرده و یا آنرا به:  "خواست آموزش به زبان مادری از سوی آذری زبانان" تنزل داد.  این مبارزات نشان داد که تا برابر حقوقی کامل خلق آذربایجان و ترکان ایران، این مبارزه ادامه، گسترش، و تعمیق خواهد یافت. 

3-  قیام خرداد 1385 و دستاورد های آن

-  قیام خرداد 85 علی رغم سرکوب خونین و برقراری حکومت نظامی اعلام نشده در آذربایجان توسط حکومت جمهوری اسلامی که تا به امروز نیز ادامه دارد، و علی رغم سیاست سکوت، سانسور و تحریف "اپوزیسیون آزادیخواه" داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، توانست یک "گفتمان ملی" در زمینه حقوق ملی- دموکراتیک خلق آذربایجان و ملیت های غیر فارس ایران عرضه کند.  این گفتمان بتدریج همه جریان های سیاسی ایران، نهادها، شخصیت ها و "روشنفکران" ایران را مجبور کرد تا در زمینه برابرحقوقی ملیت های غیر فارس ایران موضع گیری کنند.

"گفتمان ملی" از نقطه نظر ترکان و ملیت های غیر فارس ایران در آستانه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از یک طرف وسیله مشروعی برای کسب رای در انتخابات توسط کاندیدا های ریاست جمهوری و از طرف دیگر به معیار و محکی برای سنجش درجه "دموکرات" و "آزادیخواه" بودن کاندیداها و باور داشتن به برابر حقوقی ملیت های ایران از طرف رای دهندگان در مناطق ملی که دو سوم جمعیت ایران را تشکیل می دهند، تبدیل شد.

-  پیامد قیام خرداد 85 زمینه های شکست سیاست یکسان سازی و تبعیض آمیز رژیم جمهوری اسلامی و برانگیختن حس مقاومت و مبارزه برعلیه آن و نیز افشاء سیاست سکوت، سانسور و تحریف "اپوزیسیون آزادیخواه" جمهوری اسلامی را فراهم کرد.

تجربه مبارزاتی خلق آذربایجان در فاصله قیام خرداد 85 تا انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نشان داد که مبارزه بی وقفه بخاطر مطالبات مشروع خلق آذربایجان، که در تطابق کامل با اصول و میثاق های بین المللی ناظر بر این حقوق است می تواند در درهم شکستن توطئه سکوت، سانسور و تحریف "اپوزیسیون" و تحمیل آن به رژیم موثر باشد.

در جریان مبارزات انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری، "مسئله ملی" و حقوق ملیت های غیرفارس ایران تبدیل به یکی از گفتمان های اصلی انتخابات شد.  کاندیداهای جناح اصلاح طلب که برای پیروزی در انتخابات قول اجرائی کردن مفاد مربوط به "حقوق قومیت ها" را به درجات مختلف وعده می دادند، با طرح مطالبات حداقل مردم آذربایجان توسط "شورای هماهنگی فعالان ملی آذربایجان"  و "ستاد پیگیری مطالبات مردم آذربایجان" و گروهها و محافل مختلف آذربایجانی تبدیل به یکی از مهم ترین و حادترین موضوعات انتخابات شد.

4-  انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری

شرکت وسیع مردم ایران در انتخابات به امید تغییر هرچند محدود فضای سیاسی- مدنی ایران، کودتای انتخاباتی جناح حاکم و به هیچ شمردن نتایج انتخابات تحت کنترل و هدایت شده خود، و به دنبال آن اعتراضات میلیونی مردم، اختلافات درون حاکمیت جمهوری اسلامی را آشکار و فضای سیاسی حاکم بر ایران را دگرگون کرد. 

هدایت انتخابات  از طرف جناح ولایت فقیه که با قصد کسب مشروعیت بین المللی و تحکیم موقعیت رژیم در خارج و نیز تسلط مطلق این جناح بر حاکمیت سیاسی در داخل طرح ریزی شده بود، با انفجار اعتراضات مردم و ایستادگی کاندیداهای اصلاح طلب، برضد خود تبدیل شد.  سرکوب خشن و خونین تظاهرات آرام و مدنی معترضین بویژه در تهران چهره واقعی کودتاگران و در رأس آن ولی فقیه را نمایان کرد. تداوم اعتراضات علی رغم سرکوب خشن و دستگیری های وسیع جوانان و چهره های شناخته شده اصلاح طلب نشان داد که کلیت نظام جمهوری اسلامی از نظر مردم زیر فشار و ضربه قرار گرفته است.

