بازیگر نمایش انتخابات مجلس هشتم شورای اسلامی نباشیم!

 

24 اسفند انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی در ایران برگزار خواهد شد.

 

 بنا بر قانون انتخابات به غیر از 5 نفر نماینده اقلیت های مذهبی صاحب کتاب بقیه انتخاب شوندگان باید  " اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران" داشته و  به " قانون اساسی و اصل مترقی؟! ولایت مطلقه فقیه" ابراز وفاداری نمایند. پس نه تنها دگر اندیشان و سکولار ها و معتقدین به مذاهبی که اهل کتاب نیستند، از حق انتخاب شدن محرومند، بلکه این محرومیت شامل حال تمامی مسلمانانی نیز می شود که به هر دلیلی "نظام مقدس ج.ا.ا" را قبول نداشته و یا به "ولایت مطلقه فقیه" وفادار نباشند.

 

قانون انتخابات به این موارد بسنده نکرده و دامنه محرومیت ها را از جمله به "وابستگان تشکیلاتی و هواداران احزاب، سازمانها و گروههای غیر قانونی"  و اقدام کنندگان "علیه جمهوری اسلامی" تسری میدهد. این قانون حتی دایره محدود انتخاب شوند گان را با اعمال "نظارت استصوابی شورای نگهبان" به زیر کنترل این نهاد انتصابی توسط ولی فقیه در میاورد.

 

موارد بالا به تنهایی غیر دمکراتیک بودن انتخابات در جمهوری اسلامی را مدلل میکنند و برای تحریم آن کافی هستند.

 

بنابراین گرچه انتخابات فقط و فقط در دایره معتقدین و ملتزمین ولایت فقیه برگزار می شود ولی حاکمیت جمهوری اسلامی می خواهد آنرا به عنوان انتخابات "آزاد، دمکراتیک و رقابتی"  جا بزند ودر این جنجال هم در عرصه جهانی برای خود آبرو بخرد و هم سر مردم ایران را شیره بمالد. غافل از اینکه مردم ایران طی سی سال حاکمیت ج.ا. به خوبی این حکومت و انتخاباتش را تجربه کرده اند و دیگر فریب آنرا نمی خورند.

 

نگاهی به آمار شرکت کنندگان و ترکیب آنها بویژه در مناطق ملی این بی اعتمادی مطلق و فرو ریزی اعتبار حکومیان را آشکار می سازد. مثلا در انتخابات مجلس هفتم بنا به گزارش وزارت کشوراز 46 میلیون و  351 هزار واجد شرایط، درکل کشور،23  میلیون و 440 هزار نفرشرکت کردند و در تبریز سی و یک و هفتاد و نه دهم در صد و دراورمیه سی و شش و شش صدم در صد از واجدین شرایط در انتخابات مجلس شورای اسلامی هفتم شرکت کرده بودند.

 

این انتخابات در وضعیت خاصی برگزار میشود. از طرفی تحرکات مردم در مخالفت با جمهوری اسلامی ، بویژه ملل غیر فارس، زنان، جوانان و کارگران با شتاب قابل توجهی فزونی می یابد، در این میان کافی است به جنبش سرتاسری خرداد هشتادو پنج مردم آذربایجان ، جنبش یک میلیون امضاء در میان زنان اشاره بکنیم  و از طرف دیگر فشار جهانی بر رژیم  به خاطر برنامه هسته ای، شکل مخاطره آمیزی به خود میگیرد.

 

 رژیم برای مقابله با جنبش رو به گسترش مردم شمشیر را از رو بسته است و تقریبا روزی نیست که  همزمان در چندین شهر به بهانه های مختلف اعدام های علنی و غیر علنی صورت نگیرد، از فیلترکردن اینترنت گرفته تا بستن روزنامه ها و ضرب و شتم و بازداشت فعالین مناطق ملی، زنان ، جوانان و کارگران همه در دستور کار هستند. در واقع عمده ترین وظیفه سپاه و بسیج بنا به رهنمود خامنه ای و اظهارات فرمانده جدید سپاه سرکوب جنبش مردم در داخل کشور است.