5-  جنبش اعتراضی و وظایف حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان

اوج گیری و تداوم جنبش اعتراضی مردم ایران برعلیه کودتای انتخاباتی ولی فقیه، تشدید تضاد های درونی حاکمیت جمهوری اسلامی که تا قبل از انتخابات آتش زیر خاکستر بود، برملاء شدن شدت و حدت آن و مهم تر از آن هم زمانی ایندو، فرصت بی نظیری برای حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان فراهم کرده است. 

حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان با پیوستن و همراهی با جنبش اعتراضی سراسری ایران می تواند از یک طرف از انفراد مبارزاتی خود و محدودیت های ناشی از آن خلاصی یافته و از طرف دیگر با حفظ استقلال خود، شعارها و مطالبات ملی- فرهنگی خود را به میان وسیع ترین توده های خلق آذربایجان، ترکان ایران و مردم سراسر ایران انتقال دهد.  با گسترش و شدت یافتن جنبش اعتراضی در سراسر ایران، رژیم جمهوری اسلامی دیگر قادر نخواهد بود تا در خلوت سکوت جنبش سراسری، حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان را محاصره و سرکوب کند. 

با توجه به واقعیات فوق، وظایف حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان در رابطه با جنبش اعتراضی مردم ایران را می توان چنین خلاصه کرد:

-  فعالین حرکت ملی باید آگاهانه و هدفمند و با تمام نیروی خود به جنبش اعتراضی مردم بپیوندند.  حرکت ملی باید با تمام توان خود به گسترش و تداوم جنبه توده ای و سراسری جنبش اعتراضی در مناطق نفوذ و زندگی خود کمک کند. اگر ما معتقدیم که ترکان ایران اکثریت نسبی جمعیت ایران را تشکیل می دهند، اگر ما معتقدیم که از لحاظ نسبی، پراکندگی جمعیت ترکان ایران گسترده ترین و حضور آنها در سطح ایران بیشترین است، در این صورت این وظیفه ما است که رهبری مبارزات آن مناطق را بدست گیریم.  تهران بزرگترین شهر ترک نشین دنیا بعد از استامبول است و از این لحاظ برای ما اهمیت حیاتی دارد.  نقش تهران نقش تعیین کننده در جنبش اعتراضی است.  این مسئله از لحاظ تضمین تحقق مطالبات ملی مان در آینده دارای اهمیت بسزائی است.

-  خصلت مدنی- مسالمت آمیز جنبش اعتراضی که دستاورد قیام خرداد 85 آذربایجان است باید حفظ شود.  هر نوع حرکت خشونت آمیز به ضرر جنبش اعتراضی و به نفع رژیم است، زیرا نقطه قوت رژیم در سازمان یافتگی و توان اعمال خشونت در سطح وسیع است.  خشونت غیرضروری به تداوم و توده ای بودن جنبش لطمه زده و سبب ریزش آن می شود. 

-  حرکت ملی با حفظ استقلال خود بایستی شعارها و مطالبات ملی- فرهنگی خود را بمیان مردم ببرد.  به انتخاب شعارها باید دقت لازم مبزول گردد.  شعارها باید در خدمت حفظ استقلال حرکت ملی و در همسوئی با مطالبات عمومی جنبش اعتراضی باشد.  اگر تا دیروز شعارها و مطالبات ملی ما انگ "پان ترکیسم"، "تجزیه طلبی"، "عوامل بیگانه" می خورد، امروز دیگر این انگ ها رنگ باخته و رسوا شده اند.  چرا که در مقابل چشمان میلیون ها معترض به نتایج مخدوش انتخابات، جنبش اعتراضی انگ "خس و خاشاک" ، " تحریک بیگانگان" و "عوامل آمریکا و اسرائیل" می خورد.  مردم به تجربه خود در می یابند که انگ ها در واقع چیزی جز جنگ روانی رژیم علیه مطالبات محقانه و مشروع نیست.

-  شرکت وسیع زنان در جنبش اعتراضی یکی از برجسته ترین نکات جنبش است.  همسوئی حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان با جنبش اعتراضی و تقویت جنبه توده ای و وسعت دامنه آن  فقط با فمینیزه شدن این جنبش میسر است.  جنبش ملی- دموکراتیک آذربایجان با تلاش در از بین بردن  قوانین کتبی و شفاهی ضد زن حاکم بر جامعه می تواند قدم اساسی در این زمینه بردارد.  نباید فراموش کرد که جنبش های ملی، جنبش زنان و جنبش کارگران و زحمتکشان سه مولفه اصلی تغییر و تحول اساسی و مترقی در ایران هستند.

6-   انفعال در حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان

انفعال در حرکت- ملی دموکراتیک آذربایجان و نیز در مناطق ملی ایران یک واقعیت انکار ناپذیر است. قیام خرداد 85 در بیش از پنجاه شهر آذربایجان که بزرگترین حرکت توده ای بعد از انقلاب بود، علی رغم تاثیرات و پیامد های ژرف و مثبت آن، در سایه سکوت، سانسور و تحریف "اپوزیسیون" رژیم جمهوری اسلامی و سرکوب خشن و خونین قیام موقتا مهار شد.  علل اصلی انفعال امروز در حرکت ملی اذربایجان را در درجه اول باید در برخورد "اپوزیسیون" رژیم با این قیام جستجو کرد.

حاکم بودن فضای امنیتی شدید و اعمال حکومت نظامی اعلام نشده در آذربایجان بعد از قیام خرداد 85 که تا به امروز ادامه دارد.  دستگیری وسیع فعالین حرکت ملی، توقیف نشریات، ستاره دار کردن و اخراج فعالین دانشجوئی حرکت ملی، پلمب کردن محل کسب و کار فعالین، صدور احکام و وثیقه های سنگین، تهدید روزمره خانواده های فعالین حرکت ملی یکی از دلایل انفعال نسبی در حرکت ملی بشمار می رود.

 و نهایتا انتشار ویدئوی جوک گوئی خاتمی علیه آذربایجانی ها و ترک های ایران در آستانه انتخابات، که طرحی حساب شده برای به انفعال کشاندن حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان برای جدا کردن آن از بدنه اعتراضات سراسری بعد از انتخابات (مسلما احتمال آنرا پیش بینی می کردند) بود که سبب سکوت نسبی و بدبینی بخش هائی از مردم و فعالین آذربایجان به ماهیت اعتراضات تهران و مناطق مرکزی ایران (عمدتا فارسی زبان) گردید.  تاکتیک ایجاد اغتشاش فکری و سلب تصمیم گیری از حرکت ملی که رژیم در آستانه انتخابات در رابطه با آذربایجان بکار بست، در اذهان برخی از فعالین حرکت ملی که زمینه ذهنی مساعدی برای پذیرش چنین مانورهائی را دارند موثر افتاد.

7-  انحرافات در حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان

در شرایط کنونی، عمده ترین انحراف در صفوف حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان، اعتقاد برخی از فعالین و محافل درون حرکت ملی بر این امر است که:  انتخابات و پیامدهای ناشی از آن چیزی جز جنگ قدرت جناح های حاکم نیست.  طبق این اعتقاد، پیروزی هرکدام از طرفین نفعی عاید حرکت ملی و تحقق مطالبات ملی خلق آذربایجان نخواهد داشت و نهایتا، غالب آمدن و تثبیت قدرت هر کدام از طرفین دعوای کنونی، سیاست آسیمیلاسیون و سرکوب حرکت ملی و مطالبات ملی- دموکراتیک خلق آذربایجان ادامه خواهد یافت.  این تفکر که به اشکال مختلف در صفوف حرکت ملی انعکاس می یابد، از ارزیابی غیر منطقی فوق به نتیجه گیری های غیر منطقی تری می رسد.  چنانکه:

برخی از آنها، گسترش اعتراضات "مرکز محور" به آذربایجان را خطرناک ارزیابی می کنند.  برخی دیگر، حضور یک پان فارسیست ترک (موسوی) را در مرکز قدرت زیان بارتر از حضور یک شوونیست فارس می دانند.  بعضی ها ادعا می کنند که، با تشدید جنگ بین دوجناح می توانند امکانات خود را برای "جنگ ملی" آماده سازند!   و بعضی دیگر مدعی اند، که حوادث را زیر نظر داشته و در صورت اقتضاء و "فراهم دیدن رهبری" وارد میدان خواهند شد!  