 

و اما برای مقابله با فشارهای جهانی رژیم احتیاج مبرم به نشان دادن حمایت "گسترده" داخلی از طریق  برگزاری انتخابات "رقابتی"، "وسیع" با شرکت هر چه وسیعتری از مردم و صفهای طولانی باجه های انتخاباتی دارد. نظری به تیتر گفته های سران رژیم از خامنه ای رهبر تا امامان جمعه، از اصول گرایان مکلا همچون رضائی و قالیباف تا باصطلاح اصول گرایانی نظیر جنتی و احمدی نژاد گرفته تا طیف مختلف اصلاح طلبان از خاتمی و کروبی تا اصلاح طلبانی همچون عبدی، نشان میدهد که چگونه تلاشها همه در این راستا صورت میگیرد.

 

حال تکلیف مردم در این نمایش انتخاباتی چیست؟ آیا آنچنانکه نظر تعداد خیلی محدودی از آذربایجانی ها است به خاطر مقابله با الحاق طلبی (ادعای اینکه مثلا ارومیه وبعضی شهرهای ترک نشین آذربایجان غربی جزو قلمرو کردستان محسوب میشوند) برخی سازمانهای کرد مثلا به شکل منطقه ای در انتخابات شرکت جست؟ و یا به خاطر استفاده از تریبون انتخابات و مجلس در افشای قوانین ضد دمکراتیک به نمایش انتخاباتی رونق داد؟

 

به نظر ما جواب تمام این سوالات قطعا منفی است. جاییکه حتی "مسلمانان ملتزم به ولایت فقیه" که تازه بعد از فیلتر انواع سازمانهای اطلاعاتی رژیم زیر تیغ نظارت استصوابی شورای نگهبان قرار میگیرند- صحبت از شرکت غیر ولایت فقیهی ها در انتخابات جز شوخی تلخی بیش نیست و تنها "دستاورد" آن ریختن آب به آسیاب رژیم، رونق دادن به نمایش انتخاباتی آن و نهایتا کسب آبروی بین المللی برای آنان و پاشیدن خاک به چشم مردم است. برخی میگویند که حد اقل نمایندگانی  پیدا میشوند که در مواردی از حقوق مردم دفاع نمایند- غافل از اینکه این نمایندگان وقتی زبان میگشایند که جنبش پر زوری همچون جنبش ملی و دمکراتیک خرداد 85 آذربایجان در میان باشد و آوازه اش عالم را گرفته باشد.

 

برخی بر این نظرند که بودن اقلیتی مخالف و فعال در مجلس شورای اسلامی میتواند به افشای سیاهکاریهای رژیم جمهوری اسلامی کمک کند -  شاید در موارد نادری چنین باشد ولی نگاهی به تجربه اصلاح طلبی دوران خاتمی نشان می دهد که  این پتانسیل جنبش دانشجویان و جوانان بود که سوخت آن را مهیا میکرد ونه بالعکس. اصلاح طلبان از تکرار این مسئله خسته نمی شدند که شیوه کار آنها برای "حفاظت از نظام و تداوم عمر آن" و دفع "فشار خارجی" موثرتر از اصول گرایان بود.

 

پس:

 

ما انتخابات مجلس شورای اسلامی را تحریم میکنیم چون اساس قانون انتخابات ضد دمکراتیک است!

ما انتخابات مجلس شورای اسلامی را تحریم میکنیم چون نظارت استصوابی شورای نگهبان حتی اجرای همان قانون را تابع اراده ولایت فقیه میکند!

ما انتخابات مجلس شورای اسلامی را تحریم میکنیم چون جمهوری اسلامی با بیشرمی تمام به اعدامها، سرکوبها و .. ادامه می دهد!

ما انتخابات مجلس شورای اسلامی را تحریم میکنیم چون جمهوری اسلامی درحق ملل غیر فارس زبان ستم ملی اعمال میکند!

ما انتخابات مجلس شورای اسلامی را تحریم میکنیم چون نمی خواهیم هیزم آتشی باشیم که میخواهد بازار جمهوری اسلامی را گرم کند.

 

 

29 فوریه 2008 برابر با 10 اسفند 1386

جنبش فدرال دمکرات آذربایجان