در کنار انحراف فوق که انحراف عمده در شرایط کنونی محسوب می شود، اعتقاد دیگری نیز وجود دارد، که موسوی را "فرزند مبارز آذربایجان" می نامد!  طبق این باور حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان باید با وی هم صدا شده و با تمام قوا به این جنبش (موسوی) بپیوندد.  هم صدا شدن و پیوستن به جنبش اعتراضی در ایران سیاستی است که حرکت ملی منطقا بایستی دنبال کند.  ولی دنباله روی از موسوی با توجه به تجربه تلخ گذشته از وی، و خوشبین بودن به ظرفیت های او، بمعنای از دست دادن استقلال و ترک رسالت حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان خواهد بود، که حاصل آن تفاوت چندانی با انحراف عمده فوق در صفوف حرکت ملی نخواهد داشت.

8-  ریشه های انحرافات کنونی در کجاست؟

-  رد رسالت حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان

اعتقاد به عدم شرکت در جنبش اعتراضی نتیجه ای جز تسلیم شدن در برابر سیر حوادث، دست روی دست گذاشتن و انتظار داشتن اینکه دیگران باید حق و حقوق ما را تامین کنند، نیست.  این نظر، اعتمادی به نیروی خود و تکیه به نیروی خود ندارد، به نقش و توان حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان در تاثیر گذاری، تعمیق و تحقق خواست های آزادیخواهانه مردم ایران و مطالبات ملی- دموکراتیک خلق آذربایجان که بخش جدا ناپذیر آن است باور ندارد. نظر فوق علی رغم ظاهر رادیکال، تسلیم طلبانه ترین موضع در برابر رژیم جمهوری اسلامی است.  این تفکر از یک طرف، عملا در خدمت تداوم حاکمیت باند ولی فقیه - احمدی نژاد است و از طرف دیگر، سرنوشت حرکت ملی و خواست های ملی- دموکراتیک خلق آذربایجان را به دست نیروهائی می سپارد که امروز داعیه رهبری جنبش اعتراضی ایران را دارند، ولی روشن نیست که فردا چه از آب درخواهند آمد.  در صورت غلبه این تفکر جنبش اعتراضی ایران می تواند بدنبال موسوی کشانده شده و نهایتا خواست های آن در چارچوب رژیم جمهوری  اسلامی مهار شود.

-  پریدن از روی مراحل مبارزه

تفکر فوق، اصولا درکی از مراحل مبارزه ندارد و با آغاز هر مبارزه ای می خواهد به اهداف نهائی خود برسد.  جنبش اعتراضی کنونی در ایران یک مبارزه مرکب است.  هر طبقه، قشر، صنف، و ملیتی با خواست ها و مطالبات خاص خود بمیدان آمده، ولی در یک مسئله اساسی، یعنی برطرف کردن رژیم ولایت فقیه، که می تواند راه را برای برطرف کردن کلیت رژیم جمهوری اسلامی هموار کند، همسو شده اند.

این یک مبارزه سیاسی است و در هر مبارزه سیاسی و در هر مرحله ای از مبارزه، ائتلاف ها، اتحاد ها، همسوئی ها ... اجتناب ناپذیرند.  نیروهائی که امروز می توان با آنها همسو و یا متحد شد، ممکن است فردا به دوستان و یا دشمنان ما تبدیل شوند.  دلیل اش این است که هیچ نیروی دیگری و از جمله حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان، قدرت کافی برای برطرف کردن مانع اصلی در شرایط کنونی، یعنی رژیم ولایت فقیه را ندارد، لذا درجبهه ای از مخالفین که لزوما دوستان همیشگی ما نخواهند بود بایستی شرکت کرد، و با حفظ استقلال و مطالبات خاص خود به مبارزه ی همسو و تعمیق مطالبات ملی خود، و باز کردن افق های وسیع تری ادامه داد.

بعضی ها می خواهند از روی مراحل مبارزه یک شبه به حداکثر مطالبات حرکت ملی آذربایجان برسند و برخی حتی به "استقلال" که هدف نهائی شان است برسند.  در حالی که ما، نه تنها در حال حاضر دارای چنین قدرتی نیستیم بلکه هنوز حتی ملزومات تحقق آن را نیز فراهم نکرده ایم.

-  کشیدن دیوار چین بین مبارزه علیه جمهوری اسلامی و مبارزه برای رسیدن به حقوق ملی

این تفکر معتقد است که مبارزه به خاطر حقوق ملی خلق آذربایجان و ترکان ایران و مبارزه علیه جمهوری اسلامی مبارزه ای جدا از هم و بدون ارتباط با هم اند و پیروزی جنبش اعتراضی و عقب نشینی رژیم لزوما بمعنای تحقق خواست های ما نیست.  مبارزه بخاطر حقوق ملی- فرهنگی خلق آذربایجان و ترکان ایران بخشی از مبارزه برای حقوق و آزادی های دموکراتیک و تامین عدالت اجتماعی در ایران است.  این دو مبارزه اگرچه با هم متفاوت اند، ولی از لحاظ ماهیت یکی و در ارتباط تنگاتنگ و تاثیر گذار درهم اند.  چنانکه بدون تامین مطالبات ملی- فرهنگی ترکان ایران صحبت از تحقق آزادیهای دموکراتیک و عدالت اجتماعی در ایران بی معنی و بدون تحقق آن آزادی ها نیز، امکان تامین مطالبات ملی- فرهنگی ما وجود ندارد.

آذربایجان بخشی از ایران، مبارزه ما بخشی از مبارزه برای آزادیهای دموکراتیک و عدالت اجتماعی در ایران است.  ما نمی توانیم بخاطر تحقق یکی از آنها دیگری را تعطیل کنیم، چیزی بنام تقدم و تاخر یکی از این مبارزات وجود ندارد و نمی تواند داشته باشد.  در حالیکه موانع مشترک هر دو جنبه از مبارزه در شرایط کنونی رژیم ولایت فقیه است.

جنبش اعتراضی کنونی در ایران زمینه مساعدی برای حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان فراهم کرده، تا جو خفقان حاکم و فضای امنیتی شدید در آذربایجان را شکسته و بهمراه خیزش اعتراضی در سایر مناطق ایران بویژه در تهران، که حداقل نصف جمعیت آنرا ترکان ایران تشکیل می دهند، بتواند موانع سد راه خود را برطرف کند.  سرکوب جنبش اعتراضی در تهران و مناطق مرکزی ایران سرکوب شدیدتر و ایجاد فضای امنیتی شدیدتری را در آذربایجان بدنبال خواهد داشت. 

-   نادیده گرفتن واقعیت وجود جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران، دولتی با تمامی خصوصیات عمده ی دولت های دیگر است.  دستگاههای عریض و طویل اداری، قضائی، مالی، نظامی، تبلیغاتی- ایدئولوژیک، ارگان های سرکوب  و زندان.... عملکرد و نوشته های حاملین این تفکر چنان است که گوئی در ورای وجود این دولت عمل میکنند.  انگار عمل آنها در خلاء و در مکانی بدون حضور حاکمیت دولت انجام می شود و یا خواهد شد.

خیال پردازی در حدی است که گویا صرف حق به جانب بودن می تواند خود بخود موانع و مشکلات را از میان بردارد. و آنها برنامه ها و خواست های خود را جامه عمل بپوشانند.  در کشوری که هنوز نتوانسته ایم ابتدائی ترین خواست خود یعنی تحصیل به زبان ترکی آذربایجانی را بدست آوریم، صحبت کردن از استقلال دچار شدن به  توهمی جدی است. بزرگترین حرکت توده ای- سراسری آذربایجان  بعد از انقلاب بهمن، قیام خرداد 85 بود.  ولی علی رغم واقعیت فوق، این قیام در غیاب حمایت و یا عدم وجود جنبش سراسری در ایران، صرف نظر از ایجاد و تاثیرگذاری "گفتمان ملی" که پیامد بلافصل قیام خرداد و دستاورد بزرگ آن بود، مهار شد.  حال این تفکر با چه نیروئی می خواهد به استقلال دست پیدا کند؟

فقدان تجربه و دانش  سیاسی-  مبارزاتی مدعیان عمده ی تفکر فوق، که موجب خیال پردازی و نگاه کودکانه آنان به موانع بزرگ می گردد، می تواند نسل جوان آذربایجان را -  که  نقش قوه محرکه حرکت ملی را ایفاء می کند و هر روز بیشتر از پیش به صفوف حرکت ملی- دموکراتیک می پیوندد -  به کج راهه کشانده و انرژی آنرا در خدمت رهبر تراشی های عقب مانده آن مدعیان به هدر دهد. 

حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان، برای بدست آوردن حقوق ملی ملت ترک ساکن ایران و تحقق آزادی های دموکراتیک و تامین عدالت اجتماعی و لغو آپارتاید جنسی در ایران، باید با اندیشه های فوق مرزبندی کرده و یک مبارزه نظری جدی علیه نظرات انحرافی  را در صفوف حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان سازماندهی کند.